يكي از مهمترين مسائلي كه ميتواند در برقراري ارتباط سالم موثر باشد و روابط سازندهتري را بسازد، وجود عزت نفس در يك فرد است. اگر كسي به اندازه كافي خود را باور نداشته باشد و به تواناييها و حتي عيوبش واقف نباشد، نبايد انتظار داشته باشد در زندگي مشتركش موفق باشد.
اگر كسي خود را نشناسد و به خود احترام نگذارد، طلب كردن اين احترام از فرد مقابلش محال است.
حتي اين احتمال وجود دارد كه فردي كه عزت نفس كافي ندارد، زندگي با شريكي را انتخاب كند كه در آن، مطابق با باورهاي اشتباهي كه نسبت به خودش دارد، با او برخورد شود. در اين مقاله به شما ميگوييم كه چطور عزت نفس پايين ميتواند روي زندگي يك فرد تاثير منفي بگذارد.
- بسياري از انسانها همسر خود را بر اساس خود ايده آلشان انتخاب ميكنند و نا آگاهانه چرخههاي غلطي از روابط شكل ميگيرد و عزت نفس فرد بيشتر آسيب ميبيند.
در شرايطي كه خانم با عزت نفس بالا شوهري با عزت نفس پايين داشته باشد مرد دچار احساس بيكفايتي و بي عرضگي بيشتري ميكند و اگر كفايت مردي در زندگي مشتركش زير سوال برود و براي فرار از اضطراب مدام تسليم شود در دراز مدت اصطلاحاَ فردي تو سري خور و داراي اختلال ميشود.
گاهي ممكن هست مردان براي محافظت از كفايتشان از نيروي بدني خود استفاده كنند و زن را مورد آزار قرار دهد و گاهي ممكن هست مرد وارد روابط موازي ديگري شود چرا كه همسر خودش مرد نميخواهد، ابر مرد ميخواهد.
اگر آقا عزت نفس بالا و خانم عزت نفس پايين داشته باشد چرخه معيوب ديگري شكل ميگيرد زنها عميقاَ نياز دارند دوست داشته شوند زني با عزت نفس پايين مدام توسط شوهرش با زنان ديگر مقايسه ميشود و احساس ميكند همسرش او را دوست ندارد و در اين رابطه حتي حال آقا هم بد ميشود و از ازدواج خود احساس نارضايتي ميكند.
اگر هردو خانم و آقا داراي عزت نفس پايين باشند در مسائل مهم زندگي مثل فرزندپروري يا ايجاد مرز و حريم براي زندگي مشترك دچار اشكال و آسيب ميشوند.
-اكثر افرادي كه سريعا بعد از ازدواج دچار چالش ميشوند و با مشكلات نه چندان جدي اما عميقي روبرو ميشوند، كساني هستند كه ازدواج را به چشم يك نجات دهنده ميديدند.
اين افراد گمان ميكردند خوشبختي و سعادت در گرو آمدن كسي است كه به زندگيشان ميآيد و با وجودش او را از باتلاق غم نجات ميدهد. اين فرد به قول معروف منتظر شاهزاده سوار بر اسبي است كه بيايد و او را به زندگي رويايياش ببرد. اين باور غلط ناشي از عزت نفس پايين افراد است. چرا كه فردي كه خوشبختي زندگياش را وابسته به بودن فرد ديگري بداند و خودش براي شادي و سعادت زندگياش تلاشي نكند، نبايد انتظار هيچ نجات دهندهاي را داشته باشد.
وجود چنين چشم اندازي در يك فرد باعث ميشود به اين رؤيا پايبند باشد و توقعاش را از شريك احساسي خود بالا ببرد.
البته كه چنين چيزي محقق نميشود. حتي اگر اين شريك احساسي با تمام استانداردها و توقعات فرد سازگار باشد، اين احتمال وجود دارد كه فرد، تلاشهاي او را زير سؤال ببريد و درنهايت، رابطه عاطفي خود را خراب كند.
-فردي كه عزت نفس كافي و سالمي ندارد، خود را دوست داشتني نميبيند و همين امر باعث ميشود كه تصور كند هيچچيزي، آسان يا بهصورت طبيعي و دلخواه برايش اتفاق نميافتد.
بدين صورت هرموقعيت خوبي كه برايش پيش ميآيد را ناديده ميگيرد. شايد به اين دليل كه خود را لايق يك رابطه درست نميبيند و دائم در تلاش است تا يك رابطه را شروع كند. متاسفانه خودكم بيني در فرد باعث ميشود او به يك فرد وسواسي و ترحمطلب تبديل شود كه همين امر ميتواند توانايياش براي ايجاد يك مسير عاطفي بادوام را از بين ببرد.
- اگر شريك زندگي تان بر همه جنبه هاي زندگي شما تسلط دارد و در همه چيز دخالت مي كند و حريم شخصي را رعايت نمي كند اين طبيعي است كه به مرور زمان اعتماد به نفس تان را از دست بدهيد افراد پرخاشگر و خودخواه هميشه طوري رفتار مي كنند كه همه چيز را در اختيار و اراده خود داشته باشند.
- تنش و درگيري در رابطه ها تا اندازه اي طبيعي است. گاهي ممكن است يك نفر مسئول يك تنش يا اختلافي باشد اما اگر همواره احساس مي كنيد متهم هستيد، همه تقصير و خطا در هر موقعيتي به گردن شما مي افتد اين مساله به شدت در خودباوري شما تأثير دارد. وقتي هميشه مقصر شناخته شده ايد احتمال اينكه دفعه هاي بعد نيز خود را مقصر بدانيد بسيار زياد است.
- حساسيت بيشازحد يكي از دردناكترين جنبههاي عزت نفس پايين است. اين افراد از انتقاد سريع عصباني ميشوند يا با هر حرف مستقيمي احساس نابودي ميكنند. همين امر باعث ميشود در مقابل هر انتقادي جبهه گيري كنند و احساس ضعفي كه دارند منجر ميشود هيچ موقع خود را كامل نبينند و در اين راستا كوشش نكنند.
- افرادي كه بارها شاهد خيانت بودهاند يا در روابطي ماندهاند كه بارها شخصيت و انسانيتشان خرد شده است، از عزت نفس پاييني برخوردار هستند.
اگر رابطه فرد كاملا امن و قابلاعتماد باشد، احتمالا خسته و دلسرد ميشود و شايد از آن فرار كند. احتمالا اين افراد عادت كردهاند كه براي اصلاح رابطه ناامن خود تلاش كنند، به همين دليل است كه تنها بهسمت چنين روابطي جذب ميشوند.
منبع: بيتوته