افسردگي با ازدواج درمان نمي شود

۱۶ بازديد

حتما براي شما هم پيش آمده كه در بين اقوام و آشنايان خانواده اي فرزندي داشته باشند كه دچار افسردگي باشد و ديگران برايش نسخه بپيچند كه اگر ازدواج كند خوب مي شود!

در حقيقت بيشتر مردم تصور مي كنند كه ازدواج عاملي است كه ميتواند همه مشكلات روحي، جسمي فرد را بهبود بخشد. يا بهتر است بگوييم گمان مي كنند كه ازدواج يك داروي معجزه آسا براي انواع بيماري هاست.


اگرچه ازدواج مي تواند به بهبود شرايط باليني بيماران دچار افسردگي بيانجامد اما به هيچ عنوان راه حل قطعي درمان اين بيماري نخواهد بود.

متاسفانه مادران بسياري هستند كه تصور مي كنند كه اگر پسرشان بداخلاقي ميكند بايد برايش زن بگيرند تا خوب شود يا اگر دخترشان سربه هوا يا منزوي است باشوهر دادنش مي توانند اين رفتارش را درمان كنند.


ازدواج مانند يك كوه آتشفشان
در بسياري از موارد اگر يكي از زوجين بدون درمان بيماري افسردگي وارد زندگي مشترك شود و به يك باره خودش را ميان يك زندگي نا آشنا ببيند و بخواهد فكر كند كه تنها شده و بايد خودش به همراه يك نفر كه همسرش هست بايد زندگي كند، بيماري افسردگي اش بدتر شده و مانند يك كوه آتشفشان بروز خواهد كرد.


در اين شرايط ميزان استرس وارد شده به اين افراد بسيار بسيار بيشتر از زماني است كه در حين درمان باشند. ازدواج مي تواند يك نسخه كمك درماني براي بيماران دچار افسردگي باشد به اين معنا كه قبل از ازدواج با مراجعه به دكتر و مصرف داروهاي مربوطه ، مي توانند بهبود نسبي پيدا كنند و در ادامه اين روند ازدواج مي تواند مانند يك اهرم قوي آنها را به زندگي اميدوار كرده و موجب شود كه به درمان بهتر پاسخ داده و انگيزه بيشتري براي شادي و زندگي پيدا كنند.


آيا خوشي دوران نامزدي و عقد درمانگر است؟
در بسياري از موارد اگر يكي از زوجين بدون درمان بيماري افسردگي وارد زندگي مشترك شود و به يك باره خودش را ميان يك زندگي نا آشنا ببيند و بخواهد فكر كند كه تنها شده و بايد خودش به همراه يك نفر كه همسرش هست بايد زندگي كند، بيماري افسردگي اش بدتر شده و مانند يك كوه آتشفشان بروز خواهد كرد.

هرچند كه دوران عقد و خريد هاي اين دوران روزگار خاطره آفرين و خوشي را براي هر فردي رقم مي زند اما به هيچ عنوان نمي توان اينطور گمان كرد كه اين دوران خوشي كه معمولا در يك بازه شش ماهه تا يكساله قرار دارند مي توانند جايگزين درمان طبي افسردگي شوند.


حتي اگر فردي كه دچار افسردگي است وارد اين روزگار بروفق مراد و شاد نامزدي و عقد بشود و به صورت مقطعي حالش بهبود يابد، اما  پس از مدتي اين مشكل به شكلي ديگر نمود مي‌يابد. همسر از نوع خوب و ايده‌ آلش هر چقدر هم كه خوب باشد مشاور يا روانشناس نيست تا بداند با يك افسرده چطور برخورد كند.

 

دانستني هاي ازدواج

افسردگي عامل بازدارنده داشتن احساس خوشبختي نيست

 

افسردگي مانع زندگي مشترك نيست
بي شك افسردگي عامل بازدارنده داشتن احساس خوشبختي نيست! چه بسا ممكن است در زندگي سختي ها و مشكلاتي پيش بيايد كه به اين افسردگي دامن بزند و زندگي مشترك را به سمت زوال بكشاند.


كسي كه دچار افسردگي است روحيه شكننده و آسيب پذيري دارد. اين روحيه  او را در تلاطم زندگي آنطور كه بايد و شايد همراهي نمي‌كند.


جايي كه بايد به همسرش كمك كند، تكيه گاهش باشد و يا براي فرزندانش پدر يا مادري خوب و شاداب باشد كم مي‌آورد و اين به دليل آن است كه با هدفي اشتباه ازدواج كرده و با نگاهي ابزاري به اين مهم، قدم در زندگي مشترك گذاشته است.


افسردگي و داشتن آرامش در مقابل هم نيستند
هرچند كه دوران عقد و خريد هاي اين دوران روزگار خاطره آفرين و خوشي را براي هر فردي رقم مي زند اما به هيچ عنوان نمي توان اينطور گمان كرد كه اين دوران خوشي كه معمولا در يك بازه شش ماهه تا يكساله قرار دارند مي توانند جايگزين درمان طبي افسردگي شوند.

شايد تصور عموم جامعه از بيماران دچار افسردگي اين باشد كه اين گروه از اجتماع طعم آرامش را نخواهند چشيد! يا حتي ممكن است برخي اينگونه تصور كنند كه افرادي كه دچار اختلالات روحي مانند افسردگي هستند؛ پس از ازدواج اين حالت را به طرف مقابل خود نيز انتقال مي دهند و ناخواسته او را هم افسرده و منزوي مي كنند. بي شك هيچ منطقي نمي پذيرد كه افراد به صرف ديدن يك فرد دچار افسردگي، خود نيز دچار اين بيماري بشوند.

 

به بيان واضح تر افسردگي جز بيماري هاي واگير دار و مسري نيست كه نگران شيوع اين بيماري به طرف مقابل باشيم! بلكه مي توان اينگونه به ماجرا نگاه كرد كه افراد بسياري از بيماري افسردگي رنج مي برند اما زندگي سرشار از آرامشي دارند!


به طور كلي افسردگي و آرامش داشتن دو مقوله جدا از هم هستند هرچند كه مي توانند تاثيرات جزيي بر روي هم داشته باشند اما نمي توانند مانع يكديگر باشند.


سلامت روان يكي از پارامترهاي احساس خوشبختي
نبايد فراموش كرد سلامت زندگي مشترك در گرو سلامت رواني دو طرف است.  سلامتي كه از ديد برخي از والدين خيلي مهم نبوده و همينكه در او برخي معيارهاي ظاهري را مي‌ ببيند دلشان آرام مي‌گيرد كه دختر يا پسرشان در آستانه خوشبختي است.


البته مواردي كه در بالا بيان شد؛سعي ندارد القا كند كسي كه دچار افسردگي است نبايد ازدواج كند!
بلكه در صدد اين بيان است كه : افسردگي درجات متفاوتي دارد. همچنين درمان‎هايي ساده و ريشه‎دار. مقصود ما اين است قبل از ازدواج اين مشكلات حل و فصل شود. درحقيقت نبايد روي ازدواج به چشم يك درمان اوليه حسابي باز كرد.


يك ازدواج موفق و اصولي بايد ضامن قوام و خوشبختي زندگي طرفين آن باشد. پس لازم است براي رسيدن به اين مهم و ايجاد احساس خوشبختي در دو طرف، آنرا به نحوي كه شايسته است مقاوم و پايدار كرد.


اگر احساس مي كنيد دچار افسردگي هستيد يا تنهايي را بيش از حد معمول دوست داريد بهتر است به يك مشاور يا روانپزشك مراجعه كنيد و لذت حال خوب را بچشيد و بعد در شرايطي كه حال خوش روحي و جسمي داريد به ازدواج و انتخاب همسر و پا گذاشتن به زندگي آينده وارد شويد.
آن وقت هيچ چيزي جلوي خوشبختي تمام عيار شما را نخواهد گرفت .

منبع: بيتوته

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در مونوبلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.