وقتي كلمه هيپنوتيزم را ميشنويد، احتمالا تصوير يك فرد اسرارآميز كه مقابل چشمان فردي يك ساعت جيبي را به طرفين تكان ميدهد در ذهن شما ظاهر ميشود... همه ما حس كنجكاوي شديدي نسبت به هيپنوتيزم داريم و بسياري از ما از ته دلمان خواستهايم كه آن را امتحان كنيم يا در موردش مطالبي بخوانيم تا سر از كار اين اسم عجيب و غريب درآوريم.اما اصلا هيپنوتيزم چيست؟ واقعا اثرات درماني دارد؟ چقدر خطرناك است؟ پاسخ تمام اين سؤالات را در زير بخوانيد.
هيپنوتيزم يعني خواب؟
هيپنوتيزم يك وضعيت روان شناختي و فيزيولوژيك خاص است كه در اين حالت وضعيت هوشياري فرد تغيير پيدا ميكند و با هوشياري معمولي متفاوت است. بيشتر شبيه خواب است اما با خواب فرق ميكند زيرا فرد هوشيار است ولي هوشياري او فقط در يك حيطه متمركز شده است. ويژگي عمده اين وضعيت كاهش پاسخدهي فرد به محركهاي بيروني و افزايش تلقينپذيري اوست. هيپنوتيزمكننده از همين وضعيت تلقين پذيري استفاده ميكند و يكسري القائاتي را به فرد ميدهد و اين كاملا دست هيپنوتيزور است كه هوشياري فرد را به چه سمتي هدايت كند. علت تلقين پذيري بيش از حد فرد در اين حالت به اين دليل است كه محركهاي پيراموني كمترين تاثير را روي او دارند و سطح تمركز نيز بسيار بالا ميرود.
اين روش درمان نيست
خيليها اين سؤال برايشان بهوجود ميآيد كه آيا هيپنوتيزم ميتواند به تنهايي يك روش درماني باشد يا خير؟ جواب اين سؤال بستگي به اين دارد كه تعريف شما از درمان چه باشد. اگر تعريف ما از درمان اين باشد كه يكسري علائم به طور موقت از بين بروند مثل اينكه فرد دچار پرخوري عصبي يا يكسري اضطراب باشد، بله هيپنوتيزم ميتواند در اين موارد كمككننده باشد. اما اگر درمان را به اين شكل تعريف كنيم كه يك تغيير ساختاري و بنيادي در فرد به وجود بيايد كه اين علائم برگشت نداشته و دائمي باشند، در اين مورد بايد گفت، هيپنوتيزم نميتواند كاري كند و نياز به رواندرماني وجود دارد.اما در حيطه پزشكي كمك زيادي ميتوان از هيپنوتيزم گرفت، مثل كاهش درد در دندانپزشكي يا حتي كاهش درد هنگام زايمان يا تسكين درد بعد از عملهاي جراحي.
خواب مصنوعي عوارض دارد؟
به علت اينكه بسياري از مردم ما تفكر نادرستي درباره ماهيت هيپنوتيزم دارند، به اشتباه اين باور را دارند كه انجام هيپنوتيزم روي آنها تاثير بسيار وحشتناكي گذاشته يا خواهد گذاشت، در صورتي كه هيپنوتيزم به اين اندازه اثر گذار نيست، نه در جهت بهبود، نه در جهت بدتر شدن. اساسا كارايي هيپنوتيزم بسيار ساده است اما به دليل ابهامي كه در اين روند وجود داشت، خيليها كه دانش علمي در اين مورد نداشتند مسئله را به صورت اغراق آميزي مطرح كردند.
وقتي فرد در حالت خواب هيپنوتيزمي است، اتفاق خاصي در او رخ نميدهد، فقط فرد در حالتي است كه تلقينپذيري بالايي دارد، در اين وضعيت بستگي دارد كه به فرد چه القائاتي شود كه حالش بهتر شود يا بدتر. اينكه بعضيها بعد از خارج شدن از حالت هيپنوتيزم احساس ميكنند بدتر شدهاند، ميتواند به اين دليل باشد كه انتظارات خارقالعادهاي از هيپنوتيزم دارند و وقتي ميبينند كه حالتشان مطابق با خواستههايشان نبوده احساس بدي ميكنند.
اين بچه شدن واقعي نيست
در يك حالت آرامش عادي كه در اثر ريلكسيشن نيز به وجود ميآيد و فرد كاملا روي خاطرات گذشته اش متمركز ميشود، ممكن است خيلي چيزها به ياد بيايند. در حالت هيپنوتيزم هم همين است، فرد كاملا توسط هيپنوتيزور روي گذشتهاش متمركز ميشود و در نتيجه يكسري از خاطراتي كه ممكن است تا آن زمان فراموش كرده را به دليل تمركز بيش از اندازه روي آنها به خاطر بياورد.
البته قبلا بر اين باور بودند كه فرد در حالت هيپنوتيزم به ناخودآگاه خود ميرود ولي در واقعيت اينطور نيست، فرد هوشيار است ولي يك هوشياري متمركز شده كه تحت تسلط هيپنوتيزور است.پس بازگشت به دوران كودكي به آن شكل كه بسياري فكر ميكنند كه فرد واقعا به دوران كودكي خود برميگردد، نيست بلكه به خاطر تلقينات هيپنوتيزور، فرد قسمتي از كودكي خود را به ياد ميآورد كه كاملا طبيعي است كه ما دوران كودكيمان را به ياد آوريم. حتي با القائاتي هيپنوتيزور كه مثلا ميگويد «تو الان يك كودكي»، فرد با حالت و تن صداي بچگانه سخن ميگويد. اما اينكه بعد از پايان يافتن هيپنوتيزم فرد همچنان در دوران كودكي خود سير كند و مانند يك كودك رفتار كند، امكانپذير نيست.
ما در يك شرايط خاصي هم كه روي كودكيمان متمركز شويم، ممكن است كه خاطراتي را به ياد آوريم و حتي حس كودكانه به ما دست بدهد و غرق در لذت و شادي يا غم و اندوه شويم. اين به علت سطح تمركز فوقالعاده بالاست كه ما چيزهايي را كه به صورت معمول به ياد نميآوريم در آن حالت به يادمان ميآيد. حتي در فرايند روان درماني هم وقتي روي گذشته فرد متمركز ميشويم ناگهان چيزهايي را به خاطر ميآورد كه تا آن لحظه به ياد نميآورد. اين به دليل ميزان توجهي است كه فرد در مورد آن موضوع مورد نظر به كار ميگيرد.
شما هم ميتوانيد هيپنوتيزم شويد؟
براي هيپنوتيزم شدن 3 شرط اساسي وجود دارد:
- بايد خواهان و راغب به هيپنوتيزم شدن باشيد.
- بايد به اينكه هيپنوتيزم روي شما قابل انجام است باور داشته باشيد.
- بايد توانايي آرام بودن و تمدد اعصاب را داشته باشيد.
گفته شده درصد كمي از افراد را نمي توان هيپنوتيزم كرد و عدهاي را نيز به راحتي ميتوان هيپنوتيزم كرد ولي اكثريت مردم در طيف وسط قرار دارند و اين سطح تلقينپذيري افراد است كه شدت و ضعف اين موضوع را مشخص مي كند. به طور كلي افرادي كه خيلي خيالباف هستند از سطح تلقين پذيري بالايي برخوردارند.
زخم هاي گذشته را ميتوان با هيپنوتيزم خوب كرد؟
بخشي از تعريف رواندرماني يعني به يادآوردن مطالب سركوب شده كه فرد آن مطالب را از حالت ناهوشيار و نيمه هوشيار خود بيرون بياورد و طي فرايند روانكاوي بسياري از آن خاطرات بيرون بيايند و احساسات همراه آن خاطرات و هيجانات مربوط با آنها هم زنده شوند و اين خاطرات سركوب شده با بخش هوشيار فرد ادغام شود.
در رواندرماني فرد در حالت هوشياري به سر ميبرد و توسط تداعي آزاد و تعبير و تفسير رؤيا مطالب سركوبشده به ياد خودآگاه فرد ميآيند، اما در حالت هيپنوتيزم وقتي آن مطالب سركوب شده بهياد ميآيند، طبيعتا با بخش كاملا هوشيار مغز فرد نميتواند ادغام شود زيرا فرد تا حدودي در حالت خواب است و فقط با يكبار به ياد آوردن خاطرات فراموش شده، درمان صورت نميگيرد. يعني بينش پيدا كردن به مطالب سركوب شده لزوما درمان نيست. فرد ممكن است بينش پيدا كند ولي هيچ تغيير شخصيتي در او اتفاق نيفتد.
اگر اين بينشي كه فرد پيدا ميكند با همكاري يك متخصص مجرب نباشد، مثل باز كردن يك زخم است بدون رسيدگي و مراقبت از آن، زيرا يكسري مطالب هستند كه اساسا فرد گنجايش پذيرش و يادآوري آنها را ندارد و به همين دليل است كه فراموش شدهاند و باز كردن و رها كردن آنها ميتواند عواقب بدي داشته باشد. افراد بايد بارها اين خاطرات را به ياد آورند و احساسهاي مختلف، اعم از خشم يا سوگواري يا حس انتقام و... همراه آن خاطرات را بيرون ريخته و تخليه كنند و كمكم زير نظر يك متخصص مجرب، اين احساس ها با هوشياري آميخته شوند و تغييرات شخصيتي و ساختاري به وجود آيد. اما يكسري از عادتهاي غلط را ميتوان از طريق هيپنوتيزم با القا كردن تلقينات انزجاركننده براي مدتي از بين برد ولي چون تغيير الگوهاي رفتاري و تصحيح آنها صورت نگرفته ممكن است كه مجددا بازگردند.
با يك ساعت جيبي ميتوان هيپنوتيزم شد؟
وقتي فرد تصميم ميگيرد كه نزد يك هيپنوتيزور برود، از قبل خود را آماده اين جريان كرده و اين ذهنيت را به خود داده كه هيپنوتيزم خواهد شد، با تمركز روي يك محرك بيروني خاص(ساعت)، محركهاي بيروني ديگر اثر كمتري ميتوانند روي او بگذارند. در هيپنوتيزم اين اتفاق ميافتد كه با خيره شدن به يك ساعت و با تلقينات هيپنوتيزور فرد به هيچ محرك ديگري پاسخ نميدهد و فقط روي ساعت متمركز مي شود و بعد از آن القائات انجام ميشوند. وقتي فرد كلمه خواب را در آن حالت تمركز بالا و تلقينپذيري بالا به كرات ميشنود، چون در كلمه خواب يك حالت آراميدگي وجود دارد خودش در آن حالت قرار ميگيرد.
منبع : برترينها