- تظاهر به شاد بودن خوب است يا بد؟
الكي لبخند زدن حتي به آدمهاي افسرده كمك ميكند احساس بهتري پيدا كنند
شايد اين توصيه را شنيده باشيد كه: وانمود كن خوشحالي تا واقعا خوشحال شوي! معمولا زماني كه نياز داريم اعتماد بنفسمان بيشتر شود اين توصيه را ميشنويم يا وقتي كه ميخواهيم روحيهمان تقويت شود.
به طور كل براي كاهش استرس يا تلقين افكار مثبت هم ميگويند كه لبخند بزنيد و جملات مثبت را پيش خود تكرار كنيد. اما آيا واقعا اين وانمود كردنها مفيدند يا مضر؟ در ادامه برايتان ميگوييم چه زماني تظاهر به شاد و خوشحال بودن به نفعتان است و چه زماني نه.
لبخند مصنوعي بزنيم؟
شايد هر دو اينها را شنيده باشيد: وقتي حالتان خوب نيست، زوركي لبخند زدن ميتواند حالتان را بدتر كند و، اداي لبخند زدن و خنديدن را درآوريد تا واقعا بخنديد و شاد شويد! اين را هم ميدانيد كه هر دو توصيه پشتوانهي علمي دارند؟ پس بالاخره كدام درست است؟!
در واقع هر دوي اين توصيهها درستاند و اين موقعيت است كه موضوع را كمي پيچيده ميكند. وقتي شما به عنوان راهي براي سركوب احساسات منفي خود لبخند ميزنيد ممكن است حالتان را بدتر كنيد. همهي ما گاهي وقتي كه نياز داريم (مثلا اجبارا درميان جمع قرار ميگيريم) اين كار را ميكنيم.
از آن طرف تحقيقات علمي نشان داده الكي لبخند زدن حتي به آدمهاي افسرده كمك ميكند احساس بهتري پيدا كنند. اما اگر شما بخواهيد «هميشه» با لبخندهاي مصنوعي و وانمود كردن به اندوهگين نبودن، ظاهر خود را جور ديگري نشان دهيد ميتوانيد مشكلات ديگري براي خود بتراشيد.
ممكن است اين احساسات غيرواقعي باعث شوند با احساسات واقعي و منفي خود كنار نياييد. اگر هميشه با يك لبخند تصنعي پيش اطرافيانتان ظاهر شويد، آنهايي كه ميتوانند از شما حمايت كنند از كجا بدانند مشكلي داريد و نيازمند كمك و پشتيبانيشان هستيد؟
در نتيجه از حمايتي كه ميتواند حالتان را بهتر كند محروم خواهيد شد. پس هر وقت لازم بود ميتوانيد لبخند بزنيد اما هر وقت هم كه توانستيد خود واقعيتان باشيد و احساسات حقيقيتان را بروز دهيد و به آنها رسيدگي كنيد.
اگر احساستان خنثي است يا فقط كمي احساس بد داريد، لبخند زدن ميتواند كمكتان كند. در مطالعهاي از افراد خواسته شد ظاهرا لبخند بزنند و سپس ارزيابي شد كه بعد از چند دقيقه چه احساسي دارند.
نتايج نشان داد لبخند زدن باعث شده بود كمي احساس مثبت پيدا كنند؛ در چنين مواردي لبخند مصنوعي اين قابليت را دارد كه به لبخندي واقعي تبديل شود. محققان عقيده دارند علت اين اتفاق اين است كه ذهن و بدن با هم ارتباط برقرار ميكنند.
از نظر روانشناسي ما با تماشا و حس رفتارهاي خودمان (همانگونه كه ديگران ما را ميبينند)،طرز فكرمان را نيز تحت تاثير قرار ميدهيم. بنابراين ميتوانيم با تظاهر فيزيكي يك احساس، آن را تشديد كنيم.
مثلا دانشمندان ميگويند صاف و كشيده ايستادن ميتواند احساس اعتماد بنفس بيشتري به شما بدهد.
در مطالعهي ديگري از افراد خواسته شد مدادي را بين دندانها نگه دارند تا همان عضلاتي كه هنگام لبخند زدن به كار گرفته ميشوند، فعال شوند.
دانشمندان ميخواستند بدانند آيا خود ِ عمل لبخند زدن موجب احساسات مثبت ميشود يا اينكه وقتي به اجبار لبخند ميزنيم به چيزهايي فكر ميكنيم كه ما را خوشحال ميكنند و اين افكار منجر به لبخند زدن ميشوند. نتيجه اين بود: حتي افرادي كه به دليل نگه داشتن مداد ميان دندانها در حال لبخند زدن بودند، احساسات مثبت بيشتري پيدا كرده بودند.
براي تكميل اين مطالعات، تحقيقات ديگري نيز صورت گرفت و دانشمندان دريافتند باورهاي ما در مورد لبخند زدن هم ميتواند در احساسي كه داريم تفاوتهايي ايجاد كند.
مطالعهاي در دانشگاه نورث وسترن نشان داد آنهايي كه فكر ميكنند لبخند، «بازتابي» از حس و حال خوبشان است اگر مكررا لبخند بزنند بيشتر احساس شادي خواهند داشت.
اما افرادي كه تصور ميكنند لبخند، «دليل» شادي آنهاست نه نتيجه و بازتاب شاديشان، اگر مكررا لبخند بزنند، تاثير منفي خواهند گرفت!
اينجا نكتهي اصلي اين است كه اگر شما فكر كنيد لبخند زدن حركتي است كه به دليل داشتن حال خوب انجام ميدهيد، بيشتر لبخند زدن بايد حالتان را بهتر بكند.
اما اگر فكر كنيد لبخند زدن حركتي است كه صرفا براي داشتن ِ حال خوب انجام ميدهيد، تاثير مثبتي از آن عايدتان نخواهد شد.
البته فراموش نكنيد با وجود اينكه هر دو نوع لبخند ميتوانند مفيد باشند اما هميشه لبخندهاي واقعي برتري دارند.
اگر ميتوانيد به چيزهايي فكر كنيد كه باعث شوند از صميم قلب لبخند بزنيد و شاد شويد پس اين كار را بكنيد و با تغيير طرز فكر و نگرشتان حالتان را خوب كنيد و لبخند اصيل به لبهايتان بياوريد.
اما اگر نميتوانيد در عرض چند ثانيه خودتان را به اين سطح از شادي برسانيد، وانمود كردن به لبخند زدن به عنوان يك راه ميانبر، اغلب مفيد خواهد بود.
لبخند زدن علاوه بر فوايد حسي و هيجاني ميتواند استرستان را نيز كنترل كند. يكي از بارزترين اثرات لبخند زدن اين است كه وقتي شما ژست مثبتي ميگيريد، آن را سرايت ميدهيد.
حتما شنيدهايد كه ميگويند: بخند تا دنيا به رويت بخندد! و اين جمله كاملا واقعيت دارد. حتما تجربه داشتهايد كه حتي قدم زدن در كنار يك آدم خوشبين و شاد و خندان، حالتان را چقدر بهتر ميكند.
وانمود كردن به لبخند زدن به عنوان يك راه ميانبر، اغلب مفيد خواهد بود
نكته!
زوركي لبخند بزنيد، اما فقط تحت شرايطي خاص! اگر اجبارا لبخند بزنيد كه جنبهي مثبت افكارتان را تقويت كنيد، واقعا نتيجه ميگيريد چون باور داريد كه لبخند شما بازتابي از حال خوب شماست.
اما اگر اجبارا لبخند بزنيد تا از قبول احساسات منفيتان فرار كنيد و از چيزهايي كه حالتان را بد كردهاند غافل شويد يا اينكه فكر ميكنيد لبخند مصنوعي حقهاي براي شاد شدن است، مطمئن باشيد اين كار شما در بلند مدت باعث تشديد حال بدتان خواهد شد.
پس به هر حال همه چيز به باور و طرز فكرتان برميگردد!
درمورد جملات تاكيدي مثبت چطور؟
تكرار جملات مثبت و تفكر مثبت نيز چيزي است كه بسيار به آن توصيه ميشود. در واقع اين كار شيوهاي است كه با يك سري باورها و تفكرات غيرواقعي در مورد خودتان و زندگيتان سعي ميكنيد اين باورها را به واقعيت نزديكتر كنيد.
تكنيك جملات تاكيدي مثبت در سالهاي اخير رواج زيادي پيدا كرده است.
جملات تاكيدي مثبت ميتوانند تبديل به شعارهاي شخصي شوند و به عنوان راهي براي برنامه ريزي مجدد ضمير ناخودآگاه و جايگزين كردن باورهاي منفي با باورهاي مثبت توصيه ميشوند.
اما آيا اين جملات موثرند؟ عدهاي عقيده دارند آنهايي كه جملات تاكيدي مثبت را بارها و بارها با خود تكرار ميكنند فقط خودشان را گول ميزنند و در بلند مدت هم هيچ نتيجهاي نميگيرند و يا حتي ممكن است به خود آسيب هم بزنند زيرا دچار نوعي خود فريبي ميشوند.
آيا اين عقيده درست است؟
جالب است بدانيد وقتي پاي جملات تاكيدي مثبت به ميان ميآيد، حق با منفيبافهاست. تحقيقات نشان ميدهد جملات تاكيدي مثبت در برخي موقعيتها ميتوانند به ضررتان تمام شوند.
وقتي شما جملات مثبتي را با خود تكرار ميكنيد كه واقعا عقيدهاي به آنها نداريد يا حتي متضاد با باور واقعيتان هستند، ضمير ناخودآگاهتان اين جملات را پس ميزند و در واقع، نسبت به اين جملات مثبت، مقاومتر شده و بيشتر دچار استرس خواهيد شد!
بنابراين جملات تاكيدي مثبتي كه اشتباهي باشند بيشتر مضرند تا مفيد.
نكتهي اصلي اينجا اين است كه جملات تاكيدي مثبت زماني آسيب ميزنند كه در شرايطي تكرارشان كنيد كه كاملا مخالف آن را باور داريد يا دست كم با آنچه واقعا قبول داريد فاصلهي زيادي دارند.
اما اگر جملات تاكيدي كه با خود تكرار ميكنيد مورد قبولتان باشند يا عقيده داشته باشيد كه ميتوانند واقعي باشند، مطمئمنا به سودتان خواهند بود.
اين تفاوت ظريف و مهم را بايد ميان جملات تاكيدي مثبت كه مفيدند و جملات تاكيدي مثبت كه بيشتر آسيب رسانند تشخيص دهيد. جملات تاكيدي مثبتي كه هم راستا با تفكر واقعيتان هستند، قدرت تاثيرگزاري زيادي دارند.
يك نمونه از جملات تاكيدي مثبتي كه ميتواند مضر باشد: مثلا كسي كه در مورد ظاهرش حس خوبي ندارد و از خودش راضي نيست اگر مدام با خودش تكرار كند: من زيباترين زن روي زمين هستم، سودي نميبرد زيرا اين جمله با احساس واقعي اين فرد نسبت به خودش كيلومترها فاصله دارد و ضمير ناخودآگاه او با او خواهد جنگيد و اين جملهي تاكيدي مثبت بدون هيچ تاثير مثبتي، موجب تشديد استرس خواهد شد.
درمورد تظاهر به خوش برخورد بودن چطور؟
پژوهشها نشان ميدهد برونگراها شادتر از درونگراها هستند و در زندگي نيز موفقترند.
اين ميتواند خبر بدي براي افرادي كه ذاتا درونگرا هستند باشند زيرا تمايل به برونگرا يا درونگرا بودن چيزي است كه با آن متولد ميشويم.
اما خبر خوب اينكه ما ميتوانيم اين دو گرايش را به صورت هدفمند و با رفتار آگاهانه در برخي از موقعيتها تغيير دهيم، اين موضوع پشتوانهي علمي نيز دارد.
در مطالعهاي محققان از درونگراها و برونگراها خواستند مانند برونگراها رفتار كنند و دريافتند درونگراها و برونگراها هر دو افزايشي در ميزان شادي داشتند.
در اين تحقيق، رفتار برونگرايانه به معني رفتار با اعتماد بنفس و خوش مشرب بودن در موقعيتهاي اجتماعي بود كه تقريبا يك ساعت تداوم داشته باشد.
اين شرايط با مجبور كردن خود به تغيير چيزي كه ذاتي است تفاوت دارد. مثلا درونگراها بعد از داشتن تعاملات اجتماعي نياز به زماني براي تنها بودن دارند و اگر اين فرصت را پيدا نكنند، خسته و فرسوده خواهند شد.
اما اگر شما بيشتر درونگرا هستيد با رفتاري بر پايهي اعتماد بنفس ِ بيشتر و خوش برخورد بودن در موقعيتهاي اجتماعي، سود خواهيد برد زيرا نه تنها با افراد بيشتري ارتباط برقرار ميكنيد و شبكهي اجتماعيتان را گسترش ميدهيد بلكه احساس شادي و رضايتتان بيشتر شده و در نتيجه از ميزان استرستان كاسته خواهد شد.
اگر به نظرتان غيرواقعي ميآيد از مطالعهي جالب ديگري برايتان ميگوييم كه نشان ميدهد شما در اين طرز فكر تنها نيستيد.
در اين تحقيق از افراد درونگرا خواسته شد پيش بيني كنند با رفتارهاي برونگرايانه چقدر احساس شادي خواهند داشت، آنها باور داشتند با رفتارهاي برونگرايانهتر نميتوانند چندان احساس بهتري پيدا كنند.
اين باور ميتواند توجيه كنندهي اين موضوع باشد كه افراد درونگرا معمولا براي بيرون آمدن از لاك خود چندان پذيرا نيستند و به سختي اين كار را انجام ميدهند چون نميدانند يا ترديد دارند كه تلاش آنها براي برونگراتر بودن، پاداش خوبي برايشان دارد و ميارزد.
اما بايد بدانيد اگر تلاشتان را بكنيد تا علي رغم اينكه برايتان دشوار است، برونگراتر باشيد، از نتيجهاي كه ميگيريد شاد و راضي خواهيد بود. اين راهي بسيار موثر براي تسكين استرس درمورد درونگراهاست.
منبع: beytoote.com
چه زماني بايد به روانپزشك يا روانشناس مراجعه كنيم؟
مديتيشن چيست؟
اهميت مشاوره قبل از ازدواج
نوجوان سالم كيست؟
تفاوت روانشاس و روانپزشك
چطور همسر خوبي باشيم






