در سالهاي اخير يكي از چهرههاي صاحب نام و نظر در موضوعات اجتماعي و از جمله ازدواج، حجتالاسلام و المسلمين مرادي بوده است.
وي كه بيش از محافل عمومي در گعدههاي جواني و محفلهاي خودماني اجتماعي حضور مييابد، در سالهاي اخير توانسته با نظرات متفاوت و بهروز خود نظر بسياري را به خود جلب كند. اين روحاني از سويي در رسانهها نيز به راحتي و بدون تشريفات حضور مييابد و تلاش ميكند راهي براي شناساندن نظر واقعي دين به جوانان نشان دهد. آنچه در پي ميآيد، نگاهي گذرا به ديدگاههاي حجتالاسلام مرادي در خصوص ازدواج و موضوعات مربوط به آن است.
چشم باز انتخاب كن!
يكي از پرسشهاي اساسي ازدواج ، نوع نگاهها به اين پديده است. در ابتداي امر بايد اين نكته مطرح شود كه راه درست و قابل اطمينان براي رسيدن به يك ازدواج موفق و سالم چيست و چطور ميشود به اين راه دست يافت؟ انتخاب آگاهانه و دور از هيجانات، تنها راه درست و قابل اطمينان براي رسيدن به يك ازدواج موفق و زندگي عاشقانه است. اگر كسي به قصد رسيدن به ازدواج موفق و عاشقانه، از راه انتخاب آگاهانه و خردمندانه حركت كند و خداي نكرده به هر علتي قبل يا بعد از ازدواج، متحمل رنجي شود، در پيشگاه خدا معذور و مغفور است ان شاءالله، وگرنه هم كامش تلخ شده و هم بايد به خداي متعال بابت تلخ كاميهايش پاسخ دهد.
شناخت همسر زمانبر است
فرايند شناخت كامل همسر و هم زباني و تفاهم با او پروسهاي طولاني دارد و مراحل تكميلي آن در ايام پس از ازدواج بين ۶ ماه تا ۳ سال پس از ازدواج وتشكيل خانواده اتفاق ميافتد. ازدواج با برخي افراد ريسك بسيار زيادي دارد و از آغاز آشنايي قابل پيش بيني است و صرف ابراز علاقه، چيزي را عوض نميكند. اين گونه ازدواجها در تمام موارد به شكست اعم از طلاق و جدايي و سردي روابط و... منجر ميشود. راهكار عاقلانه و مطمئن حذف انتخابهاي نادرست است. بسياري از طلاقها قبل از انتخاب همسر قابل پيش بيني است يعني ما ميتوانيم تشخيص دهيم اين دختر و پسر اگر ازدواج كنند ازدواج موفقي ندارند. يكي از خردمندانهترين راهها اين است كه بچههاي ما انتخاب همسر را ياد بگيرند. انتخاب درست همسر هم ملزوماتي دارد.
سبك زندگي مومنانه يا مهريه نجومي؟
سبك زندگي در تعريف ايرانياش يعني روش زندگي مومنانه. امروز نگاه و عمل جاهلانه در برخي از روشهاي زندگي ما نمود پيدا ميكند. متأسفانه برخي از رفتارهاي فردي و اجتماعي ما از روي جاهليت است و شبيه به رفتارهاي اهالي سرزمينهاي گذشته مثل قبيله قريش قبل از اسلام. درآن روزگار مردم به داراييهايشان تفاخر ميكردند، حالا نيز جنگ فخر فروشي وجود دارد. اين يعني زندگي جاهلانه. اينكه عروسي ما باشكوهتر باشد يا هدايايي كه ميدهيم بزرگتر باشد يا مباهات به داراييهايمان، همه نشان از جاهليت ما دارد.
ازدواج درمانگاه نيست
به قصد اصلاح، درمان و يا هدايت با كسي ازدواج نكنيد! و فراموش نكنيد ازدواج درمانگاه نيست. چشمتان را خوب باز كنيد ببينيد آيا با همين خواستگارتان بدون هيچ تغيير و اصلاحي در رفتارش، عقايدش، وضع علمي و مالياش ميتوانيد زندگي كنيد يا نه؟ و بر مبناي همين الان، كاملا واقع بينانه، تصميم بگيريد.
ازدواج مددكاري نيست!
دخترم، پسرم! آيا يك دختر خوب و مومن و سربه راه، بايد ازدواج كند تا قرباني شود؟! زخم روي زخم بخورد و صبوري كند؟! دخترم! تو ازدواج نميكني كه قرباني شوي، زخم بخوري و منتظر زخمهاي بعدي باشي، نبايد در مرحله انتخاب همسر و قبل از عقد! ترحم كني، نبايد تصميمت اين باشد كه نقش پدر يا مادر را براي شوهر آيندهات ايفا كني. ازدواج؛ مددكاري نيست! ازدواج؛ هدفش آرامش است؛ آرامش دو نفر! نه فدا شدن و نابودي تو براي آرامش ديگري
تفاهم كجاي كار است؟
انتخاب همسر به يك مجموعهاي از مهارتها نياز دارد به طور مثال فرد قبل از انتخاب همسر بايد بدبين باشد. وقتي انتخاب همسر انجام شد. تعامل و تفاهم. بعداز عروسي بايد كاملا خوش بيني حاكم باشد. خودخواهي برود، فداكاري جايگزين آن شود. زيرا توجه به مسائل خودم جايش قبل از ازدواج است. بچهها قبل از انتخاب همسر كاملا ايثارگر هستند اما بعد از انتخاب همسر ميپرسند پس خودم چي؟ برخي از ازدواج برداشت اشتباهي دارند مثلا پسرشان فردي شرور است ميگويند زن ميگيرد خوب ميشود. ازدواج كه براي خوب شدن پسر تو نيست. ميرود ازدواج ميكند اوضاع بدتر هم ميشود. اصلا دختر مردم چه گناهي كرده است كه بايد تربيت بچه تو را تغيير دهد. او را بايد برد پيش مشاور و روحاني مسجد.
دور كدام مردها را خط بكشيم؟
بايد از آمارهاي نگران كننده طلاق و نرخ رو به رشد آن و ساير مشكلات ازدواج نااميد نشويم و به جاي انفعال، هر يك از ما با عزمي راسخ و همتي مضاعف به سوي تلاش و مجاهدت علمي و فرهنگي گام برداريم و به قدر وسع بكوشيم. اينكه خانوادهها پس انداز ۲۰ سالهشان را براي مخارج پسرانشان خرج ميكنند، اشتباه است. دختر خانمها بايد گوشه ذهنشان اين را به ياد بسپارند كه هر پسري گزينه مناسب براي ازدواج نيست، حتي اگر عاشق سينه چاكتان باشد.
از سر ترحم، پُز دادن، حالگيري و يا رقابت و كِنف كردن ديگري با كسي ازدواج نكنيد! متاسفانه زمينه بروز اين جنس رفتارهاي كودكانه در بين جوانان ما كم نيست و بايد به اين نكته توجه شود. نكته ديگر اينكه از سر عجز، فرار و يا با تئوري از اين ستون تا اون ستون فرجي است ازدواج نكنيد! دست آخر هم اينكه در امر ازدواج استخاره نكنيد و به عقلتان رجوع كنيد.
پيشنهاد كاربردي حجت الاسلام مرادي اين است كه هر كسي، در مواقع خاص و حساس زندگي خود مثلا قبل از تصميمهاي مهم، خلوتي كند و يا با يك مشاور خردمند، انتخابها و آرزوهايش را بررسي و تحليل كند. به ويژه با توجه به تاريخ توليد آنها. شايد زماني كه آرزو كرده، يا تصميم گرفته و يا انتخاب كرده، آن انتخاب، كودكانه و يا خشم گينانه و يا ناآگاهانه و... خلاصه تحت تاثير هيجان بوده، ولي خودش ميتواند از سر شعور و آگاهي تاريخ انقضاي آن را تعيين كند چون بعضي از آرزوها، هدفها و انتخابهاي تاريخ گذشته حتما خطرشان از مصرف شير و شكلات تاريخ گذشته بيشتر است!
دختر و پسر در مراحل ابتدايي بايد براي شناخت نكاتي را رعايت كنند. آنگونه كه شهاب مرادي پيشنهاد ميكند، هر دو طرف ازدواج بايد هيجاناتشان را بشناسند كه نميشناسند. بايد روش مديريت هيجاناتشان را بلد باشند كه بلد نيستند. بزرگترهايشان نيز بلد نيستند. جوانها قبل و بعد از ازدواج بايد مهارتهاي يك زندگي سالم را ياد بگيرند. البته بخشي از اين موضوع مربوط به نظام آموزشي است اما بسيار پيش آمده دختري با پسري حرف ميزند. احساس ميكند رفتار پسر با او آميخته با عفاف و حيا نيست. ناراحت ميشود، ميترسد كسي آنها را ببيند. همين حس و استرس سبب ميشود ضربان قلبش تند بزند و يا خجالت بكشد كه نكند ديگران از اين نگاه و حرف من دچار برداشت اشتباه شوند. اين تند زدن ضربان قلب به عشق تعبير ميشود.
منبع : بيوته
ازدواج ناموفق موجب تخريب و صدمه زدن به برخي از احساسات هر دو طرف مي شود ولي همانطور كه مي دانيد هيچ عاملي نمي تواند شما را از داشتن يك زندگي خوب باز دارد پس بايد راههاي را طي كنيد تا به آرامش برسيد.
يك ازدواج ناموفق مي تواند قلبتان را بشكند. آيا بهتر است يك رابطه سخت كه ممكن است موجب به خطر انداختن سلامتي تان شود را ترك كنيد يا براي اصلاح آن تلاش كنيد؟
افراد متاهل معمولاً از افراد مجرد سالم تر هستند. اين را تحقيقات نشان مي دهد. اما آنهايي كه در روابط پر از ناراحتي و مشكل هستند ممكن است از همه ناسالم تر باشند. در تحقيقي كه در ژورنال سلامت و رفتار اجتماعي در امريكا به چاپ رسيد، مشخص شده است كه ازدواج هايي كه پر از مشكل و انتقاد هستند، خطر بروز بيماري قلبي را بالا مي برند.
محققان از اطلاعات 1198 زوج استفاده كردند و عوامل خطرزاي شناخته شده براي حملات قلبي و سكته و سابقه بيماري قلبي را با كيفيت روابط اين زوج ها مقايسه كردند. اگر مجرد هستيد و تصور مي كنيد يافته هاي اين تحقيق به درد شما نمي خورد، احتمالاً اشتباه مي كنيد. بااينكه اين تحقيق فقط روي زوج هايي كه ازدواج كرده بودند بررسي كرده است اما تحقيقات جديد ديگر نشان مي دهند كه دوران نامزدي هم مي تواند موجب بهبود سلامتي شود .
گرچه تاثيرات هر دو وضعيت ممكن است بعد از ماه عسل و رفتن زير يك سقف از بين برود. چيزي كه همه تحقيقات نشان مي دهد اين است كه روابط، در هر شكلي كه باشد، براي اينكه بتواند سلامت شما را بهبود بخشد، بايد رابطه اي موفق و شاد باشد.
اين تحقيق كه روي زوج هاي متاهل انجام گرفت مشخص كرد كه كسانيكه در روابط استرس زا هستند (و با معيارهاي كيفيت مربوط به نزديكي، رضايت احساسي، ميزان زماني كه در طرف با هم مي گذرانند و اينكه چند وقت يكبار مي توانند درمورد نگراني هاي خود با هم حرف بزنند، مشخص مي شود) بيشتر در معرض ابتلا به بيماري قلبي قرار دارند - مخصوصاً درمورد زنان و آنها كه سن شان بالاتر است.
استرس نه تنها فشارخون را بالا مي برد بلكه به اندازه كافي هورمون هايتان را بر هم مي ريزد كه ايمني بدنتان كاهش يافته، دچار افسردگي شده و چاقتان كند. پس چه بايد كرد؟ آيا بايد رابطه اي كه باعث ناراحتي مان مي شود را ترك كنيم يا براي درست كردن آن بيشتر تلاش كنيم؟
بعضي روابط بيشتر از آن خراب هستند كه بتوان درستشان كرد. اما آدمها معمولاً نمي دانند كه چقدر مي توانند بر سلامت طرف مقابلشان اثر بگذارند. كريستين پرولكس، مولف يك تحقيق بر روي روابط طولاني مدت كه در ژورنال روانشناسي خانواده به چاپ رسيده، دريافته است كه كسانيكه در روابط و ازدواج هاي موفق هستند، با بالا رفتن سن بسيار بيشتر از افراد مجرد و طلاق گرفته يا بيوه ،احساس سلامتي مي كنند.
او مي گويد زوج ها بايد بدانند كه رفتارشان با طرف مقابل تا حد بسيار بالايي بر سلامت خودشان و آنها اثر دارد. اگر مي خواهيد كاري كنيد كه وقتي سنتان بالاتر رفت، سلامت باشيد، بايد به همان اندازه اي كه در باشگاه ورزشي تلاش مي كنيد براي بهتر كردن رابطه تان بكوشيد.
يكي از بهترين نكات در اين زمينه اين است كه با همديگر مهربان باشيد، از دشمني و اهانت كردن به همديگر دوري كرده و از همه اينها مهمتر نقاط مثبت همسرتان را ببينيد. بدجنس نباشيد. اين اصلاً كار خوبي نيست و ممكن است نه تنها به مرگ رابطه تان بلكه به خطر افتادن سلامتي هر دو شما منجر شود.
منبع : نمناك
مخالفت خانواده با ازدواج هم راه حل دارد
يكي از مشكلات ازدواج جوانان مخالفت خانواده ها مي باشد كه گاهي اين مخالفت ها بدون دليل و منطق است و جوانان بايد با روش هايي با مخالفت والدين كنار بيايند و اين مشكل را برطرف كنند.
كنار آمدن با مخالفت خانواده در ازدواج و راه حل هاي اين مورد
هميشه يكي از دغدغه هاي جوانان هنگام ازدواج مخالفت خانواده ها با ازدواج آنهاست. ازدواج امر مهمي است كه بايد با دقت صورت گيرد ، گاهي اين مخالفت ها نشان دهنده اشتباه بودن انتخاب هاست اما اگر شما همسري متناسب با خواسته هاي خودتان پيدا كرده باشيد، به اين نتيجه برسيد كه با اين فرد خاص در بيشتر موارد همراه و همدل هستيد، در كنارش احساس آرامش مي كنيد، تفاوت هاي آشكاري نداريد و او هيچ مشكل و مسأله خاص و نامتعارفي ندارد مخالفت خانواده با ازدواج يك آسيب اجتماعي است. در اين بخش از نمناك به شما مي گوييم چگونه با مخالفت خانواده در ازدواج كنار آييم.
علت مخالفت خانواده با ازدواج و روش كنار آمدن با مخالفت آنها
ازدواج و پيوند زناشويي از پسنديده ترين امور است و انجام آن بسيار توصيه شده است. در بعضي موارد ممكن است خانواده ها با ازدواج شما مخالفت كنند به اين دليل كه خودشان را كاملا تصميم گيرنده مي دانند كه اين تفكر بسيار سنتي است و در زمان قديم رواج بيشتري داشته است اما امروزه جوانان انتخاب همسر را حق خود مي دانند و مي گويند اين زندگي ماست پس خودمان بايد تصميم بگيريم و اگر خانواده با اين انتخاب مخالف باشند بحث و جدل و شايد هم دعوا و درگيري پيش آيد.
هنگامي كه خانواده ها با ازدواج فرزندشان مخالفند اما فرزندشان بر تصميمش پا برجاست ، پدر و مادر احساس كنار گذاشته شدن مي كنند ومي پندارند فرزندشان به آنها اهميت چنداني نمي دهد و از طرف ديگر هم نگران فرزندشان هستند، اين نگراني منجر به رفتارهايي مي شود كه بچه ها را از پدر و مادر دور مي كند و در واقع والدين به جاي حل مسئله در احساسي گير مي كنند كه سراسر عشق و علاقه است اما متاسفانه نتايج مثبتي برايشان ندارد.
دلايل مخالفت خانواده ها با ازدواج چيست؟
وقتي شما انتخاب درستي انجام داده ايد اما والدينتان با انتخاب شما موافق نيستند، اين اتفاق مسأله ساده اي نيست و تحمل آن بسيار سخت است چون هم در كنار فرد مورد نظرتان واقعاً خوشحال هستيد با اين حال هميشه چيزي روي قلبتان سنگيني مي كند.
بجز زخم زبان ها يا نگاه هاي تند و تيز يكي از اعضاي خانواده و طعنه و بي توجهي او هيچ چيز در رابطه شما به خودي خود مشكل و مسأله نيست. مخالفت خانواده ها با ازدواج فرزندان از باوري اشتباه و يك ضعف فرهنگي و فكري نشات مي گيرد . اين والدين فكر مي كنند حق نظر دادن بر زندگي فرزندشان را دارند ونيز حق دارند براي او تعيين تكليف كنند.
مخالفت خانواده با ازدواج يك آسيب اجتماعي است چرا كه تبعاتي فراتر از محيط خانواده دارد و طرز فكري است كه در موقعيت هاي مختلف و به شكل هاي گوناگون بروز پيدا مي كند. اگر همسرتان با خواسته هاي تان مطابق است و با او مشكلي نداريد و در بيشتر موارد همراه و همدل هستيد، مخالفت خانواده يك آسيب اجتماعي است.
وقتي خانواده با ازدواج مخالفند چه بايد كرد؟
با اين راهكارها مي توانيد با رفتارهاي تهاجمي خانواده مقابله كنيد و رابطه خود را حفظ كنيد اين راهكارها عبارتند از :
1.همه چيز را شخصي نكنيد شايد مخالفت خانواده همسرتان با ازدواج شما ، اصلاً شخص شما نباشيد و به علت وابستگي عميقي به فرزندشان باشد. در خانواده هاي ايراني وابستگي به فرزندان و احساس مالكيت رايج است . در اين شرايط شايد شما فكر كنيد مقصر همسرتان است اما آيا همسرتان مي تواند مسئوليت فرد بالغ ديگري را به عهده بگيرد؟ اگر يكي از اعضاي خانواده همسرتان با شما مخالف است و رفتار بدي دارد و توهين مي كند همسرتان مقصر نيست.
2.براي مقابله با مخالفت خانواده همسر با ازدواجتان روش درست تعامل را پيدا كنيد. براي اينكه كمتر مورد آزار آنها قرار بگيريد رفت و آمد زيادي با چنين افرادي نداشته باشيد و اجازه ندهيد آنها رابطه شما و همسرتان را كنترل كنند.
3.بيش از اندازه به آدم هايي كه نمي خواهند دوستتان داشته باشند ، محبت نكنيد مگر اينكه محبت هاي شما باعث شود موضع آنها تغييركند.
4.تلخي ها و آزارهاي گذشته را به مرور زمان و با تمرين و تلاش فراموش كنيد زيرا بعداز مدتي ممكن است خانواده همسرتان از قضاوت هاي زودهنگام و بدرفتاري هايشان پشيمان بشوند.
اگر نمي توانيد تلخي ها و آزارهاي گذشته را فراموش كنيد، آنها را ناديده بگيريدو اجازه ندهيد لحظات حالتان به خاطر اتفاقات گذشته خراب شود.
5.اگر سطح و حجم توهين ها و بدرفتاري ها آنقدر زياد بود كه سكوت و صبوري،بي احترامي به خودتان محسوب مي شد، رابطه تان را با خانواده همسرتان محدود كنيد.
6.خود را از آنها دور نگه داريد اگر افسار زندگي تان دست آنها افتاده واگر در جزئيات زندگي تان مانند رابطه زناشويي دخالت مي كنند ويا براي وقت و پول و نوع تربيت فرزندتان تعيين تكليف مي كنند و يا شما را مورد توهين و آزار جسمي قرار مي دهند.
منبع : نمناك
چه زماني بايد به روانپزشك يا روانشناس مراجعه كنيم؟
مديتيشن چيست؟
اهميت مشاوره قبل از ازدواج
نوجوان سالم كيست؟
تفاوت روانشاس و روانپزشك
چطور همسر خوبي باشيم