روانشناس ايراني

روانشناسي كاربردي

چه زماني بايد به روانپزشك يا روانشناس مراجعه كنيم؟

۱۰ بازديد

درمان مشكلات رواني

درمان مشكلات رواني مانند مشكلات جسمي به سرعت انجام نمي‌گيرد و اين فرايند بسيار زمان‌بر است

 

درمان مشكلات رواني مانند مشكلات جسمي به سرعت و سهولت انجام نمي‌گيرد و اين فرايند بسيار زمان‌بر و نفس‌گير است. فردي كه طي ساليان متمادي عادات بد و رفتارهاي نادرست را با خود حمل كرده و با آنها زندگي كرده است وقتي بخواهد به يكباره همه اين عادات را ترك كند با مشكل مواجه مي‌شود. در كنار اين نمي‌توان انتظار داشت درمان درباره افرادي كه مبتلا به افسردگي حاد يا حالات نزديك به جنون هستند به‌طور كامل و محسوس صورت پذيرد.

با وجود اين، درباره بسياري از اين بيماري‌ها ضرورت مداخله روانشناس يا روانپزشك و كمك گرفتن از او به‌شدت احساس مي‌شود، چنانكه اگر اين مداخله در زمان مشخص و با روش درست و علمي صورت نگيرد و بيماري درمان نشود نه تنها بيماري در وجود فرد برطرف نمي‌شود، بلكه رشد كرده و به بيماري‌هاي رواني حاد تبديل مي‌شود. با بيرشك روانشناس و استاد دانشگاه درباره زمان مراجعه به روانشناس يا روانپزشك و تفاوت اين دو به گفت‌وگو نشستيم.

افراد دقيقا چه زماني بايد به روانپزشك يا روانشناس مراجعه كنند؟
در كشورهاي پيشرفته مراجعه به روانشناس و روانپزشك امري ضروري و بديهي است و همه افراد به آن علاقه داشته و تقريبا هر كسي براي امور مختلف زندگي خود حداقل سالي يك‌بار براي مشاوره به دكتر روانشناس مراجعه مي‌كند. در كشورهاي پيشرفته افراد براي تصميمات مهم زندگي مانند تصميم ازدواج يا مهاجرت و يا انتخاب شغل حتما به مشاور مراجعه مي‌كنند و اين كار يك امر بديهي تلقي مي‌شود. بر اين اساس نمي‌توان گفت زمان دقيق مراجعه به روانشناس و يا روانپزشك درباره مشكلات و مسائل روحي و رواني دقيقا چه زماني است، زيرا درباره افراد مدرن و امروزي اين مراجعه هر زماني و با هر بهانه‌اي مي‌تواند باشد.

به‌طور كلي بايد گفت مشاوره گرفتن و مراجعه به روانپزشك اقدامي مفيد و مثبت است كه در بدبينانه‌ترين حالت اگر فايده‌اي براي فرد نداشته باشد ضرري هم ندارد و حتي توصيه مي‌شود همه افراد هرساله علاوه‌بر چكاب جسمي، چكاب رواني نيز شوند تا با رجوع به يك روانشناس و يا روانپزشك بتوانند از وضعيت رواني خود مطلع شوند. مشكلات رواني هم مانند مشكلات جسمي اگر درمان نشده و به حال خود رها شوند عود كرده و به وضعيت وخيم‌تري مي‌رسند. افرادي كه بيماري‌هاي رواني حاد مانند انواع پرخاشگري‌ها يا جنون‌هاي رفتاري دارند يك دفعه و به صورت ناگهاني به اين اختلالات مبتلا نشده‌اند. اين افراد با ابتلا به بيماري‌هاي رواني كوچك مانند پرخاشگري‌هاي مقطعي يا افسردگي‌هاي فصلي و درمان نشدن اين اختلالات به مرور زمان دچار اين اختلالات حاد مي‌شوند كه گاه درماني براي آن وجود ندارد.

درباره بيماري‌هاي رواني مانند افسردگي، وسواس يا پرخاشگري آيا هر نوع تغيير حالت يا تغيير رفتاري نيازمند مراجعه به پزشك است؟
درباره هر تغيير حالتي نيازي به مراجعه به پزشك نيست، زيرا مولفه‌هاي مختلفي بر رفتارها و خلقيات افراد در طول روز تاثير مي‌گذارد كه حتي درباره افرادي كه به پختگي شخصيت رسيده‌اند نيز اين اتفاق مي‌افتد. با وجود اين، اگر احساس كنيم چند روزي است كه خلق افسرده مان اذيتمان مي‌كند يا افكارمان باعث افسردگي و تاثير بر عملكردمان مي‌شود بهتر است به يك متخصص در اين زمينه مراجعه كنيم. در بسياري از مواقع نيازمند مداخله دارويي نيستيم و مشاور مي‌تواند با صحبت كردن مشكل را برطرف كند، در حالي كه درباره بسياري از مشكلات رواني تركيبي از مشاوره و دارو مي‌تواند موثر واقع شود.

 

چكاب رواني 

 

توصيه مي‌شود همه افراد هرساله علاوه‌ بر چكاب جسمي، چكاب رواني نيز بشوند

 

درباره كدام مشكلات رواني فرد بايد حتما به روانپزشك مراجعه كند و اگر به حال خودش رها شود تبعات بدي به همراه دارد؟
وقتي رفتارهاي فرد با نرم عادي و آن چيزي كه در جامعه رايج است و همه از آن تبعيت مي‌كنند تفاوت داشته باشد تقريبا همه متوجه اين تفاوت‌ها مي‌شوند. براي مثال فردي كه افسردگي يا پرخاشگري بي حد و مرز دارد و نمي‌تواند رفتارش را كنترل كند براي هر كسي كه در اطرافش وجود دارد رفتارهايش خطرناك است. در كنار اين وقتي خود فرد احساس كند خلق افسرده او برايش مشكل‌ساز است و افكاري در ذهنش وجود دارد كه به‌شدت منفي و خطرناك است اين فرد بايد خودش به سرعت به پزشك مراجعه كند. به‌طور كلي بايد گفت هرقدر زودتر براي درمان مشكل رواني مراجعه كند و بيماري فرد زودتر تشخيص داده شود به همان نسبت بيماري زودتر درمان مي‌شود و درباره برخي بيماري‌هاي رواني اگر فردي دير مراجعه كند بيماري تبعات بد و طولاني مدتي بر جاي مي‌گذارد كه گاهي اين تبعات قابل درمان نيست. كمك‌هايي كه يك متخصص به حل مشكلات رواني مي‌كند بسيار درست و اصولي است و او مي‌تواند به خوبي فرد بيمار را راهنمايي كند كه به چه كسي مراجعه كند و چه خدماتي دريافت كند. افرادي هم وجود دارند كه احساس مي‌كنند در زندگي‌شان مهارت‌هاي لازم ارتباطي ندارند و نمي‌توانند در روابط خود موفقيت‌آميز ظاهر شوند و همچنين افرادي كه تجربيات منفي زيادي از گذشته دارند و نمي‌توانند با يادآوري آنها به زندگي عادي بپردازند و نياز دارند كه با مداخله يك روانپزشك اين مشكلات را برطرف كنند.

بين روانشناس و روانپزشك چه تفاوت‌هايي وجود دارد؟ آيا فردي كه مشكلات روحي دارد بايد بين اين دو انتخاب كند يا تفاوتي ندارد كه براي هر مشكل رواني به كدام‌يك مراجعه كند؟
نخستين تفاوت در روش كار روانشناسان و روانپزشكان در اين است كه روانشناسان روي فايل‌هاي ذهن افراد تاثير گذاشته و طرح‌واره وجودي آدم‌ها را تغيير مي‌دهند، اين در حالي است كه روانپزشكي راه دارودرماني را پيش گرفته و به روي شيمي خون و مغز اثر مي‌گذارد. تفاوت روانپزشك با روانشناس در اين است كه روانپزشك پزشكي است كه بعد از اتمام دوره پزشكي عمومي تخصص خود را در زمينه مسائل رواني گرفته است. كار روانپزشكان بيشتر تشخيص است و درماني كه توسط اين افراد صورت مي‌گيرد مبتني بر درمان‌ دارويي است. روانشناسان باليني بدون استفاده از دارو و درمان شيميايي با تشخيص انواع اختلالات رواني به فرد كمك مي‌كنند مشكل خود را برطرف كند.

اين درمان بدون دارو عموما از طريق مشاوره روانشناسي و تمرين مهارت‌هاي گوناگون در موقعيت‌هاي مختلف زندگي صورت مي‌گيرد. براي اينكه فردي بداند براي مشكلات مختلف رواني خود به كدام‌يك از اين دو بايد مراجعه كند، تشخيص اين امر اصولا بر عهده فرد نيست و در نخستين مراجعه‌اي كه فرد به هريك از اين دو مي‌كند خود آن روانپزشك يا مشاور تشخيص مي‌دهد كه مشكل فرد مورد نظر مربوط به كدام‌يك از اين دو حيطه بوده و با چه روشي صورت مي‌گيرد. در صورتي كه درمان او نيازمند مداخله دارويي باشد خود روانشناس يا مشاور، فرد را به روانپزشك ارجاع مي‌دهد در حالي كه اگر فردي كه بيمار به او مراجعه كرده روانپزشك باشد و مشكل فرد نيازي به دارو نداشته و بيشتر مبتني بر گفت‌وگو درماني باشد اين پزشك فرد بيمار را به مشاور ارجاع مي‌دهد تا مراحل درمان او به شكل بهتري انجام شود.

براي دانستن تفاوت روانشناس و روانپزشك بايد بدانيم يك روانپزشك پيش از هر كاري يك پزشك بوده و كار او تجويز دارو است، لازم به ذكر است كه روش دارو درماني به تنهايي اثربخش نبوده و اين دو شاخه مكمل هم هستند. اگر بيماران مراجعه‌كننده به روانشناسان قادر به تغيير رفتار و نگرش خود نباشند، در اين وضعيت به روانپزشك ارجاع داده مي‌شوند و براي رسيدن به ثبات راه دارو درماني روي آنها انجام مي‌گيرد. افراد در صورت داشتن مشكل در زمينه‌هاي تعليم و تربيت، شيوه‌هاي صحيح تفكر و رفتار، افسردگي، رفع احساسات بد و منفي و... به روانشناس مــــراجعـــه مي‌كنند. 

نوجوان سالم كيست؟

۹ بازديد

نوجوان سالم,ويژگي هاي نوجوان سالم,نوجوان سالم چگونه است

 

در اين نوشتار قصد داريم تا به يك معضل فكري كه ذهن بسياري از نوجوانان را به خود درگير كرده پاسخ دهيم. اين مسئله پاسخ به سوال «نوجوان سالم كيست؟» است. در طول اين نوشته به شرح اين موضوع مي‌پردازيم. در همين اول كار ضروريست بيان كنيم: هدف و مقصود از نوجوان سالم، نوجواني است كه از نظر رواني فردي سالم باشد، همچنين روش هاي كنترل هوش هيجاني كودكان و نوجوانان را از دست ندهيد.

ويژگي هاي نوجوان سالم:

بسياري از نوجوانان، تضادها و دگرگوني‌هاي زيادي در اين مدت تجربه مي‌كنند اما نبايد از راه اصلي خود، دور شوند و نبايد تغييرات مانع هدف اصلي او شود. نوجواني كه به او نوجوان سالم مي‌گويند، پيش از هر عملي خوب فكر مي‌كند و در انجام آن كار تنها از احساساتش پيروي نمي‌كند، يعني عقل خود را فداي احساسش نمي‌كند.

ويژگي‌ها و صفات "نوجوان‌ سالم" چيست

 


1. ايمان و اعتقاد به خدا:
نوجوان سالم هيچگاه نبايد ايمان و اعتقاد به خدا را از ياد ببرد، چرا كه خدا، جهان نامتناهي را خلق و قدرت زندگي به انسان ها عطا كرده، او بسيار مهربان و رئوف است، مثل و مانند ندارد و در تمامي افعال روزانه، ياري دهنده ماست.

 


2. تكريم و احترام به والدين و كساني كه سن‌ بالاتري دارند:
طبق حديثي كه از امام صادق (عليه السلام) نقل شده، ايشان فرموده‌اند: و اما حق مادرت اين است كه آگاه باشي تو را چگونه حمل مي‌‌كرد در حالي كه هيچكسي تو را اينگونه حمل نكرده، بله مادرت تو را درون شكم خو حمل كرد و عصاره قلبش را به تو هديه داد كه هيچكس به ديگري نمي‌دهد ، او با تمام وجود از تو حفاظت كرد و از اينكه برهنه بماند ترسي نداشت، زيرا تمام دغدغه‌اش برهنه ماندن تو بود، او هيچ نگراني از گرما نداشت، اما تمام تلاشش، ايجاد سايه براي تو بود.

 

براي تو از خواب خوش چشم ‌پوشيد و تو را از سرما و گرما در امان داشت، تمامي اين زحمات براي اين است كه تو براي او باشي، هر چند در توانت نيست كه حق او را شكرگزار باشي، فقط با كمك و لطف خدا مي‌تواني شكرگزار او باشي.


3. اراده و كوشش براي رسيدن به موفقيت
عوامل حركت صعودي يك كشور موارد مختلفي است و نمي توان تنها به ذكر يك مورد بسنده كرد و ديگر موارد را ناديده گرفت. ترقي و پيشرفتي كه در زمان حال در جامعه ما يا ديگر جوامع بوجود آمده به‌ خاطر كوشش‌هاي بي‌ وقفه تك ‌تك افراد آن جامعه است. اگر كشوري مثل ژاپن در علوم گوناگون پيشرفت مي‌كند و در زمينه‌هاي مختلف، حرف‌هايي براي گفتن دارد، به‌ علت كوشش‌ها و زحمات تمامي افراد جامعه است. در توان هيچكس نيست كه تمام پيشرفت‌ها را به‌ نام خود ثبت كند و تنها مي‌تواند خود را جزئي از اين موفقيت ها بداند.


برخي از مواقع براي رسيدن به پيشرفت، حرف از امكانات و منابع مالي به ميان مي آيد. ثروت و امكانات مي‌تواند زمينه ساز، موفقيت باشند اما عامل اصلي محسوب نمي شود. بسياري از كشورها، غني از منابع زميني نيستند اما با بهره بردن از نيروي عقل و كوشش فراون، توانسته اند روز به‌ روز وضعيت كشور خود را بهبود بخشند و به نقطه اوج تكنولوژي برسند.

 

مقالات كاربردي براي افزايش دانش و مهارت در زندگي.

 

 

نوجوان سالم,ويژگي هاي نوجوان سالم,نوجوان سالم چگونه است

 

4. برگزيدن دوست و رفيق مناسب:
رفت و آمد و ارتباط با دوستان سالم و با خدا، باعث ارتقا شخصيت جمعي و بالا رفتن ارزش‌ و اخلاق معنوي در فرد مي‌شود. برگزيدن هم نشيناني كه از لحاظ درسي و اخلاقي در سطح خوبي قرار دارند، از مهمترين عوامل موفقيت در آينده فرد مي‌باشد. با رفيقان مناسب و قابل اطمينان مي توان در بخش‌هاي گوناگون ارتباط گرفت و در زمينه هاي مختلف همكاري كرد.

 

البته دورهمي‌هاي دوستانه مي تواند به نوجوان در راستاي تقويت روحيه اجتماعي، اخلاقي و سطح نگاه به مسائل روزمره كمك كننده باشد. اما به شرطي كه دوستان نوجوان مانند اين حديث باشند: مومن آينه برادر مومن ديگر است و بايد در پوشاند عيب‌هاي همديگر سعي و كوشش كنند، چرا كه، تلاش در جهت پوشاند عيوب ديگران موجب ارتقاي خلق و خوي فرد نيز مي‌شود. از جهتي همنشيني با افرادي كه درون مايه ضعيفي دارند به ‌طور معمول باعث گرفتاري و انحراف فرد مي‌گردد. رفيق منحرف آينده فرد را به ‌كلي به تباهي مي‌كشاند و او را در راه كژي، خلاف و فساد اخلاقي سوق مي دهد كه انتهايي ندارد و روز به ‌روز پايين‌تر سقوط مي‌كند.


5. رعايت بهداشت فردي و اجتماعي:
بهداشت فردي در واقع، تشكيل شده از راه‌ و روش‌هايي براي جلوگيري از توليد يا انتشار بيماري‌ها و پاك نگهداشتن اعضاي بدن.


راحت‌ترين عمل براي رعايت بهداشت، شستن دست ها و تمام بدن است. البته تمييز نگه‌ داشتن مو، ناخن و شستن لباس‌ها هم مي‌تواند در زمره آسان‌ترين اعمال قرار بگيرد و سلامت و بهداشت فرد را تا حد زيادي حفظ كند.


بهداشت فردي از اصلي‌ترين موارد سلامت فرد و سلامت جامعه است. با رعايت موارد معمولي و آسان در زندگي روزمره مي‌توان از بسياري از مشكلات و مسائل جلوگيري كرد. بهداشت اجتماعي مانند: به ‌تن كردن البسه پاكيزه، كوتاه كردن مو و ديگر موارد است.


6. انجام تفريحات سالم
فرد نوجوان براي رشد و رسيدن به كمال روحي و جسمي هم به انجام كارهاي بدني نياز دارد و هم به شور و نشاط روح. تفريحات سالم مي بايست به نحوي براي جوانان مهيا شوند كه هم زمان آنان را پر كرده و هم آن‌ها را از بيكاري و سرگرداني حفظ كند همچنين موجب ارتقا جسم و روح آنان شود. طبق حديثي كه از حضرت علي عليه السلام روايت شده ايشان دو نوع سرگرمي‌ را ذكر كرده اند: "علـِّموا اولادكم ، السباحة و الرماية."
" هيچكس لياقت اشك ريختن ندارد، كسي كه اين لياقت را داشته باشد، باعث آن نخواهد شد" 

لازم است بدانيد كه چقدر خنديدن براي روح و جسم مفيد است.

 

7. مسئوليت پذيري
يك نوجوان سالم در همه حال از مسئوليت استقبال مي‌كند و از زير مسئوليت‌هاي خود شانه خالي نمي‌كند. نوجواني كه از نظر شخصيتي سالم است، داراي ويژگي‌هاي خواستن/ دانستن/ توانستن است. هيچ‌گاه در انتظار چيزي نيست. او هيچوقت ديگران را مسبب شكست هاي خود نمي داند. بلكه تنها خود و نوع ديدگاهش را عامل شكست هاي خود دانسته و به‌ خوبي از تمام شكست‌ها به عنوان پلي براي موفقيت‌هاي آينده استفاده مي‌كند.


ابزارهاي توانايي نوجوان سالم
نوجوان سالم حتما ابزار زير را در جعبه ابزار توانايي ها و مسئوليت هاي خود دارد:
• از خود اطلاعات و آگاهي دارد و در اصل با تمامي نكات مثبت و منفي خود آشنايي دارد.
• وي داراي شخصيتي آراسته، با ادب و وجدان است.
• از يك نيروي تخيل قوي دروني استفاده مي‌كند كه اهداف دست ‌نيافتني را، دست‌ يافتني مي‌ بيند.
• داراي اراده قوي است. مسائل و مشكلات نمي ‌توانند او را  از رسيدن به اهداف خود بازدارند.

نوجوان سالم,ويژگي هاي نوجوان سالم,نوجوان سالم چگونه است

 

 

دكمه كنترل يك "نوجوان سالم"
ممكن است نوجوانان بر اثر همنشيني با ديگران دچار شك و ترديد شده و رفتارهاي اشتباهي از خود نشان دهند. نوجوان سالم با آگاهي كامل مسئوليت تمامي كارهاي خود را برعهده مي‌گيرد. نوجوان در ذهن خود در پي يك دكمه بزرگ به اسم كنترل است در زمان بروز يك رفتار غلط، از ادامه آن پيشگيري مي‌كند. به عبارت صحيح‌تر نوجوان سالم خود را كنترل مي‌كند. توصيه مي شود براي افزايش تمركز اين روش ها را در كودكان و نوجوانان امتحان كنيد.

راه هايي ساده براي ايجاد انگيزه

۱۱ بازديد
انگيزه

 

پرسش: به تازگي انگيزه ي خود را از دست داده ام و خيلي تنبل شده ام، احساس مي كنم دچار افسردگي شده ام.

 

 فقط دوست دارم در خانه مانده و به استراحت بپردازم. لطفا چند راهكار جهت ايجاد انگيزه در بنده ارائه بفرماييد.

 

پاسخ: همه ما گاهي دچار چنين حالتي مي ‌شويم؛ روز‌هايي كه دلمان مي ‌خواهد فقط تنبلي كنيم و هيچ انگيزه‌اي براي كارهاي عادي و ساده هم نداريم. آيا مي‌ خواهيد با اين حالت مبارزه كنيد؟ 

 

 

باخود قرار بگذاريد:

هنگامي كه احساس مي‌كنيد علاقه‌اي به انجام كاري يا كارها‌يي نداريد، به خود بگوييد كه اگر اين بخش كتاب را خواندم يا اين گزارش ‌ها را تمام كردم، مي ‌روم بيرون قدم مي ‌زنم و يك بستني (يا هر چيز ديگري كه به آن علاقه داريد) مي ‌خورم.

 

مانند يك انسان با انگيزه رفتار كنيد:

 اگر بي ‌حوصله‌ايد و انگيزه كاري را نداريد، تصور كنيد كه سرشار از انگيزه ‌ايد. حسن اين كار در اين است كه به محض شروع، آرام آرام احساس مي ‌كنيد كه شور و علاقه، حقيقتا در وجود شما زنده شده است.

 

هنگام صبح چند سوال مثبت و روحيه‌ بخش از خود بپرسيد:

 هر روز صبح از خود 5 سوال سه بخشي اميد‌وار‌ كننده بپرسيد:

• در حال حاضر در زندگي از چه چيزي راضي هستم؟

• چه ويژگي ‌اي مرا خوشحال مي‌ كند؟

• چگونه در من اين حالت را به‌ وجود مي ‌آورد؟

 

بسيار مهم است كه شما واقعا بدانيد كه چگونه و چرا اين شرايط به شما احساس خوبي را منتقل كرده است. اين پرسش‌ هاي صبحگاهي فوق‌العاده‌ هستند، زيرا نحوه قرارگرفتن آنان، به شما امكان درك عميق از شرايط موجود را مي ‌دهد و سپس آن احساس مثبت را به شما منتقل مي ‌كند.

 

زمان و مكان هدف ‌هاي خود را تغيير دهيد:

در اهداف خود وسواس داشته باشيد ،هدف ‌هاي بزرگ و ويژه براي خود در نظر بگيريد. اهداف بزرگ ‌تر نسبت به هدف ‌هاي كوچك ‌تر، انگيزه بيشتري در فرد به ‌وجود مي ‌آورند. هدف بزرگ اثر بيشتر و عميق‌تري دارد و مي‌تواند منشأ توليد انگيزه ‌هاي قوي شود.

 

يك كار كوچك انجام دهيد و براي انجام آن برنامه ‌ريزي كنيد:

 يك كار كوچك را آغاز و به پايان برسانيد؛ مثلا ميز كارتان را تميز كنيد، يك قبض يا رسيد را بپردازيد و يا ظرف ‌ها را بشوييد. فقط نياز به اين داريد كه كاري را آغاز كنيد. وقتي اين كار را تمام كرديد احساس مي ‌كنيد كه آمادگي انجام كار‌هاي بعدي را هم پيدا كرده‌ايد. بنابراين وقتي حال و حوصله انجام هيچ كاري را نداريد يك كار كوچك را شروع كنيد تا خاتمه يافتن آن شما را بر سر شوق آورد.

 

 

كار سخت ‌تر را اول شروع كنيد:

اغلب هنگامي كه به كارهاي روزمره خود فكر مي ‌كنيم به‌ نوعي دچار نگراني مي ‌شويم كه كي و چگونه اين همه كار را انجام بدهيم. از سخت‌ ترين كار شروع كنيد. هنگامي كه سخت‌ ترين كار موجود در فهرست را شروع كرده و به پايان برسانيد، احساس مي‌ كنيد كه بار سنگيني را از دوش ‌تان برداشته‌ايد. در اين هنگام است كه احساس آرامش بيشتري در وجود‌تان پديدار مي ‌شود و بقيه روز اعتماد به ‌نفس بيشتري خواهيد داشت و نگراني‌ هاي روز‌مره‌تان. كاهش پيدا مي ‌كند.

 

 

كارتان را آهسته آغاز كنيد:

 به جاي آنكه كارتان را سريع آغاز كنيد، نخستين گام‌ها را آهسته برداريد. هنگامي كه كاري را با آرامش و طمأنينه شروع مي ‌كنيد، مغز شما اين فرمان را دريافت نمي‌ كند كه اين كار بايد باسرعت هرچه تمام‌تر خاتمه يابد. اما اگر مغز انسان احساس كند كه بايد برنامه كاري ‌اش را با سرعت به پايان برساند چه اتفاقي مي‌افتد؟ اغلب اوقات ممكن است فرد اصلا كار مورد نظر را آغاز نكند. پس شروع يك كار بدون شتاب بهتر از اصلا شروع نكردن است.

 

هميشه خود‌تان را با خود‌تان مقايسه كنيد نه با ديگران:

مقايسه خود با ديگران و اينكه نتيجه تلاشتان چه بوده و در چه جايگاهي قرار گرفته‌ ايد، كشنده انگيزه و قوه خلاقيت انسان است. هميشه افراد بي‌ شماري هستند كه از شما تواناترند و معدود افرادي هم هستند كه از همه پيشي گرفته‌اند؛ هم از بعد مادي و هم معنوي، بنابراين فقط قواي خود را روي خود، برنامه‌اي كه در پيش داريد و البته نتيجه‌اي كه عايدتان مي‌شود، متمركز كنيد و دريابيد كه چگونه مي ‌توانيد برنامه ‌ريزي ذهني‌ تان را بهبود ببخشيد و به مرحله اجرا در آوريد. بررسي مجدد نتايج حاصله نيز اهميت زيادي دارد. با اين كار شما مي ‌توانيد اشتباه‌ هاي گذشته را پيدا كرده و از تكرار مجدد آن يا انجام خطاهاي مشابه جلوگيري كنيد. يكي ديگر از مزاياي بررسي مجدد نتايج به ‌دست آمده، ايجاد انگيزه مضاعف است. درك اين موضوع كه حاصل تلاش‌ هاي شما چه بوده و در چه جايگاهي قرار گرفته ‌ايد، توان و اشتياق شما را چند برابر مي ‌كند و اغلب از موفقيت و پيروزي خود شگفت‌ زده خواهيد شد.

جشن موفقيت

 

موفقيت خود را هميشه به ‌ياد داشته باشيد:

 هميشه و در همه حال به جاي فكر كردن به شكست‌ ها و ناكامي ‌ها، موفقيت ‌ها و كاميابي ‌هايتان را به‌ خاطر بسپاريد. بهتر آن است كه آنها را يادداشت كنيد؛ حتي با ذكر جزئيات، زيرا فراموش كردن موفقيت بسيار آسان است و گاهگاهي مراجعه به نوشته ‌هايتان مي ‌تواند خاطرات خوبي را در شما زنده كند و البته انگيزه كار و تلاش را در وجود شما زنده و تازه نگه دارند.

 

مانند يك قهرمان رفتار كنيد:

 يك روانشناس خوب شما را دعوت ميكند كه داستان زندگي قهرمانان را بخوانيد و رفتار و كردار آنان را سرمشق خود قرار دهيد و به سخنان آنان گوش فرادهيد. كشف كنيد كه در كار و تلاش آنان چه ويژگي خاصي وجود داشته كه سبب موفقيت‌ شان شده. اما هميشه به‌ خاطر داشته باشيد اين افراد همانند ما و ساير افرادند و بنابراين، به جاي اينكه آنان را در مقام رفيعي بنشانيد و تحسينشان كنيد، اجازه دهيد كه الهام‌ بخش شما باشند.

 

سعي كنيد محيط كارتان را با كمي تفريح قابل تحمل كنيد:

به ‌خاطر داشته باشيد كه در فضاي كاري‌ اي كه خلق مي‌كنيد يا در برنامه ‌اي كه در نظر داريد، جايي هم براي كمي تفريح و شوخي در نظر بگيريد. با اين ‌كار انگيزه كافي براي انجام كار و به ‌پايان رساندن آن خواهيد داشت.

 

 

فقط به‌ دنبال راحتي نباشيد:

 با بي‌ حالي كه نوعي تنبلي است، خداحافظي كنيد و براي ايجاد انگيزه در خود، با مشكلات مبارزه كنيد.

 

 

از شكست نهراسيد:

به‌ جاي هراس از شكست، آن را به‌ عنوان نوعي اطلاعات مفيد و ضروري و يك بخش طبيعي از موفقيت بپذيريد. يكي از بسكتباليست ‌هاي مشهور مي‌گويد: بيش از 9هزار خطا داشتم و تقريبا 300بازي را باختم. 26مرتبه به من اعتماد كردند تا ضربه پيروزي را بزنم و من موفق نشدم. بارها و بارها در زندگي شكست خوردم و به همين دليل است كه در زندگي موفق شده‌ام. بنابراين از شكست ‌هايتان تجربه كسب كنيد و از خود بپرسيد اين بار، اين شكست چه درسي به من مي‌ دهد؟

 

در مورد كاري كه مي‌ خواهيد انجام دهيد، مطالعه كنيد:

هنگامي كه كاري را آغاز مي ‌كنيد، درباره فرايند كار پژوهشي به‌ عمل بياوريد. با اين‌ كار شما از ميزان كاري كه در پيش رو داريد و مشكلاتي كه ممكن است با آن برخورد كنيد، آگاه مي ‌شويد. گاهي اوقات توقع يا انتظار بي ‌جا سبب كاهش انگيزه و هدر رفتن اشتياق و جديت اوليه فرد مي‌ شود. با مديريت خواسته ‌هايتان مي‌ توانيد از هدر رفتن نيروي حاصله از اشتياق جلوگيري كنيد و انگيزه و توانايي ‌هايتان را تا پايان كار حفظ كنيد. دانستن اين موضوع كه بر سر كساني كه در موقعيت مشابه شما قرار داشته‌اند، چه آمده، چه مسيري را طي كرده و چه گام‌هايي برداشته‌اند، بسيار مفيد و آموزنده است. مي‌توانيد با تلفيق روش انتخابي آنها و آنچه خود در ذهن داريد، روش كاري مناسبي را انتخاب و فعاليت خود را شروع كنيد. اين وضعيت ميزان نگراني ‌هاي شما را كاهش مي ‌دهد و بهتر مي ‌توانيد اوضاع كاري را تحت كنترل خود داشته باشيد؛ چه از بعد احساسي و چه از بعد عملي، چون حداقل تا حدودي مي‌دانيد كه ديگراني كه چنين راهي را رفته‌اند با چه وقايعي مواجه شده‌اند و اين آگاهي از بعد احساسي و عملي سبب تشويق و دلگرمي شما مي‌شود.

 

معين كنيد كه چرا مي ‌خواهيد اين كار را انجام بدهيد:

 اگر نمي ‌دانيد كه به چه دليل مي ‌خواهيد چنين كاري را انجام دهيد يا اينكه دليل كافي براي انجام آن نداريد، پس خاتمه دادن آن براي شما بسيار مشكل خواهد بود. كاري را برگزينيد كه دليل قوي و كافي براي انجام آن داشته باشيد. اگر نتوانستيد، انجام اين فعاليت را متوقف كنيد و به جاي آن، فعاليت ديگري را كه دلايل انجام آن قوي ‌تر و واضح ‌تر است آغاز كنيد.

از شكست ‌هايتان تجربه كسب كنيد و از خود بپرسيد اين بار، اين شكست چه درسي به من مي‌ دهد؟

 

 

 

 

هدف ‌هاي خود را يادداشت كنيد:

هدف و منظور خود را از انجام آن فعاليت بنويسيد، سپس آن را روي ديوار، رايانه، يا آينه بچسبانيد. با اين كار در طول روز، مراحل انجام كار را مرور مي ‌كنيد و اين آگاهي تداوم كار را براي شما آسان ‌تر مي ‌كند.

 

 

با ديد مثبت براي انجام كار فعاليت كنيد (براي مثبت‌انديشي تلاش كنيد):

بياموزيد كه بيشتر اوقات مثبت‌انديش باشيد و ياد بگيريد كه افكار منفي را قبل از آنكه سد راه شما باشند، از سر بيرون كنيد. ممكن است كه همه نتوانيم هميشه مثبت ‌انديش باشيم، اما باور كنيد كه بيشتر ما مي‌ توانيم اين حس را در خود تقويت كنيم و نتيجه حاصل نيز مي‌ تواند به تلاش بيشتر ما كمك كند.

 

كمتر تلويزيون تماشا كنيد:

 آيا از جمله كساني هستيد كه زياد تلويزيون تماشا مي‌‌كنند؟ تلاش كنيد كه كمتر به تماشاي برنامه ‌هاي تلويزيوني بنشينيد و فعاليت ‌هاي مورد علاقه خود را در زندگي واقعي دنبال كرده و با روش‌ هاي خودتان انجام دهيد.

 

برنامه كاري ‌تان را به چندين برنامه كوچك ‌تر تبديل كنيد:

 هنگامي كه پروژه بزرگي در دست داريد، آن را به چند بخش كوچك ‌تر تقسيم كنيد، سپس با تمركز روي نخستين بخش كار‌، فعاليت خود را آغاز كنيد و وقتي اين بخش تمام شد، بخش بعدي را آغاز كنيد. موفقيت‌ هاي كوچكي كه در انجام بخش ‌هاي اوليه به‌دست مي ‌آوريد، انگيزه شما را افزايش مي ‌دهد و از تمركز روي كل كار كه ممكن است سبب دلسردي شما شود، جلوگيري مي‌ كند. اگر اين روش را دنبال كنيد خود شما هم از نتيجه‌اي كه مي‌گيريد، شگفت ‌زده خواهيد شد.

 

اطلاعات موجود را بازنگري كنيد:

داشتن اطلاعات لازم در آغاز هركاري، امري ضروري است، اما گاهي جامعه و رسانه‌ ها اطلاعاتي را به انسان منتقل مي‌كنند كه بار منفي دارد. پس محفوظات ذهني خود را ارزيابي كنيد. نكات منفي را حذف كرده و با توجه به بينش خود، از اطلاعات مفيد و مثبت براي دستيابي به هدف‌ تان استفاده كنيد.

 

قوه خلاقيت خود را به ‌كار بگيريد:
خلاقيت

 

كاغذي را برداريد و در بالاي كاغذ بنويسيد كه دوست داريد در چه زمينه‌اي فعاليت كنيد. شايد هدف شما كسب درآمد بيشتر يا مبارزه با بيماري و به ‌دست آوردن نهايت سلامتي باشد. اكنون 20 روش، ايده يا عقيده در مورد موضوع مورد نظر بنويسيد. سعي كنيد 10ايده ديگر به ليست خود اضافه كنيد؛ البته همه اين ايده‌ها مفيد يا خوب نيستند. اكنون از قوه خلاقيت خود استفاده كرده و ايده‌ هايي را كه در رسيدن به هدف براي شما مفيدند، پيدا كنيد. حسن اين كار اين است كه نه تنها قوه خلاقيت خود را به‌ كار گرفته‌ايد، بلكه دريافته‌ايد كه تا چه حد خلاق هستيد؛ هم انگيزه انجام كار را در خود زنده كرده‌ و هم از نظر روحي شرايط مناسبي براي خود فراهم كرده‌ايد.

 

در يابيد كه چه چيزي سبب شادي و خوشحالي شما مي ‌شود:

همه ما مي‌دانيم كه شرايط ويژه‌اي يا كار‌هاي خاصي سبب شادي ما مي ‌شوند، پس كاري كه شما را شاد مي ‌كند، انجام دهيد؛ هر اندازه كه مي ‌توانيد يا مي‌ خواهيد. البته بايد مراقب باشيد كه اين خواسته با آداب و رسوم اجتماعي كه در آن زندگي مي ‌كنيد و با باور‌هاي انساني و مذهبي در تضاد نباشد.

 

به گفته ‌هاي حكيمانه گوش دهيد:

يك كتابخانه كوچك براي خود ترتيب دهيد. جمله ‌هايي را كه سبب پيشرفت فردي و ايجاد انگيزه مي‌شود بنويسيد يا ضبط كنيد. زماني كه سوار اتوبوس يا مترو هستيد، هنگام رانندگي، دوچرخه ‌سواري، دويدن يا پياده روي، به آن گوش كنيد يا در حالي كه مشغول انجام كاري هستيد، يادداشت ‌هايتان را بخوانيد، با يك نفر متخصص به مشاوره روانشناسي بپردازيد و همچنين مي توانيد از مشاوره آنلاين استفاده كنيد.

 

فراتر از محيط زندگي و حد توانايي ‌تان فكر كنيد:

 تصور نكنيد كه آينده را فقط توانايي ‌هاي شما و آنچه اكنون داريد، مي‌سازد. دنيا محدود نيست. توانايي‌ هاي شما بسيار بيشتر از آني است كه تصور مي ‌كنيد. با به‌ كارگيري تجربه ‌هايي كه تاكنون به‌دست آورده‌ايد و آنچه اكنون هستيد، آينده‌اي را برنامه‌ ريزي كنيد كه در آن محدوديت ‌هاي كمتري وجود داشته باشد؛ يعني افق ديد خود را وسيع‌تر كنيد.

 

زمان را در نظر داشته باشيد:

هر روز را بشماريد. شما همه روز‌هاي دنيا را در اختيار نداريد. زندگي كوتاه است، بنابراين امروز را دريابيد و كاري را كه مي ‌خواهيد انجام دهيد. فردا هم كار‌هاي ديگري براي انجام دادن وجود دارد.

راه هايي ساده براي ايجاد انگيزه

۹ بازديد
انگيزه

 

پرسش: به تازگي انگيزه ي خود را از دست داده ام و خيلي تنبل شده ام، احساس مي كنم دچار افسردگي شده ام.

 

 فقط دوست دارم در خانه مانده و به استراحت بپردازم. لطفا چند راهكار جهت ايجاد انگيزه در بنده ارائه بفرماييد.

 

پاسخ: همه ما گاهي دچار چنين حالتي مي ‌شويم؛ روز‌هايي كه دلمان مي ‌خواهد فقط تنبلي كنيم و هيچ انگيزه‌اي براي كارهاي عادي و ساده هم نداريم. آيا مي‌ خواهيد با اين حالت مبارزه كنيد؟ 

 

 

باخود قرار بگذاريد:

هنگامي كه احساس مي‌كنيد علاقه‌اي به انجام كاري يا كارها‌يي نداريد، به خود بگوييد كه اگر اين بخش كتاب را خواندم يا اين گزارش ‌ها را تمام كردم، مي ‌روم بيرون قدم مي ‌زنم و يك بستني (يا هر چيز ديگري كه به آن علاقه داريد) مي ‌خورم.

 

مانند يك انسان با انگيزه رفتار كنيد:

 اگر بي ‌حوصله‌ايد و انگيزه كاري را نداريد، تصور كنيد كه سرشار از انگيزه ‌ايد. حسن اين كار در اين است كه به محض شروع، آرام آرام احساس مي ‌كنيد كه شور و علاقه، حقيقتا در وجود شما زنده شده است.

 

هنگام صبح چند سوال مثبت و روحيه‌ بخش از خود بپرسيد:

 هر روز صبح از خود 5 سوال سه بخشي اميد‌وار‌ كننده بپرسيد:

• در حال حاضر در زندگي از چه چيزي راضي هستم؟

• چه ويژگي ‌اي مرا خوشحال مي‌ كند؟

• چگونه در من اين حالت را به‌ وجود مي ‌آورد؟

 

بسيار مهم است كه شما واقعا بدانيد كه چگونه و چرا اين شرايط به شما احساس خوبي را منتقل كرده است. اين پرسش‌ هاي صبحگاهي فوق‌العاده‌ هستند، زيرا نحوه قرارگرفتن آنان، به شما امكان درك عميق از شرايط موجود را مي ‌دهد و سپس آن احساس مثبت را به شما منتقل مي ‌كند.

 

زمان و مكان هدف ‌هاي خود را تغيير دهيد:

در اهداف خود وسواس داشته باشيد ،هدف ‌هاي بزرگ و ويژه براي خود در نظر بگيريد. اهداف بزرگ ‌تر نسبت به هدف ‌هاي كوچك ‌تر، انگيزه بيشتري در فرد به ‌وجود مي ‌آورند. هدف بزرگ اثر بيشتر و عميق‌تري دارد و مي‌تواند منشأ توليد انگيزه ‌هاي قوي شود.

 

يك كار كوچك انجام دهيد و براي انجام آن برنامه ‌ريزي كنيد:

 يك كار كوچك را آغاز و به پايان برسانيد؛ مثلا ميز كارتان را تميز كنيد، يك قبض يا رسيد را بپردازيد و يا ظرف ‌ها را بشوييد. فقط نياز به اين داريد كه كاري را آغاز كنيد. وقتي اين كار را تمام كرديد احساس مي ‌كنيد كه آمادگي انجام كار‌هاي بعدي را هم پيدا كرده‌ايد. بنابراين وقتي حال و حوصله انجام هيچ كاري را نداريد يك كار كوچك را شروع كنيد تا خاتمه يافتن آن شما را بر سر شوق آورد.

 

 

كار سخت ‌تر را اول شروع كنيد:

اغلب هنگامي كه به كارهاي روزمره خود فكر مي ‌كنيم به‌ نوعي دچار نگراني مي ‌شويم كه كي و چگونه اين همه كار را انجام بدهيم. از سخت‌ ترين كار شروع كنيد. هنگامي كه سخت‌ ترين كار موجود در فهرست را شروع كرده و به پايان برسانيد، احساس مي‌ كنيد كه بار سنگيني را از دوش ‌تان برداشته‌ايد. در اين هنگام است كه احساس آرامش بيشتري در وجود‌تان پديدار مي ‌شود و بقيه روز اعتماد به ‌نفس بيشتري خواهيد داشت و نگراني‌ هاي روز‌مره‌تان. كاهش پيدا مي ‌كند.

 

 

كارتان را آهسته آغاز كنيد:

 به جاي آنكه كارتان را سريع آغاز كنيد، نخستين گام‌ها را آهسته برداريد. هنگامي كه كاري را با آرامش و طمأنينه شروع مي ‌كنيد، مغز شما اين فرمان را دريافت نمي‌ كند كه اين كار بايد باسرعت هرچه تمام‌تر خاتمه يابد. اما اگر مغز انسان احساس كند كه بايد برنامه كاري ‌اش را با سرعت به پايان برساند چه اتفاقي مي‌افتد؟ اغلب اوقات ممكن است فرد اصلا كار مورد نظر را آغاز نكند. پس شروع يك كار بدون شتاب بهتر از اصلا شروع نكردن است.

 

هميشه خود‌تان را با خود‌تان مقايسه كنيد نه با ديگران:

مقايسه خود با ديگران و اينكه نتيجه تلاشتان چه بوده و در چه جايگاهي قرار گرفته‌ ايد، كشنده انگيزه و قوه خلاقيت انسان است. هميشه افراد بي‌ شماري هستند كه از شما تواناترند و معدود افرادي هم هستند كه از همه پيشي گرفته‌اند؛ هم از بعد مادي و هم معنوي، بنابراين فقط قواي خود را روي خود، برنامه‌اي كه در پيش داريد و البته نتيجه‌اي كه عايدتان مي‌شود، متمركز كنيد و دريابيد كه چگونه مي ‌توانيد برنامه ‌ريزي ذهني‌ تان را بهبود ببخشيد و به مرحله اجرا در آوريد. بررسي مجدد نتايج حاصله نيز اهميت زيادي دارد. با اين كار شما مي ‌توانيد اشتباه‌ هاي گذشته را پيدا كرده و از تكرار مجدد آن يا انجام خطاهاي مشابه جلوگيري كنيد. يكي ديگر از مزاياي بررسي مجدد نتايج به ‌دست آمده، ايجاد انگيزه مضاعف است. درك اين موضوع كه حاصل تلاش‌ هاي شما چه بوده و در چه جايگاهي قرار گرفته ‌ايد، توان و اشتياق شما را چند برابر مي ‌كند و اغلب از موفقيت و پيروزي خود شگفت‌ زده خواهيد شد.

جشن موفقيت

 

موفقيت خود را هميشه به ‌ياد داشته باشيد:

 هميشه و در همه حال به جاي فكر كردن به شكست‌ ها و ناكامي ‌ها، موفقيت ‌ها و كاميابي ‌هايتان را به‌ خاطر بسپاريد. بهتر آن است كه آنها را يادداشت كنيد؛ حتي با ذكر جزئيات، زيرا فراموش كردن موفقيت بسيار آسان است و گاهگاهي مراجعه به نوشته ‌هايتان مي ‌تواند خاطرات خوبي را در شما زنده كند و البته انگيزه كار و تلاش را در وجود شما زنده و تازه نگه دارند.

 

مانند يك قهرمان رفتار كنيد:

 يك روانشناس خوب شما را دعوت ميكند كه داستان زندگي قهرمانان را بخوانيد و رفتار و كردار آنان را سرمشق خود قرار دهيد و به سخنان آنان گوش فرادهيد. كشف كنيد كه در كار و تلاش آنان چه ويژگي خاصي وجود داشته كه سبب موفقيت‌ شان شده. اما هميشه به‌ خاطر داشته باشيد اين افراد همانند ما و ساير افرادند و بنابراين، به جاي اينكه آنان را در مقام رفيعي بنشانيد و تحسينشان كنيد، اجازه دهيد كه الهام‌ بخش شما باشند.

 

سعي كنيد محيط كارتان را با كمي تفريح قابل تحمل كنيد:

به ‌خاطر داشته باشيد كه در فضاي كاري‌ اي كه خلق مي‌كنيد يا در برنامه ‌اي كه در نظر داريد، جايي هم براي كمي تفريح و شوخي در نظر بگيريد. با اين ‌كار انگيزه كافي براي انجام كار و به ‌پايان رساندن آن خواهيد داشت.

 

 

فقط به‌ دنبال راحتي نباشيد:

 با بي‌ حالي كه نوعي تنبلي است، خداحافظي كنيد و براي ايجاد انگيزه در خود، با مشكلات مبارزه كنيد.

 

 

از شكست نهراسيد:

به‌ جاي هراس از شكست، آن را به‌ عنوان نوعي اطلاعات مفيد و ضروري و يك بخش طبيعي از موفقيت بپذيريد. يكي از بسكتباليست ‌هاي مشهور مي‌گويد: بيش از 9هزار خطا داشتم و تقريبا 300بازي را باختم. 26مرتبه به من اعتماد كردند تا ضربه پيروزي را بزنم و من موفق نشدم. بارها و بارها در زندگي شكست خوردم و به همين دليل است كه در زندگي موفق شده‌ام. بنابراين از شكست ‌هايتان تجربه كسب كنيد و از خود بپرسيد اين بار، اين شكست چه درسي به من مي‌ دهد؟

 

در مورد كاري كه مي‌ خواهيد انجام دهيد، مطالعه كنيد:

هنگامي كه كاري را آغاز مي ‌كنيد، درباره فرايند كار پژوهشي به‌ عمل بياوريد. با اين‌ كار شما از ميزان كاري كه در پيش رو داريد و مشكلاتي كه ممكن است با آن برخورد كنيد، آگاه مي ‌شويد. گاهي اوقات توقع يا انتظار بي ‌جا سبب كاهش انگيزه و هدر رفتن اشتياق و جديت اوليه فرد مي‌ شود. با مديريت خواسته ‌هايتان مي‌ توانيد از هدر رفتن نيروي حاصله از اشتياق جلوگيري كنيد و انگيزه و توانايي ‌هايتان را تا پايان كار حفظ كنيد. دانستن اين موضوع كه بر سر كساني كه در موقعيت مشابه شما قرار داشته‌اند، چه آمده، چه مسيري را طي كرده و چه گام‌هايي برداشته‌اند، بسيار مفيد و آموزنده است. مي‌توانيد با تلفيق روش انتخابي آنها و آنچه خود در ذهن داريد، روش كاري مناسبي را انتخاب و فعاليت خود را شروع كنيد. اين وضعيت ميزان نگراني ‌هاي شما را كاهش مي ‌دهد و بهتر مي ‌توانيد اوضاع كاري را تحت كنترل خود داشته باشيد؛ چه از بعد احساسي و چه از بعد عملي، چون حداقل تا حدودي مي‌دانيد كه ديگراني كه چنين راهي را رفته‌اند با چه وقايعي مواجه شده‌اند و اين آگاهي از بعد احساسي و عملي سبب تشويق و دلگرمي شما مي‌شود.

 

معين كنيد كه چرا مي ‌خواهيد اين كار را انجام بدهيد:

 اگر نمي ‌دانيد كه به چه دليل مي ‌خواهيد چنين كاري را انجام دهيد يا اينكه دليل كافي براي انجام آن نداريد، پس خاتمه دادن آن براي شما بسيار مشكل خواهد بود. كاري را برگزينيد كه دليل قوي و كافي براي انجام آن داشته باشيد. اگر نتوانستيد، انجام اين فعاليت را متوقف كنيد و به جاي آن، فعاليت ديگري را كه دلايل انجام آن قوي ‌تر و واضح ‌تر است آغاز كنيد.

از شكست ‌هايتان تجربه كسب كنيد و از خود بپرسيد اين بار، اين شكست چه درسي به من مي‌ دهد؟

 

 

 

 

هدف ‌هاي خود را يادداشت كنيد:

هدف و منظور خود را از انجام آن فعاليت بنويسيد، سپس آن را روي ديوار، رايانه، يا آينه بچسبانيد. با اين كار در طول روز، مراحل انجام كار را مرور مي ‌كنيد و اين آگاهي تداوم كار را براي شما آسان ‌تر مي ‌كند.

 

 

با ديد مثبت براي انجام كار فعاليت كنيد (براي مثبت‌انديشي تلاش كنيد):

بياموزيد كه بيشتر اوقات مثبت‌انديش باشيد و ياد بگيريد كه افكار منفي را قبل از آنكه سد راه شما باشند، از سر بيرون كنيد. ممكن است كه همه نتوانيم هميشه مثبت ‌انديش باشيم، اما باور كنيد كه بيشتر ما مي‌ توانيم اين حس را در خود تقويت كنيم و نتيجه حاصل نيز مي‌ تواند به تلاش بيشتر ما كمك كند.

 

كمتر تلويزيون تماشا كنيد:

 آيا از جمله كساني هستيد كه زياد تلويزيون تماشا مي‌‌كنند؟ تلاش كنيد كه كمتر به تماشاي برنامه ‌هاي تلويزيوني بنشينيد و فعاليت ‌هاي مورد علاقه خود را در زندگي واقعي دنبال كرده و با روش‌ هاي خودتان انجام دهيد.

 

برنامه كاري ‌تان را به چندين برنامه كوچك ‌تر تبديل كنيد:

 هنگامي كه پروژه بزرگي در دست داريد، آن را به چند بخش كوچك ‌تر تقسيم كنيد، سپس با تمركز روي نخستين بخش كار‌، فعاليت خود را آغاز كنيد و وقتي اين بخش تمام شد، بخش بعدي را آغاز كنيد. موفقيت‌ هاي كوچكي كه در انجام بخش ‌هاي اوليه به‌دست مي ‌آوريد، انگيزه شما را افزايش مي ‌دهد و از تمركز روي كل كار كه ممكن است سبب دلسردي شما شود، جلوگيري مي‌ كند. اگر اين روش را دنبال كنيد خود شما هم از نتيجه‌اي كه مي‌گيريد، شگفت ‌زده خواهيد شد.

 

اطلاعات موجود را بازنگري كنيد:

داشتن اطلاعات لازم در آغاز هركاري، امري ضروري است، اما گاهي جامعه و رسانه‌ ها اطلاعاتي را به انسان منتقل مي‌كنند كه بار منفي دارد. پس محفوظات ذهني خود را ارزيابي كنيد. نكات منفي را حذف كرده و با توجه به بينش خود، از اطلاعات مفيد و مثبت براي دستيابي به هدف‌ تان استفاده كنيد.

 

قوه خلاقيت خود را به ‌كار بگيريد:
خلاقيت

 

كاغذي را برداريد و در بالاي كاغذ بنويسيد كه دوست داريد در چه زمينه‌اي فعاليت كنيد. شايد هدف شما كسب درآمد بيشتر يا مبارزه با بيماري و به ‌دست آوردن نهايت سلامتي باشد. اكنون 20 روش، ايده يا عقيده در مورد موضوع مورد نظر بنويسيد. سعي كنيد 10ايده ديگر به ليست خود اضافه كنيد؛ البته همه اين ايده‌ها مفيد يا خوب نيستند. اكنون از قوه خلاقيت خود استفاده كرده و ايده‌ هايي را كه در رسيدن به هدف براي شما مفيدند، پيدا كنيد. حسن اين كار اين است كه نه تنها قوه خلاقيت خود را به‌ كار گرفته‌ايد، بلكه دريافته‌ايد كه تا چه حد خلاق هستيد؛ هم انگيزه انجام كار را در خود زنده كرده‌ و هم از نظر روحي شرايط مناسبي براي خود فراهم كرده‌ايد.

 

در يابيد كه چه چيزي سبب شادي و خوشحالي شما مي ‌شود:

همه ما مي‌دانيم كه شرايط ويژه‌اي يا كار‌هاي خاصي سبب شادي ما مي ‌شوند، پس كاري كه شما را شاد مي ‌كند، انجام دهيد؛ هر اندازه كه مي ‌توانيد يا مي‌ خواهيد. البته بايد مراقب باشيد كه اين خواسته با آداب و رسوم اجتماعي كه در آن زندگي مي ‌كنيد و با باور‌هاي انساني و مذهبي در تضاد نباشد.

 

به گفته ‌هاي حكيمانه گوش دهيد:

يك كتابخانه كوچك براي خود ترتيب دهيد. جمله ‌هايي را كه سبب پيشرفت فردي و ايجاد انگيزه مي‌شود بنويسيد يا ضبط كنيد. زماني كه سوار اتوبوس يا مترو هستيد، هنگام رانندگي، دوچرخه ‌سواري، دويدن يا پياده روي، به آن گوش كنيد يا در حالي كه مشغول انجام كاري هستيد، يادداشت ‌هايتان را بخوانيد، با يك نفر متخصص به مشاوره روانشناسي بپردازيد و همچنين مي توانيد از مشاوره آنلاين استفاده كنيد.

 

فراتر از محيط زندگي و حد توانايي ‌تان فكر كنيد:

 تصور نكنيد كه آينده را فقط توانايي ‌هاي شما و آنچه اكنون داريد، مي‌سازد. دنيا محدود نيست. توانايي‌ هاي شما بسيار بيشتر از آني است كه تصور مي ‌كنيد. با به‌ كارگيري تجربه ‌هايي كه تاكنون به‌دست آورده‌ايد و آنچه اكنون هستيد، آينده‌اي را برنامه‌ ريزي كنيد كه در آن محدوديت ‌هاي كمتري وجود داشته باشد؛ يعني افق ديد خود را وسيع‌تر كنيد.

 

زمان را در نظر داشته باشيد:

هر روز را بشماريد. شما همه روز‌هاي دنيا را در اختيار نداريد. زندگي كوتاه است، بنابراين امروز را دريابيد و كاري را كه مي ‌خواهيد انجام دهيد. فردا هم كار‌هاي ديگري براي انجام دادن وجود دارد.

راه هايي ساده براي ايجاد انگيزه

۹ بازديد
انگيزه

 

پرسش: به تازگي انگيزه ي خود را از دست داده ام و خيلي تنبل شده ام، احساس مي كنم دچار افسردگي شده ام.

 

 فقط دوست دارم در خانه مانده و به استراحت بپردازم. لطفا چند راهكار جهت ايجاد انگيزه در بنده ارائه بفرماييد.

 

پاسخ: همه ما گاهي دچار چنين حالتي مي ‌شويم؛ روز‌هايي كه دلمان مي ‌خواهد فقط تنبلي كنيم و هيچ انگيزه‌اي براي كارهاي عادي و ساده هم نداريم. آيا مي‌ خواهيد با اين حالت مبارزه كنيد؟ 

 

 

باخود قرار بگذاريد:

هنگامي كه احساس مي‌كنيد علاقه‌اي به انجام كاري يا كارها‌يي نداريد، به خود بگوييد كه اگر اين بخش كتاب را خواندم يا اين گزارش ‌ها را تمام كردم، مي ‌روم بيرون قدم مي ‌زنم و يك بستني (يا هر چيز ديگري كه به آن علاقه داريد) مي ‌خورم.

 

مانند يك انسان با انگيزه رفتار كنيد:

 اگر بي ‌حوصله‌ايد و انگيزه كاري را نداريد، تصور كنيد كه سرشار از انگيزه ‌ايد. حسن اين كار در اين است كه به محض شروع، آرام آرام احساس مي ‌كنيد كه شور و علاقه، حقيقتا در وجود شما زنده شده است.

 

هنگام صبح چند سوال مثبت و روحيه‌ بخش از خود بپرسيد:

 هر روز صبح از خود 5 سوال سه بخشي اميد‌وار‌ كننده بپرسيد:

• در حال حاضر در زندگي از چه چيزي راضي هستم؟

• چه ويژگي ‌اي مرا خوشحال مي‌ كند؟

• چگونه در من اين حالت را به‌ وجود مي ‌آورد؟

 

بسيار مهم است كه شما واقعا بدانيد كه چگونه و چرا اين شرايط به شما احساس خوبي را منتقل كرده است. اين پرسش‌ هاي صبحگاهي فوق‌العاده‌ هستند، زيرا نحوه قرارگرفتن آنان، به شما امكان درك عميق از شرايط موجود را مي ‌دهد و سپس آن احساس مثبت را به شما منتقل مي ‌كند.

 

زمان و مكان هدف ‌هاي خود را تغيير دهيد:

در اهداف خود وسواس داشته باشيد ،هدف ‌هاي بزرگ و ويژه براي خود در نظر بگيريد. اهداف بزرگ ‌تر نسبت به هدف ‌هاي كوچك ‌تر، انگيزه بيشتري در فرد به ‌وجود مي ‌آورند. هدف بزرگ اثر بيشتر و عميق‌تري دارد و مي‌تواند منشأ توليد انگيزه ‌هاي قوي شود.

 

يك كار كوچك انجام دهيد و براي انجام آن برنامه ‌ريزي كنيد:

 يك كار كوچك را آغاز و به پايان برسانيد؛ مثلا ميز كارتان را تميز كنيد، يك قبض يا رسيد را بپردازيد و يا ظرف ‌ها را بشوييد. فقط نياز به اين داريد كه كاري را آغاز كنيد. وقتي اين كار را تمام كرديد احساس مي ‌كنيد كه آمادگي انجام كار‌هاي بعدي را هم پيدا كرده‌ايد. بنابراين وقتي حال و حوصله انجام هيچ كاري را نداريد يك كار كوچك را شروع كنيد تا خاتمه يافتن آن شما را بر سر شوق آورد.

 

 

كار سخت ‌تر را اول شروع كنيد:

اغلب هنگامي كه به كارهاي روزمره خود فكر مي ‌كنيم به‌ نوعي دچار نگراني مي ‌شويم كه كي و چگونه اين همه كار را انجام بدهيم. از سخت‌ ترين كار شروع كنيد. هنگامي كه سخت‌ ترين كار موجود در فهرست را شروع كرده و به پايان برسانيد، احساس مي‌ كنيد كه بار سنگيني را از دوش ‌تان برداشته‌ايد. در اين هنگام است كه احساس آرامش بيشتري در وجود‌تان پديدار مي ‌شود و بقيه روز اعتماد به ‌نفس بيشتري خواهيد داشت و نگراني‌ هاي روز‌مره‌تان. كاهش پيدا مي ‌كند.

 

 

كارتان را آهسته آغاز كنيد:

 به جاي آنكه كارتان را سريع آغاز كنيد، نخستين گام‌ها را آهسته برداريد. هنگامي كه كاري را با آرامش و طمأنينه شروع مي ‌كنيد، مغز شما اين فرمان را دريافت نمي‌ كند كه اين كار بايد باسرعت هرچه تمام‌تر خاتمه يابد. اما اگر مغز انسان احساس كند كه بايد برنامه كاري ‌اش را با سرعت به پايان برساند چه اتفاقي مي‌افتد؟ اغلب اوقات ممكن است فرد اصلا كار مورد نظر را آغاز نكند. پس شروع يك كار بدون شتاب بهتر از اصلا شروع نكردن است.

 

هميشه خود‌تان را با خود‌تان مقايسه كنيد نه با ديگران:

مقايسه خود با ديگران و اينكه نتيجه تلاشتان چه بوده و در چه جايگاهي قرار گرفته‌ ايد، كشنده انگيزه و قوه خلاقيت انسان است. هميشه افراد بي‌ شماري هستند كه از شما تواناترند و معدود افرادي هم هستند كه از همه پيشي گرفته‌اند؛ هم از بعد مادي و هم معنوي، بنابراين فقط قواي خود را روي خود، برنامه‌اي كه در پيش داريد و البته نتيجه‌اي كه عايدتان مي‌شود، متمركز كنيد و دريابيد كه چگونه مي ‌توانيد برنامه ‌ريزي ذهني‌ تان را بهبود ببخشيد و به مرحله اجرا در آوريد. بررسي مجدد نتايج حاصله نيز اهميت زيادي دارد. با اين كار شما مي ‌توانيد اشتباه‌ هاي گذشته را پيدا كرده و از تكرار مجدد آن يا انجام خطاهاي مشابه جلوگيري كنيد. يكي ديگر از مزاياي بررسي مجدد نتايج به ‌دست آمده، ايجاد انگيزه مضاعف است. درك اين موضوع كه حاصل تلاش‌ هاي شما چه بوده و در چه جايگاهي قرار گرفته ‌ايد، توان و اشتياق شما را چند برابر مي ‌كند و اغلب از موفقيت و پيروزي خود شگفت‌ زده خواهيد شد.

جشن موفقيت

 

موفقيت خود را هميشه به ‌ياد داشته باشيد:

 هميشه و در همه حال به جاي فكر كردن به شكست‌ ها و ناكامي ‌ها، موفقيت ‌ها و كاميابي ‌هايتان را به‌ خاطر بسپاريد. بهتر آن است كه آنها را يادداشت كنيد؛ حتي با ذكر جزئيات، زيرا فراموش كردن موفقيت بسيار آسان است و گاهگاهي مراجعه به نوشته ‌هايتان مي ‌تواند خاطرات خوبي را در شما زنده كند و البته انگيزه كار و تلاش را در وجود شما زنده و تازه نگه دارند.

 

مانند يك قهرمان رفتار كنيد:

 يك روانشناس خوب شما را دعوت ميكند كه داستان زندگي قهرمانان را بخوانيد و رفتار و كردار آنان را سرمشق خود قرار دهيد و به سخنان آنان گوش فرادهيد. كشف كنيد كه در كار و تلاش آنان چه ويژگي خاصي وجود داشته كه سبب موفقيت‌ شان شده. اما هميشه به‌ خاطر داشته باشيد اين افراد همانند ما و ساير افرادند و بنابراين، به جاي اينكه آنان را در مقام رفيعي بنشانيد و تحسينشان كنيد، اجازه دهيد كه الهام‌ بخش شما باشند.

 

سعي كنيد محيط كارتان را با كمي تفريح قابل تحمل كنيد:

به ‌خاطر داشته باشيد كه در فضاي كاري‌ اي كه خلق مي‌كنيد يا در برنامه ‌اي كه در نظر داريد، جايي هم براي كمي تفريح و شوخي در نظر بگيريد. با اين ‌كار انگيزه كافي براي انجام كار و به ‌پايان رساندن آن خواهيد داشت.

 

 

فقط به‌ دنبال راحتي نباشيد:

 با بي‌ حالي كه نوعي تنبلي است، خداحافظي كنيد و براي ايجاد انگيزه در خود، با مشكلات مبارزه كنيد.

 

 

از شكست نهراسيد:

به‌ جاي هراس از شكست، آن را به‌ عنوان نوعي اطلاعات مفيد و ضروري و يك بخش طبيعي از موفقيت بپذيريد. يكي از بسكتباليست ‌هاي مشهور مي‌گويد: بيش از 9هزار خطا داشتم و تقريبا 300بازي را باختم. 26مرتبه به من اعتماد كردند تا ضربه پيروزي را بزنم و من موفق نشدم. بارها و بارها در زندگي شكست خوردم و به همين دليل است كه در زندگي موفق شده‌ام. بنابراين از شكست ‌هايتان تجربه كسب كنيد و از خود بپرسيد اين بار، اين شكست چه درسي به من مي‌ دهد؟

 

در مورد كاري كه مي‌ خواهيد انجام دهيد، مطالعه كنيد:

هنگامي كه كاري را آغاز مي ‌كنيد، درباره فرايند كار پژوهشي به‌ عمل بياوريد. با اين‌ كار شما از ميزان كاري كه در پيش رو داريد و مشكلاتي كه ممكن است با آن برخورد كنيد، آگاه مي ‌شويد. گاهي اوقات توقع يا انتظار بي ‌جا سبب كاهش انگيزه و هدر رفتن اشتياق و جديت اوليه فرد مي‌ شود. با مديريت خواسته ‌هايتان مي‌ توانيد از هدر رفتن نيروي حاصله از اشتياق جلوگيري كنيد و انگيزه و توانايي ‌هايتان را تا پايان كار حفظ كنيد. دانستن اين موضوع كه بر سر كساني كه در موقعيت مشابه شما قرار داشته‌اند، چه آمده، چه مسيري را طي كرده و چه گام‌هايي برداشته‌اند، بسيار مفيد و آموزنده است. مي‌توانيد با تلفيق روش انتخابي آنها و آنچه خود در ذهن داريد، روش كاري مناسبي را انتخاب و فعاليت خود را شروع كنيد. اين وضعيت ميزان نگراني ‌هاي شما را كاهش مي ‌دهد و بهتر مي ‌توانيد اوضاع كاري را تحت كنترل خود داشته باشيد؛ چه از بعد احساسي و چه از بعد عملي، چون حداقل تا حدودي مي‌دانيد كه ديگراني كه چنين راهي را رفته‌اند با چه وقايعي مواجه شده‌اند و اين آگاهي از بعد احساسي و عملي سبب تشويق و دلگرمي شما مي‌شود.

 

معين كنيد كه چرا مي ‌خواهيد اين كار را انجام بدهيد:

 اگر نمي ‌دانيد كه به چه دليل مي ‌خواهيد چنين كاري را انجام دهيد يا اينكه دليل كافي براي انجام آن نداريد، پس خاتمه دادن آن براي شما بسيار مشكل خواهد بود. كاري را برگزينيد كه دليل قوي و كافي براي انجام آن داشته باشيد. اگر نتوانستيد، انجام اين فعاليت را متوقف كنيد و به جاي آن، فعاليت ديگري را كه دلايل انجام آن قوي ‌تر و واضح ‌تر است آغاز كنيد.

از شكست ‌هايتان تجربه كسب كنيد و از خود بپرسيد اين بار، اين شكست چه درسي به من مي‌ دهد؟

 

 

 

 

هدف ‌هاي خود را يادداشت كنيد:

هدف و منظور خود را از انجام آن فعاليت بنويسيد، سپس آن را روي ديوار، رايانه، يا آينه بچسبانيد. با اين كار در طول روز، مراحل انجام كار را مرور مي ‌كنيد و اين آگاهي تداوم كار را براي شما آسان ‌تر مي ‌كند.

 

 

با ديد مثبت براي انجام كار فعاليت كنيد (براي مثبت‌انديشي تلاش كنيد):

بياموزيد كه بيشتر اوقات مثبت‌انديش باشيد و ياد بگيريد كه افكار منفي را قبل از آنكه سد راه شما باشند، از سر بيرون كنيد. ممكن است كه همه نتوانيم هميشه مثبت ‌انديش باشيم، اما باور كنيد كه بيشتر ما مي‌ توانيم اين حس را در خود تقويت كنيم و نتيجه حاصل نيز مي‌ تواند به تلاش بيشتر ما كمك كند.

 

كمتر تلويزيون تماشا كنيد:

 آيا از جمله كساني هستيد كه زياد تلويزيون تماشا مي‌‌كنند؟ تلاش كنيد كه كمتر به تماشاي برنامه ‌هاي تلويزيوني بنشينيد و فعاليت ‌هاي مورد علاقه خود را در زندگي واقعي دنبال كرده و با روش‌ هاي خودتان انجام دهيد.

 

برنامه كاري ‌تان را به چندين برنامه كوچك ‌تر تبديل كنيد:

 هنگامي كه پروژه بزرگي در دست داريد، آن را به چند بخش كوچك ‌تر تقسيم كنيد، سپس با تمركز روي نخستين بخش كار‌، فعاليت خود را آغاز كنيد و وقتي اين بخش تمام شد، بخش بعدي را آغاز كنيد. موفقيت‌ هاي كوچكي كه در انجام بخش ‌هاي اوليه به‌دست مي ‌آوريد، انگيزه شما را افزايش مي ‌دهد و از تمركز روي كل كار كه ممكن است سبب دلسردي شما شود، جلوگيري مي‌ كند. اگر اين روش را دنبال كنيد خود شما هم از نتيجه‌اي كه مي‌گيريد، شگفت ‌زده خواهيد شد.

 

اطلاعات موجود را بازنگري كنيد:

داشتن اطلاعات لازم در آغاز هركاري، امري ضروري است، اما گاهي جامعه و رسانه‌ ها اطلاعاتي را به انسان منتقل مي‌كنند كه بار منفي دارد. پس محفوظات ذهني خود را ارزيابي كنيد. نكات منفي را حذف كرده و با توجه به بينش خود، از اطلاعات مفيد و مثبت براي دستيابي به هدف‌ تان استفاده كنيد.

 

قوه خلاقيت خود را به ‌كار بگيريد:
خلاقيت

 

كاغذي را برداريد و در بالاي كاغذ بنويسيد كه دوست داريد در چه زمينه‌اي فعاليت كنيد. شايد هدف شما كسب درآمد بيشتر يا مبارزه با بيماري و به ‌دست آوردن نهايت سلامتي باشد. اكنون 20 روش، ايده يا عقيده در مورد موضوع مورد نظر بنويسيد. سعي كنيد 10ايده ديگر به ليست خود اضافه كنيد؛ البته همه اين ايده‌ها مفيد يا خوب نيستند. اكنون از قوه خلاقيت خود استفاده كرده و ايده‌ هايي را كه در رسيدن به هدف براي شما مفيدند، پيدا كنيد. حسن اين كار اين است كه نه تنها قوه خلاقيت خود را به‌ كار گرفته‌ايد، بلكه دريافته‌ايد كه تا چه حد خلاق هستيد؛ هم انگيزه انجام كار را در خود زنده كرده‌ و هم از نظر روحي شرايط مناسبي براي خود فراهم كرده‌ايد.

 

در يابيد كه چه چيزي سبب شادي و خوشحالي شما مي ‌شود:

همه ما مي‌دانيم كه شرايط ويژه‌اي يا كار‌هاي خاصي سبب شادي ما مي ‌شوند، پس كاري كه شما را شاد مي ‌كند، انجام دهيد؛ هر اندازه كه مي ‌توانيد يا مي‌ خواهيد. البته بايد مراقب باشيد كه اين خواسته با آداب و رسوم اجتماعي كه در آن زندگي مي ‌كنيد و با باور‌هاي انساني و مذهبي در تضاد نباشد.

 

به گفته ‌هاي حكيمانه گوش دهيد:

يك كتابخانه كوچك براي خود ترتيب دهيد. جمله ‌هايي را كه سبب پيشرفت فردي و ايجاد انگيزه مي‌شود بنويسيد يا ضبط كنيد. زماني كه سوار اتوبوس يا مترو هستيد، هنگام رانندگي، دوچرخه ‌سواري، دويدن يا پياده روي، به آن گوش كنيد يا در حالي كه مشغول انجام كاري هستيد، يادداشت ‌هايتان را بخوانيد، با يك نفر متخصص به مشاوره روانشناسي بپردازيد و همچنين مي توانيد از مشاوره آنلاين استفاده كنيد.

 

فراتر از محيط زندگي و حد توانايي ‌تان فكر كنيد:

 تصور نكنيد كه آينده را فقط توانايي ‌هاي شما و آنچه اكنون داريد، مي‌سازد. دنيا محدود نيست. توانايي‌ هاي شما بسيار بيشتر از آني است كه تصور مي ‌كنيد. با به‌ كارگيري تجربه ‌هايي كه تاكنون به‌دست آورده‌ايد و آنچه اكنون هستيد، آينده‌اي را برنامه‌ ريزي كنيد كه در آن محدوديت ‌هاي كمتري وجود داشته باشد؛ يعني افق ديد خود را وسيع‌تر كنيد.

 

زمان را در نظر داشته باشيد:

هر روز را بشماريد. شما همه روز‌هاي دنيا را در اختيار نداريد. زندگي كوتاه است، بنابراين امروز را دريابيد و كاري را كه مي ‌خواهيد انجام دهيد. فردا هم كار‌هاي ديگري براي انجام دادن وجود دارد.

وسواس و درمان آن

۹ بازديد

وسواس يك ايده، فكر، تصور، احساس يا حركت مكرر يا مضر است كه با نوعى احساس اجبار و ناچارى ذهنى و علاقه به مقاومت در برابر آن همراه است. واقعيت اين است كه وسواس فكري عملي همانند مردم آزاري و باج گيري مي باشد كه هر چقدر پيشرفت كند به همان نسبت خواسته هايش بيشتر خواهد بود ، به طوري كه در نهايت از فرد مبتلا مي خواهد كه در تمام زمينه ها آن را به كار ببرد و بالاخره باعث تحقير ، شكست و تحت كنترل در آوردن كامل فرد مبتلا مي شود . براي بعضي از مبتلايان اين تفكر پيش مي آيد كه با اين وضعيت ، زندگي ارزش زنده ماندن ندارد. وسواس فكري عملي اشكال بسيار مختلفي دارد و هيچ كدام از آنها مفيد و سالم نيستند . در ضمن آنها هميشه درون فرد قرار نمي گيرند . وقتي آنها شروع مي شوند اغلب به صورت نقاب در شكل يك دوست و حامي ظاهر مي شوند .

 

 

وسواس بيماري ناعلاجي نيست بر اين اساس اين كتاب با رويكردي كه به ما نشان مي دهد كه در واقع همانا بر پايه هاي فكري رفتاري درماني شناختي گذاشته شده است مي تواند براي كساني كه از اين بيماري رنج مي برند و هم براي كساني كه مي خواهند آن را درمان كند ، بسيار مفيد و سودمند خواهد بود.

 

حداقل كمك و مفيد بودن اين كتاب آن است كه مي تواند ميزان اطلاعات و آگاهي شما را از پيچيدگي هاي مربوط به بيماري وسواس فكري عملي افزايش دهد و باعث شود كه شما درك روشني از وسواس فكري عملي داشته باشيد و بدانيد كه اصولا وسواس فكري عملي چيست و چگونه باعث ناراحتي فرد مي شود . همچنانكه خواهيد خواند ، وسواس فكري عملي ريشه هاي عميق در تفكر عادي و طبيعي فرد دارد . فرد بيمار يقينا بيمار رواني يا به اصطلاح ديوانه ، بد و يا خطرناك نيست ، بلكه كسي است كه در دام الگوهاي خاصي از تفكر و رفتار اسير شده است. اين كتاب به شما كمك خواهد كرد كه بتوانيد حلقه ي معيوب اين بيماري را تشخيص بدهيد كه همين حلقه ي معيوب اساس و پايه هاي وجودي بيماري وسواس فكري عملي را تشكيل مي دهد . وقتي شما بتوانيد اين بيماري را بهتر بشناسيد ، آن وقت قادر خواهيد بود كه بدانيد چگونه مي توانيد با آن مدارا كنيد  همچنين مي تواند كمك موثري براي كساني باشد كه مي خواهند دوره بهبود را طي كنند و از شر آن خلاص شوند . حتي اگر چنين كمكي به شما ارائه نشود ، حداقل مي تواند طرح و نقشه اي به شما ارائه دهد كه بتوانيد با پياده كردن آن به اين سفر ادامه بدهيد .

 

علي رغم اينكه بسياري از افراد مبتلا به وسواس فكري عملي مي دانند كه اين ناراحتي چقدر دردناك و استرس آور است با اين حال مسئله اساسي اين است كه آنها متوجه اين امر نيستند كه وسواس فكري عملي همانند آدم هاي دروغگو و حقه باز عمل مي كند . به عنوان مثال فرد مبتلا فكر مي كند كه او مي گويد و قول مي دهد كه اگر تو فقط همين يك كار كوچك را انجام بدهي آرامش پيدا خواهد كرد در حالي كه همين يك كار كوچك به طور دائم تكرار و تكرار مي شود.

 

در وسواس احساس ناامني مي كنيد و فكر مي كني كه هر آن ممكن است آسيبي به شما برسد . به نظر مي رسد كه همه ي اين احساس ها واقعي باشند .ولي در واقع اين احساس واقعي نيستند و به هيچ وجه حقيقت ندارند . به عنوان مثال ، اگر وسواس شستن داريد ،مشكل شما كثيف بودن نيست. اگر وسواس كنترل و كنترل كردن را داريد ، مشكل شما عدم اطمينان نيست . اگر مي ترسيد كه ممكن است به ديگران آسيب برسانيد ، مشكل شما از دست دادن كنترل خود نيست ، و غيره ... در اين زمينه مشكل عمده شما نگراني در مورد آلوده بودن مي باشد كه علت اصلي صدمه و آسيب مي باشد كه مي پنداريد چرا دقت نكرده ايد. افرادي كه از ناراحتي وسواس فكري عملي رنج مي برند در واقع سعي و تلاش بيش از اندازه اي براي ممانعت از در خطر بودن از خود نشان مي دهند و همين مسئله باعث مي شود كه آنها احساس در خطر بودن خود را بي نهايت افزايش داده و بزرگ نمايند.

 

ترسي كه به وسيله وسواس فكري عملي به وجود مي آيد باعث مي شود كه فرد مبتلا ، بيشترين تلاش خود را در تميز و پاكيزه بودن كند و يا نهايت سعي خود را در امن بودن و يا كنترل خود به كار برد. بنابراين چنين به نظر مي رسد كه راه حل ، خود تبديل به مشكل مي شود ، به طوري كه فرد احساس مي كند قادر به كنترل كردن افكار و ترديدهاي خود نيست . اين امر به نظر ضد و نقيض مي آيد ( در حالي كه چنين نيست) كه وسواس فكري عملي مشكل خاصي است كه افراد مبتلا به آن فكر كنند كه به وسيله ي افراد ديگر مورد آزار و اذيت قرار بگيرند ، بلكه فكر مي كنند ديگران آنها را بيش از اندازه حساس و شكننده مي دانند . به عنوان مثال ، به نظر مي رسد كه عشق و محبت بيش از انداره مادران نسبت به فرزندان نوعي آزار و اذيت آنها باشد ، يا كسي كه به پاكيزگي اهميت مي دهد ، به وسيله اين فكر كه او باعث پخش آلودگي مي شود تحت شكنجه و آزار قرار مي گيرد و يا حتي كسي كه بيش از اندازه مراقب و حساس است كه فكر مي كند بيش از اندازه سر به هوا و بي قيد مي باشد و غيره ... . بنابراين هر چقدر فرد مبتلا به وسواس فكري عملي تلاش بكند كه با افكار و ايده هاي وسواسي مدارا كند به همان نسبت بيشتر مضطرب و نگران خواهد شد.

علي رغم اينكه بسياري از افراد مبتلا به وسواس فكري عملي مي دانند كه اين ناراحتي چقدر دردناك  و استرس آور است با اين حال مسئله اساسي اين است كه آنها متوجه اين امر نيستند كه وسواس فكري عملي همانند آدم هاي دروغگو و حقه باز عمل مي كند . به عنوان مثال فرد مبتلا فكر مي كند كه او مي گويد و قول مي دهد كه اگر تو فقط همين يك كار كوچك را انجام بدهي آرامش پيدا خواهد كرد در حالي كه همين يك كار كوچك به طور دائم تكرار و تكرار مي شود.

جريان امر چنين به نظر مي رسد كه هر گونه مقاومت بي فايده خواهد بود و فرد تنها با انجام دادن خواسته ها ، به آرامش دروني و خوشبختي خواهد رسيد و همه اينها را واقعي و حقيقي مي داند . ولي حتي كساني كه همه خواسته هاي وسواسي را با جديت تمام اجرا مي كنند هيچ وقت به آرامش دروني و خوشحالي نمي رسند.

حقيقت اين است كه بعضي از افراد مي توانند از خواندن كتاب هاي مختلف به خود درماني بپردازند ولي اين امر بدين معني نيست كه همه مي توانند اين كار را انجام دهند. به افراد مبتلا به وسواس فكري عملي بارها گفته مي شود كه خودتان مي توانيد خود را از شر اين ناراحتي خلاص كنيد . اين راهنمايي سودمند و خوبي است ولي به نظر مي رسد كه چندان مفيد و كارساز نباشد.در واقع تنها كاري كه افراد مبتلا به وسواس فكري عملي، براي درمان وسواس انجام مي دهند اين است كه مي خواهند از شر آن خلاص شوند و بارها سعي كرده اند كه اين كار را بكنند ولي نمي دانند چگونه بايد آن را انجام بدهند . اين كتاب ، موقعيت ها و ابزاري را كه در اختيار افراد مبتلا به وسواس فكري عملي مي گذارد كه آنها بتوانند خود را از شر اين ناراحتي خلاص كرده و در اين امر با كساني كه مي خواهند به آنها كمك كنند همكاري هاي لازم را داشته باشند.مطمئنا يك كتاب نمي تواند تمام مشكلات مربوط در اين زمينه را مطرح و يا آنها را حل نمايد ، ولي به هر حال مي تواند كمك كند ، هر چند اين كمك ناچيز باشد.

اگر شما مبتلا به وسواس فكري عملي هستيد بايد هدف و سعي شما اين باشد كه خود را از اين مشكل و ناراحتي خلاص كنيد و مي توانيد با به كار بردن روش هاي ارائه شده در اين كتاب آن را انجام دهيد .البته به ياد داشته باشيد كه براي رسيدن به اين هدف تنها جنگيدن با وسواس كافي نيست،بلكه شما بايد در روش و شيوه ي زندگي خود تغييراتي داده و هدفها آرمان ها و اميدهاي خود را مشخص كنيد و بدون اينكه ترسي به خود راه دهيد ، در اين مسير گام برداريد. شما بايد به طور دايم با آنچه كه مي خواهيد بجنگيد و از بين ببريد در تماس باشيد و به طور آگاهانه عليه آن اقدام كنيد.

نويسنده:ديويد ويل،راب ويلسون

مديتيشن چيست؟

۹ بازديد
مديتيشن چيست,مديتيشن, مديتيشن يعني چه

معني مديتيشن

 

واژه مراقبه (مديتيشن) از ريشه لاتين و به معناي «التيام» است. مديتيشن يا مراقبه به معناي تمرين براي رسيدن به حالتي است كه در آن فرد با ناديده گرفتن محرك هاي پيرامون ، خودآگاهانه و به صورت ارادي ، ذهن خويش را وا مي دارد كه سكوت كند و نتيجه اين سكوت رسيدن به آرامش است.

مديتيشن چيست؟
مديتيشن به معناي متمركز كردن ذهن است. اين تمركز ميتواند بر روي يك صدا، عبارت يا دعا، شئ، تصوير، آگاهي از خويشتن، نحوه تنفس، فرائض ديني و... صورت گيرد. هدف از اين كار آگاهي از لحظه حال، رسيدن به آرامش، و كاهش استرس است. مديتيشن موجب ارتقاي شخصيت و رشد روحاني و معنوي مي شود.

 

هدف از مديتيشن:

مديتيشن مي تواند به آرامش افراد در استرس، به حفظ سلامتي و به بهبودي بيماران كمك كند. كساني كه مديتيشن را به صورت مرتب انجام مي دهند، هم كمتر دچار اضطراب و افسردگي مي شوند و هم شادماني و رضايت بيشتري از زندگي دارند. مديتيشن آرامش عميقي ايجاد مي كند كه در آن احساس توازن و تعادل فكري خواهيد كرد. دستاورد اين تعادل فكري افزايش بصيرت، ارتقاي افكار، و خونسردي در برخورد با مشكلات است. آرامش و خود شناسي بيشتر و پذيرش بهتر ديگران روابط اجتماعي را نيز دگرگون مي كند. مديتيشن با ايجاد شرايط رهايي از استرس مي تواند به كاهش علائم بسياري از بيماريها كمك كند.

 

فوايد مديتيشن:

ريلكس بودن و كمتر اضطراب داشتن

متمركز بودن و كمتر پراكنده بودن

آرامتر بودن، فارغ از نگراني‌هاي مداوم

كسب درك  بهتر از خودمان، زندگي‌مان و ديگران 

افزايش احساسات مثبتي مانند عشق و شفقت.

بيشتر ما خواهان ذهني آرامتر، شفاف‌تر و شادتر هستيم. اگر مضطرب يا در حالتي منفي باشيم ، اين ما را ناراحت مي‌كند. اين امر به صورتي نامطلوب بر سلامت ما تأثير مي‌گذارد و مي تواند بر موقعيت كاري، زندگي خانوادگي و روابط دوستانه ما تأثير بگذارد.

 

اگر ما سرشار از اضطراب يا كم حوصله‌ايم، شايد در جستجوي روشي ـ مثل مديتيشن ـ باشيم تا به ما كمك كند. مديتيشن به ما كمك مي‌كند تا بر نقاط ضعف ناشي از احساساتمان غالب شويم بدون آنكه هيچ تأثير منفي بر ما بگذارد.

 

لازم است كه رويكردي واقعي بر مديتيشن يا ذهن آگاهي داشته باشيم. اين ابزاري است كه با به‌كار گرفتن آن مي‌توانيم به نتايج مثبت برسيم، البته اين درمان سريع براي همه چيز نيست. هرگز با يك علت نمي‌توان به نتيجه رسيد، لازم است كه چندين علت و شرايط در كنار هم گرد آيند. مثلاً اگر فشار خون ما بالاست مديتيشن مي‌تواند به ما كمك كند، البته اين نتيجه با تغيير رژيم غذايي ، ورزش و دارو به‌دست خواهد آمد.  

 

مديتيشن چيست,مديتيشن, مديتيشن يعني چه

مديتيشن يعني چه

 

سه نوع مختلف از ساده ترين و متداول ترين انواع حركات در مديتيشن پزشكي، بصورت زير است:

۱- چهار زانو نشسته، و هر پا را زير زانوي مخالفش جـمع كنـيـد. سـتون فــقراتتان را صاف نگه داشتـه و مهره هاي پائينيتان را كمي بـسمت جلو خم كنيد.

 

۲-  نشـسته و پـاها را صاف به سمت بيرون بگذاريـد. يعني يك پا را زير ران مخالفش گذاشته و پاي ديـگـر را روي قوزك پاي اول قرار دهيد. با اين كار پا درحالت استراحت قرار ميگيرد. ستون فقراتتان را صاف كنيد. اين نيمي از حركت لوتوس است.

 

۳-  اين نوع هم شبيه بنوع اول است اما پاي بالايي روي ماهيچه ساق پاي ديگر قرار  مي گيرد بــه جاي اينكه زير ران گذاشته شود. حتماً دراين حركت مهره هاي پائينيتان را به جلو متمايل كنيد.

 

تاريخچه مديتيشن:

مديتيشن سالهاي سال است كه انجام مي شود. مذاهب مختلف در سر تا سر جهان روشهاي متنوعي از تمرينات مديتيشن را ارائه داده اند. از جمله مراسم مذهبي مسيحي، تمرينات نشسته بودايي، حركات چرخشي صوفيان، و....

گذشته از مراسمهاي مذهبي متداول و زمينه هاي فرهنگي و هيپنوتيزم درماني، مديتيشن را مي توان به صورت فردي براي غلبه بر استرس و درد به كار برد.

 

انواع مديتيشن:

به طور كلي دو نوع مديتيشن وجود دارد.

١- مديتيشن از طريق تمركز

٢- مديتيشن از طريق تفكر

در مديتيشن از طريق تمركز فرد توجه خود را بر روي تنفس، تصوير واقعي يا خيالي، يك صدا، كلمه يا عبارتي كه به آرامي يا با صداي بلند تكرار مي شود (مانترا)، و يا بر حركات مشخص مانند حركات تاي چي، يوگا ، چي كونگ متمركز مي كند. به دنبال تمركز، نگراني و اضطراب محو شده احساس آرامش جاي آن را مي گيرد. اين آرامش اثرات فيزيولوژيك مفيدي بر بدن دارد.

 

در مديتيشن از طريق تفكر، فرد از تمامي توجه خود براي آگاهي استفاده مي كند. تفكر درحالت آرامش و به منظور شناخت خويشتن صورت مي گيرد و آگاهي از افكار ، احساسات طبيعي، قوه ادراك و احساس به دست مي آيد. از اين طريق سكون و آرامش ذهن ، تسلط بر خويشتن و خونسردي حاصل مي شود.

 

روشهاي مختلف مديتيشن آميزه اي از فرهنگها و مذاهب هستند ولي اساس همه آنها را اين دو روش تشكيل مي دهد. براي مثال مي توانيد ازيكي از روشهاي ساده مديتيشن پنج دقيقه اي روزانه نوشته سلن ييگر selen yeager استفاده نمائيد.

 

در اين روش ساده، فقط كافيست شما مكاني آرام وبدون مزاحمت پيدا كنيد وبنشينيد فراموش نكنيد كه پشت شما بايد مستقيم وبدون خميدگي(قوز)باشد دستان خود را به حالتي كاملا آرام و راحت در كنار خود قرار دهيد، اجازه دهيد تا چشمان شما به طرف پايين نگاه كند البته از خيره شدن به زمين خودداري نماييد وبسيار آرام وعميق ومنظم نفس بكشيد، با تمركزو احساس سرشاراز شكر گزاري ازآفريدگار يا قدرت بي انتها ادامه دهيد.

 

اگر كمي افكارشما شناور است اشكالي ندارد،اگر احساس سنگيني چشم داشتيد چشمان خود را ببنديد، بسيار آرام باشيد واين تمرين را هر روز ادامه دهيد اگر دو بار در روز اين تمرين را انجام دهيد و زمان آنرا به بيست دقيقه برسانيد بسيار موثرتر خواهد بود.نگران نباشيد به راحتي آنرا انجام خواهيد داد و تاثير شگفت انگيز آنرا خواهيد ديد.

 

مديتيشن چيست,مديتيشن, مديتيشن يعني چه

معني مديتيشن

 

مراحل مديتيشن

 

آسودگي از شكايت هاي روان تني

نوآموز در مرحله اول بايد معتقد باشد كه هدف او از اين تمرينات چيست زيرا در صورت اعتقاد به اين تمرينات نتيجه خوب حاصل مي شود.

 

همانطور كه در بخش ورزش و تناسب اندام نمناك گفته ايم در يك مكان يا محيطي مناسب كه نه زياد نرم باشد و نه زياد سخت و ناهموار تمرينات را انجام دهيد . خود را در كانون انرژي هاي مثبت كه رو به قبله است قراردهيد و فضا را كاملاً روحاني و معنوي كنيد.

 

قرار ملاقات و كارهاي خود را در محل انجام تمريناتانجام ندهيد. قبل از شروع تمرين در ذهن خود زمان خاصي را براي انجام مديتيشن تعيين كنيد. تمرين زمان 15 دقيقه تا 30 دقيقه را انتخاب و در ذهن خود آنرا تكرار نماييد.

 

در صورت علاقه مي توانيد اين زمان را تا يك ساعت افزايش دهيد. با انجام اين امور فكر و روح خود را تصفيه كنيد و براي خود تصاوير تخيلي و خرافي نسازيد تا بتوانيد بر شادي ها و اندوه هاي گذرا وتعلقات پوچ غلبه نماييد.

 

مديتيشن شمارش نفس ها

هدف اصلي مديتيشين انجام كاري در زماني، معين است . در اين مرحله دم و بازدم خود را بايد به شكل ريتم خاص در آورده و تعداد بازدم ها را بشماريد و كاملا به تنفس خود توجه كنيد و اگر افكارتان پراكنده شد به آرامي به اين فعاليت بازگرديد.

 

اگر افكار و ادراك شما آگاهانه بود شما از دستورات اصلي اين تمرين منحرف شده ايد بنابراين شمارش را تا عدد چهار ادامه داده و دوباره از يك شروع كنيد . زماني كه احساس نموديد به شمارش يا هر چيز ديگر مي انديشيد از مسير اصلي منحرف شده ايد پس دوباره به شمارش بازگرديد .

 

زماني كه احساس نموديد تنفستان تغيير كرده يعني دوباره از مسير اصلي منحرف شده ايد. فكر كنيد آرام و راحت د ركف درياچه اي با آبي زلال نشسته ايد مي دانيد كه حبابهاي بزرگ چقدر آرام تاسطح آب بالا مي آيند .

 

احساس و درك خود را چون حبابي در فضاي دريا تصور كنيد كه از اين فضا عبور كرده و از آن خارج مي شود براي كامل كردن اين مرحله از پنج تا هفت يا هشت ثانيه زمان نياز است زماني كه فكر يا احساسي در شما پديد مي آيد خيلي ساده آنرا مي بينيد تا وقتي از آب گذشته و از فضاي ديد شما خارج گردد سپس تصور حباب دوم را آغاز نماييد تا الي آخر.

 

راحتي خيال

در اين روش تعمق و تامل بر حركاتي كه خود به خود در جسم ايجاد مي شوند ، است. در مكان يا وضعيتي راحت دستهاي خود را روي سينه يا شكم بگذاريد . اين تمرين را مي توانيد به صورت نشسته روي زمين يا نشسته بر روي يك صندلي راحت انجام دهيد و انگشتان خود را كاملا باز كنيد تا انگشتانتان يكديگر را لمس نكنند .

 

حركات سينه و شكم را بيد با انگشتان خود كاملا حس كنيد و با قدرت بررسي كنيد هرگاه احساس نموديد با استفاده از كلمات در حال تفسير ادراك خود هستيد شما از اصول مديتيشن منحرف شده و بايد به آرامي دوباره خود را به جاي اصلي بازگردانيد يا اگر در حركات تنفسي خود تغييري حس كرديد يا فكرتان درگير اتفاقاتي كه در درونتان شد فوراً به جاي اوليه برگرديد .

 

تفاوت اين مديتيشن اينگونه است كه به جاي چشم از انگشتان و بجاي شي طبيعي از حركات منظم جسم خود استفاده مي كنند.دو هفته اول به هر جلسه پانزده دقيقه زمان اختصاص دهيد و براي هفته سوم و چهارم زمان را به بيست و پنج دقيقه افزايش دهيد و پس از يك ماه در صورت مفيد بودن اين روشرا در برنامه خود قرار دهيد.

 

مدتيشن مانترا ( يا ذكر گفتن )

از نظر روانشناس باليني بيشتر از انواع ديگر اين مدتيشن مورد استفاده قرار مي گيرد كه در آن بصورت ذكر بارها عبارت يا جمله اي كه مانترا مي ناميم را به كار مي بريم. در اين مرحله نوآموز اينگونه تمرينات را بايد زير نظر استاد انجام دهد زيرا در صورتي كه خود اين كار را انجام دهد مشكلات فراواني براي او ايجاد مي شود.

اهميت مشاوره قبل از ازدواج

۱۱ بازديد

مشاوره قبل از ازدواج

در ازدواج بايد با مطالعه و براساس معيار هاي حقيقي؛ همسر را انتخاب كرد

 

همه خانواده ها بر اين باورند كه ازدواج را نبايد سرسري گرفت بلكه بايد با مطالعه و براساس معيار هاي حقيقي؛ همسر را انتخاب كرد. از همين روست كه مشاوره قبل از ازدواج با يك متخصص يا يك مشاور خبره كه در امور خانواده از اطلاعات امروزي برخوردار است امر مهمي به نظر مي رسد.

اگر در آستانه ازدواج هستيد بهتر است سري هم به دفاتر مشاوره ازدواج بزنيد. اين روزها كارشناسان بسياري توصيه مي كنند كه زوج هاي جوان قبل از آغاز زندگي مشترك حتماً بامشاور معتمد مشورت كنند. بي شك زندگي مشترك افقي روشن و جلوه گاهي زيبا براي تولدي دوباره است مشروط بر آن كه وجوه ضروري اين اشتراك، يعني توانايي ها و مهارت هاي خاص و سازنده، در تفكر، بينش و عملكرد انسان رويت و ملاحظه شود.


مشاوره قبل از ازدواج گامي در جهت زندگي بهتر
سن ازدواج عامل مهمي است كه مي‌توانند رضايت از زندگي مشترك را تحت تاثير قرار دهد هر چند اين عامل به تنهايي نمي‌تواند تعيين كننده باشد، اما عامل مهمي است كه بايد مورد توجه قرار گيرد.

اگر زوجين قبل از ازدواج به مشاور مراجعه كنند اين امر به زندگي بهتر و دوام آن كمك شاياني خواهد كرد. مشاوره قبل از ازدواج به عنوان مهم ترين نكته اي است كه به افراد كمك مي كند واقع بينانه به ازدواج نگاه كنند و از هرگونه احساسات غيرعقلاني بپرهيزند چراكه پايه و اساس ازدواج بر مبناي معيار هاي عقلاني استوار است.


جوانان بسياري در زمان عقد يا نامزدي يا آشنايي قبل از ازدواج؛ يك زندگي ايده آل و بدون هرگونه اختلاف و درگيري را تصور مي كنند و با چنين ديدگاهي بر اين باورند كه بين شان 100 درصد تفاهم وجود دارد، غافل از اين كه در نخستين مشكلي كه برايشان هنگام زندگي مشترك به وجود مي آيد، آرمان ها و روياهايشان به يكباره فرو مي ريزد و سريع از زير بار مسئوليت زندگي مشترك شانه خالي مي كنند و تصميم به جدايي مي گيرند.


به همين لحاظ مراجعه به مشاور قبل از ازدواج روند مطلوبي در شناخت فرد مقابل و شناخت خود فرد به هنگام قرار گرفتن در چالش هاي دونفره را ايجاد كرده و شناختي نسبي از شرايط روحي، فكري، اجتماعي هر دو نفر به آنها داده و درصد موفقيت زندگي زير يك سقف آنها را بيان ميكند. در همين راستا مشاوران به مراجعه كنندگان خود توصيه هايي مي كنند. طبيعتاً افراد به لحاظ شرايط خانوادگي و تربيت داراي فرهنگ و مسائل اخلاقي خاص هستند. بنابراين توجه به مسائل زير هنگام ازدواج الزامي است:


1- در انتخاب همسر عجله و شتاب نكنيد. اين امر را با بررسي و تحقيق انجام دهيد.
2- چنانچه پدر و مادر و خانواده هاي وابسته، سختگيري كنند براي متقاعد كردن آنها از مشاوره ازدواج خانواده كمك بگيريد.
3- در انتخاب همسر پس از بررسي معيار هاي طرف مقابل، وضع خود را با وي مقايسه كنيد و در صورت هماهنگي تصميم گيري كنيد. يعني بايد دختر يا پسر هنگام ازدواج سراغ موردي بروند كه حداقل اختلافات فرهنگي، اخلاقي، اقتصادي و... را با خود و خانواده اش داشته باشند تا زندگي شان پايدار باقي بماند. همچنين مشاوران اختلافاتي را كه ممكن است بين خانواده هاي داوطلبان ازدواج به وجود بيايد به آنها گوشزد مي كنند و در واقع اختلافات را براي آنها ترسيم مي كنند تا با چشم باز براي زندگي مشترك تصميم بگيرند. 

 

نكات مهم قبل از ازدواج

مشاوره قبل از ازدواج دريچه اي است كه به سوي شناخت از يكديگر گشوده مي شود

 

صداقت داشتن دو طرف در حضور مشاور
مشاوره قبل از ازدواج دريچه اي است كه به سوي شناخت از يكديگر گشوده مي شود. سوالات قبل از ازدواج اگر بر اساس معيارها و شرايط مناسب انجام شود و فرد مشاوره دهنده از آگاهي و اطلاعات كافي برخوردار باشد، به دو طرف كمك زيادي خواهد كرد. بنابراين دو نفري كه براي مشاوره مراجعه مي كنند، بايد با صداقت كامل مسائل خود را با مشاور در ميان بگذارند و به عبارتي تسليم مشاور باشند و به اين نكته توجه داشته باشند كه مشاوران هيچ گاه توصيه به ازدواج نمي كنند، همان طور كه توصيه به طلاق نمي كنند.


در واقع آن ها با استفاده از تعاريف و فرمول هاي علمي و بررسي مولفه هاي تاثيرگذار در ازدواج، مسائل پيش روي جوانان را به آنان يادآوري و درصد موفقيت يك ازدواج و ريسك هاي آن را گوشزد مي كنند. مشاوران هيچ گاه اطلاعات خصوصي افراد را در اختيار طرف مقابل نمي گذارند بلكه دو طرف را متوجه تناقض ها مي كنند، بنابراين بهتر است جوانان قبل از ازدواج از مشاوران حاذق حوزه خانواده كمك بگيرند.


در سالهاي اخير مشاوره قبل از ازدواج به يك فرآيند تخصصي تبديل شده كه البته در همه جاي دنيا مرسوم است. اهميت اين مشاوره زماني مشخص مي شود كه به اين نكته توجه داشته باشيم انسان ها از يكديگر شناخت كافي ندارند، بنابراين به منظور دستيابي به اين شناخت براي ازدواج به كمك مشاور نياز داريم.


از آنجا كه  ازدواج تولد اختياري است و فرد به اختيار خود تصميم به تشكيل زندگي مشترك مي گيرد. بنابراين يك روانشناس خوب و مشاور حاذق مي تواند به فرد در انتخاب احسن كمك كند.


چگونگي بررسي ملاكهاي ازدواج سالم توسط مشاور
اگر زوجين قبل از ازدواج به مشاور مراجعه كنند اين امر به زندگي بهتر و دوام آن كمك شاياني خواهد كرد. مشاوره قبل از ازدواج به عنوان مهم ترين نكته اي است كه به افراد كمك مي كند واقع بينانه به ازدواج نگاه كنند و از هرگونه احساسات غيرعقلاني بپرهيزند چراكه پايه و اساس ازدواج بر مبناي معيار هاي عقلاني استوار است.

مشاوره قبل ازدواج در اولويت اول به روشن ساختن ملاكهايي مي‌پردازند كه براي داشتن يك انتخاب مناسب در ازدواج ضروري هستند. عدم توجه به تعيين چنين ملاكهايي و ارزش گذاري و اولويت بندي نامناسب آنها اغلب موجب ناكاميهاي بعدي مي‌شوند. بر اين اساس در مشاوره قبل از ازدواج تلاش مي‌شود ملاكهاي افرادي كه قصد ازدواج دارند بررسي شده و راهنمايي لازم در مورد نظر داشتن ملاكهاي مناسب ارائه گردد. 


سنجش آمادگي طرفين براي ازدواج
سن ازدواج عامل مهمي است كه مي‌توانند رضايت از زندگي مشترك را تحت تاثير قرار دهد هر چند اين عامل به تنهايي نمي‌تواند تعيين كننده باشد، اما عامل مهمي است كه بايد مورد توجه قرار گيرد. بر اين اساس لازم به نظر مي‌رسد ميزان آمادگي سني ، رواني و اجتماعي طرفين مورد بررسي قرار گيرد. بطوري كه عدم پختگي رواني ، عاطفي ، جسماني و اجتماعي طرفين مشكلات زيادي را به بار خواهد آورد و روشن است رسيدن به سن و سالي كه از لحاظ اجتماعي مناسب براي ازدواج به نظر مي‌رسد به تنهايي قابل تكيه كردن نخواهد بود چرا كه افراد مختلف در سنين متفاوتي به پختگي و آمادگي لازم براي ازدواج مي‌رسند. يك فرد 25 ساله ممكن است از پختگي و رشد و تكامل رواني ، اجتماعي و عاطفي برخوردار باشد در حاليكه فرد ديگري در سن 35 سالگي چنين آمادگي را نداشته باشد. 

 

قطعا موارد بي شماري هستند كه يك مشاور با توجه به روحيات و خصوصيات افرادي كه در مقابل او قرار ميگيرند، گزينش مي كند و اين تست ها براي هر شخص با فرد ديگر متفاوت است. اما آنچه كه نتيجه كار مشاور را در مورد همه مراجعان يكسان نشان مي دهد، كمك در يك انتخاب موفق و شايسته براي تمام افرادي است كه قدم در راه ازدواج گذاشته اند.

تفاوت روانشاس و روانپزشك

۱۶ بازديد

يك متخصص روانشناسي ضمن تشريح وظايف و عملكرد متخصصان مختلف حيطه رواني گفت: در حال حاضر متخصصان زيادي همچون مشاور، روانشناس، روانپزشك يا متخصص مغز و اعصاب در حيطه روان انسان‌ها فعاليت مي‌كنند و همين موضوع موجب سردرگمي نيازمندان به خدمات روانشناسي و مشاوره در كشور شده است.

گوهريسنا انزاني در گفت وگو با ايسنا اظهاركرد: امروزه همزمان با رشد و پيشرفت دنيا، تغييرات زيادي در حال اتفاق افتادن است؛ تغييراتي كه زمينه‌ساز تفاوت ميان والدين و فرزندان و از سويي ديگر موجب افزايش مشكلات فردي و اجتماعي، آسيب‌هاي روحي و رواني شده است كه اگر متوقف نشوند جامعه را دچار آسيب‌هاي اجتماعي مانند طلاق، خودكشي، اعتياد، ترك تحصيل و ... اشتباه مي‌كنند.

وي با بيان اينكه در جامعه امروزي مشاوره از اهميت بالايي برخوردار است، گفت: با تخصصي شدن تمامي علوم نياز به مشاوره و روانشناسي در كشور افزايش يافته است.

به گفته دكتر انزاني با پيشرفت جامعه برچسب زني به كساني كه از خدمات مشاوره اي استفاده مي‌كنند كاهش پيدا كرده است و ديگر جامعه افرادي را كه به مشاور يا روانشناس مراجعه مي‌كنند را «ديوانه» خطاب نمي‌كند. اين ديدگاه باعث شده است تا افراد بيشتري براي پيشگيري يا رفع مسائل زندگي خود با سهولت بيشتري از خدمات روانشناسي و مشاوره بهره‌مند شوند.

اين متخصص روانشناسي با بيان اينكه روانشناسان يا روانپزشكان بدون قضاوت و بدون درگير كردن احساسشان مي‌توانند راهكارهاي منطقي و مناسبي را به مراجعان خود ارائه كنند، تاكيد كرد: با توجه به شرايط كنوني جامعه، به نظر مي‌رسد نيازمندان به متخصصان روانشناسي اغلب اوقات در اين سردرگمي كه در چه حيطه‌اي بايد از چه متخصصي خدمات رواني دريافت كنند به سر مي‌برند زيرا متخصصان زيادي همچون مشاور، روانشناس، روانپزشك يا متخصص مغز و اعصاب در حيطه روان انسان‌ها فعاليت مي‌كنند به همين دليل بايد بتوان تعريف دقيقي از كاركرد هر رشته داشت تا در صورت بروز بحران، افراد آگاه باشند كه بايد از چه متخصصي كمك بگيرند.

انزاني افزود: بخشي از جامعه نوع تخصص متخصص مغز و اعصاب با متخصص اعصاب و روان و روانشناس را با مشاور اشتباه مي‌گيرند اين درحاليست كه متخصص مغز و اعصاب در زمينه بيماري‌هاي مغز و اعصاب بر سيستم مركزي اعصاب و اعصاب محيطي تخصص دارد و بيمار در صورت بروز مشكلاتي مانند سردرد، اختلالات خواب، مشكلات عروقي، مغزي، ام اس، صرع، پاركينسون يا سكته بايد به او مراجعه كند.

وي در ادامه گفت: از آنجايي كه متخصص مغز و اعصاب با متخصص اعصاب و روان به كرات اشتباه گرفته مي‌شود، بايد توجه كرد كه متخصص اعصاب و روان يا روان پزشك در تشخيص، ارزيابي، درمان و پيشگيري اختلالات رفتاري، عاطفي و ذهني تخصص دارد. او تنها كسي است كه مي‌تواند دارودرماني انجام دهد و در صورت نياز بستري فرد در بيمارستان روانپزشكي، هماهنگي‌هاي لازم را انجام دهد و گاهي از شوك درماني يا ساير درمانهاي روانپزشكي كمك مي‌گيرد. در واقع متخصص اعصاب و روان روانپزشكي است كه دوره عمومي پزشكي را گذرانده سپس تخصص در زمينه روانپزشكي را كسب كرده است و براي اختلالاتي همچون افسردگي، اضطراب، اختلال دوقطبي، اسكيزوفرني، وسواس و... راهكارهاي مناسب را ارائه مي‌دهد اين درحاليست كه روانشناسي علم مطالعه ذهني و كاركرد ذهني احساسات، هيجانات، انگيزش و رفتار انسان است.

انزاني تاكيد كرد: روانشناسان در مورد هر مسئله‌اي از منبع علمي و پژوهشي استفاده مي‌كنند. در واقع تغيير رفتار، رشد و درمان فرايندي مداوم، مستمر و طولاني مدت است كه بايد با تلاش خود فرد براي توانگري و خودسازي دائم انجام شود. تكنيك‌هاي روانشناسان بر پايه علم و پژوهش است و طي گذر زمان با مطالعه و انجام تمرينات مربوطه شايد بتوانند مشكلات و مسائل پيش آمده را كاهش دهند.

اين روانشناس در ادامه به تشريح تفاوت‌هاي روانشناس و مشاور پرداخت و گفت: مشاور از فنون علوم روانشناسي براي كمك به افراد در زمان تصميم‌گيري در مراحل متفاوت زندگي بهره مي‌گيرد اما درمان اختلالات مانند اضطراب، افسردگي و.. را انجام نمي‌دهد. معمولا مراجعاني كه به مشاور مراجعه مي‌كنند مشكل حاد و جدي ندارند و نيازمند دريافت راهنمايي براي مشكلات خود هستند اما روانشناسان مشكلات جدي‌تر را بررسي مي‌كنند و به گروههاي متفاوتي تقسيم مي‌شوند.

 انزاني اضافه كرد: روانشناس عمومي، شناخت مسائل روانشناسي و علل رفتار انسان را مد نظر دارد و در امر آموزش و پرورش شناخت كودكان عادي و استثنايي، مسائل رواني و اجتماعي، استرس و مشكلات مالي فعاليت مي‌كند. روانشناس مي‌تواند در حوزه خانواده (ساختار و فرآيند تحول خانواده، شناسايي علل ناهنجار زوجين، تكنيك حل مشكلات و...)، تربيتي (يادگيري، تربيت معلم، شناخت مشكلات دانش آموزان عقب مانده و تيزهوش و...)، صنعتي و سازماني (مطالعه علمي رابطه بين دنياي انسان و كار، مشاوره به مديران و كاركنان و...) فعاليت كند.

به گفته وي در روانشناسي باليني، روانشناس به شناخت ناهنجاريهاي رفتار انسان، ناتواني‌هاي شناختي احساسي، رفتاري، تغيير و درمان ناهنجاري‌ها، راه‌هاي پيشگيري از آن مي‌پردازد. اين گروه خدمات باليني انجام مي‌دهند، پژوهش مي‌كنند، آموزش‌هايشان پيشرفته‌تر است، در مراكز توانبخشي و پيشگيري فعاليت مي‌كنند، كارگاه‌هاي آموزشي تخصصي برگزار مي‌كنند و مي‌توانند در حيطه روانشناسي باليني، كودك و نوجوان، اختلالات را تشخيص دهند. همچنين در روان درماني چگونگي احساس و رفتار هر فرد  بررسي مي‌شود. هدف از اين كار تغيير در افكار، احساس، رفتار و تغيير در نگرش هر فرد است. حال آنكه در روانكاوي با يافتن ريشه مشكل و تمركز بر مشكلات  كودكي هدف رفع مشكلات و مسائل اساسي است. در گروه روان‌سنجي نيز ارزيابي، ارزشيابي، سنجش و اندازه گيري صفات، ويژگي شخصيتي انساني با ابزار مختلف مانند تست يا آزمون‌هاي رواني انجام مي‌شود.

انزاني با بيان اينكه در تيم روانشناسي، روانشناسان متفاوت باليني، عمومي، تربيتي، روان‌سنج، روانپزشك و مشاور فعاليت مي‌كنند، گفت: بايد توجه كرد كه افرادي كه به عنوان مشاور، روان شناس و روانپزشك فعاليت مي‌كنند بايد داراي مجوز سازمان نظام روانشناسي و مشاوره كشور باشند زيرا با توجه به افزايش روانشناسان زرد كه خدمات آن‌ها به جامعه اثر كوتاه‌مدت مثبتي دارد اما به مرور زمان اثرات جبران ناپذيري را بر افراد ايجاد مي‌كنند، توجه به اين نكته ضروري است كه روانشناسان حقيقي بايد حداقل در مقطع كارشناسي ارشد يا دكترا داراي مدرك علمي باشند.

 

در صورت نياز به مشاوره روانشناسي بهتر است ابتدا ويژگي هاي يك دكتر روانشناس خوب را بدانيد. در سايت دكتر بهشتيان مقاله اي در اين زمينه وجود دارد كه توصيه مي كنم اين مقاله را مطالعه كنيد.


چطور همسر خوبي باشيم

۱۱ بازديد

ويژگي هاي همسر خوب

 

روانشناسان باليني توصيه مي كنند زنان به مسائلي كه ممكن است مردان از آنان پنهان كنند، توجه داشته باشند تا بتوانند به بهترين وضع ممكن زندگي را اداره كنند.

زندگي ميدان جنگ نيست؛ اين جمله را از همان روز شروع يك ارتباط و بعد از آن به خاطر داشته باشيد. حتي در سخت ترين لحظات زندگي  هدف اصلي تان را فراموش نكنيد. ازدواج راهي براي ساختن زندگي بهتر، كامل تر و همراه با آرامش است. پس به جاي نقشه كشيدن هاي هر روزه و گرفتن باج مادي يا عاطفي از او، راه حل عاقلانه اي را براي حل اختلافات و مشكلات جست و جو كنيد. كم نيستند مردهايي كه به خاطر بي توجهي همسرشان يا درك نشدن توسط او، در جاي ديگري به دنبال محبت مي گردند. حال اگر مي خواهيد مرد زندگي تان بيش از پيش عاشق شما شود، توجه به نكات زير مي تواند كمك كننده باشد.


شريك شكست هاي هم باشيد
قرار نيست به همسرتان بچسبيد و تمام استقلال تان را از دست بدهيد اما نبايد فراموش كنيد در يك خانه مشترك زندگي مي كنيد؛خانه اي كه نه تنها در آن تصميم هاي مشترك گرفته مي شود، بلكه اعضايش در كنار هم شادي، غم، ترس و اشتياق را تجربه مي كنند. اگر مي خواهيد همسري ايده آل باشيد، بايد به شريك زندگي تان اين احساس را القا كنيد كه در هر لحظه در كنارش هستيد و شريك موفقيت ها و شكست هايش هستيد. مردي كه اين حس را در همسرش نمي بيند، با ديدن حمايت هاي ديگري سفره دلش را باز مي كند و گاهي با حل شدن در يك رابطه تازه به زندگي اش آسيب مي زند تا حدي كه ميتواند رابطه اي را به طلاق ختم كند.


تحقيرش نكنيد
هرقدر هم كه با هم صميمي باشيد، باز هم نبايد از اين ديوار شيشه اي كه ميان تان هست بگذريد. در افراد بالغ، صميميت در دل خود احترام متقابل را هم دنبال دارد و در يك زندگي عاشقانه، اين احترام صد چندان مي شود. پس قبل از توهين به همسرتان يا ناراحت كردنش، از خود بپرسيد او و اين رابطه تا چه اندازه براي شما ارزش دارد. يادتان نرود تنها يك كلمه مي تواند سرنوشت رابطه ميان شما را دگرگون كند، مسئوليت شناس باشيد و تك تك حرف ها و كارهاي تان را، زير ذره بين بگذاريد. اين واقعيت را ناديده نگيريد كه بسياري از همسران خائن ، همان كساني هستند كه مدام مقابل جمع تحقير مي شوند و احساس مي كنند كه همسرشان براي غرور و هويت آنها ارزشي قائل نيست.


روي همسرتان برچسب نچسبانيد
درست است كه بي خيالي شما ممكن است باعث ناديده گرفتن واقعيت شود و كار را از كار بگذراند، اما حسادت و شكاك بودن، آسيب هاي بيشتري را به همراه مي آورد. ترس همسرتان از قضاوتي كه در موردش داريد و از طرف ديگر، حس اينكه شخصيتش را لگدمال مي كنيد و به شعورش احترام نمي گذاريد، مي تواند او را به مردي خائن و بي تفاوت تبديل كند. پس حرمت ها را از بين نبريد و تا از چيزي با خبر نشده ايد، روي همسرتان برچسب نچسبانيد. يادتان نرود مردهايي كه چنين همسري دارند، گاهي تنها براي تلافي چنين تصميمي مي گيرند.


دائم نگوييد كه مي روم
هر مردي احتياج دارد كه بداند تنها و تنها به خاطر خودش دوست داشته مي شود و از پس راضي كردن همسرش بر مي آيد. اين تصور به آنها احساس غرور و قدرت مي دهد، پس اين حس را از همسرتان نگيريد. زناني كه مدام همسرشان را از نبودشان مي ترسانند، همان كساني هستند كه شريك زندگي شان را به نبود خود عادت مي دهند. مردي كه سال ها در ذهن خود تصوير رفتن همسرش را تجسم كرده، سرانجام روزي به اين تصوير عادت مي كند و براي آرام كردن ترس هايش و گرفتن آرامشي كه از او سلب شده، به دنبال پايگاه ديگري مي گردد.


به رفت و آمدش دقت كنيد
از ياد نبريد كه انرژي اطرافيان و حتي تصويري كه از آنها در ذهن تان شكل مي گيرد، در آينده زندگي شما تاثير گذار است. بررسي ها ثابت كرده افسردگي، خشم و حتي عادت هاي كلامي ما تحت تاثير اطرافيان مان قرار دارد و مي توانيم قاطعانه بگوييم كه بودن در كنار زوج هايي كه مدام با هم جنگ دارند يا آداب زندگي آرام و سالم را نمي دانند، مي تواند به رابطه شما آسيب بزند. از طرف ديگر، رابطه افراطي همسرتان با افراد مجردي كه در دنياي ديگري سير مي كنند يا مردهايي كه دلبستگي به همسرشان ندارند، مي تواند گاهي روي رفتار او تاثير بگذارد و به زندگي تان آسيب بزند.

 

 

  

 

معيارهاي همسر خوب

 

هر مردي احتياج دارد كه بداند تنها و تنها به خاطر خودش دوست داشته مي شود

 

قدرت همسرتان را ستايش كنيد
توجه داشته باشيد اگر همسرتان را به خاطر قدرتش ستايش كنيد، او احساس قدرت و برتري مي كند. آنان دوست دارند هميشه قوي به نظر برسند، بنابراين زنان بايد از قدرت همسران خود تعريف و تمجيد كنند، زيرا مردان به توجه همسرشان نياز دارند. به عنوان مثال از او بخواهيد در كنسرو را باز كند يا در جابه جايي وسايل سنگين كمك كند. اين درخواست، احساس نا امني را در شما از بين مي برد و به او اعتماد به نفس مي بخشد. در اينجا به جاي دستور تنها با يك تحسين ساده به او انرژي مي دهيد.


همسري مرتب باشيد
مردها دوست دارند هميشه همسرشان را مرتب ببينند و مطمئن باشند كه او بيمار نيست، زيرا آنان دوست دارند خانواده اي قوي داشته باشند. همچنين مردان دوست دارند همسراني قوي و پر انرژي داشته باشند. توجه به اين خواسته موجب مي شود هم سلامت بمانيد و هم اين كه به نگراني هاي او و خواسته هايش توجه كنيد.


وقتي به خودتان مي رسيد به شوهرتان اين پيام را مي دهيد كه مي خواهيد براي او زيبا باشيد. يك روانشناس خوب در اين مواقع مي گويد: «مغز آقايان طوري خلق شده كه به محرك هاي بصري واكنش نشان مي دهند. وقتي شما را در لباسي زيبا و جذاب مي بينند، اين به آنها مي فهماند كه شما او را مي خواهيد و دوست داريد.»


غذاي محبوب او را بپزيد
اين ضرب المثل معروف و قديمي حقيقت دارد: «بهترين راه براي تصاحب دل يك مرد از طريق شكم اوست.» اينكه بدانيد او چه غذاهايي دوست دارد بدون اينكه از او بپرسيد نشان مي دهد كه چقدر او را خوب مي شناسيد. زوج هايي كه به من مراجعه مي كنند و مي گويند كه به خوبي از جزئيات يكديگر آگاهند، بهترين زندگي ها را دارند.


تعريف و تمجيد از او
در طول تاريخ آقايان بايد مي جنگيدند و غذا تأمين مي كردند تا زنان را جذب كنند و براي خودشان نگه دارند و در نتيجه وقتي نوبت به رقابت مي رسد، آنها تمايل دارند ويژگي هاي مردانه خود را به رخ بكشند. بگذاريد همسرتان بداند كه شما چه فكري در مورد او مي كنيد: مرد خانه، حل كننده مشكلات، همه فن حريف، جذاب و خوش تيپ همه از توصيفاتي هستند كه ممكن است از او داشته باشيد. اندرا بروش، روانشناس باليني مي گويد: «تعريف و تمجيد واقعي در مورد ظاهر و قدرت بدني شوهرتان تأييد مي كند كه شما او را تحسين مي كنيد و اين براي او برابر با عشق است.».


تشكر از او براي چيزهاي كوچك
دفعه بعدي كه شوهرتان بچه ها را به مدرسه مي رساند، قدرداني خود را از او نشان دهيد. يك مشاوره ازدواج و خانواده مي گويد: «ما در زندگي شتاب زيادي داريم و گاهي كارهاي خوب را ناديده مي گيريد و آقايان يادشان مي رود كه چه نيازي به شما دارند، ولي آنها هم احساس دارند. بنابراين از ته دل از او تشكر كنيد.» تشكر وقدرداني باعث مي شود كه رفتار او بهتر شود و انرژي خوبي به رابطه شما تزريق شود.