روانشناس ايراني

روانشناسي كاربردي

كِي و براي چه مشكلي بايد به روان شناس مراجعه كنيم؟

۶ بازديد

كِي و براي چه مشكلي بايد به روان شناس مراجعه كنيم؟

 
زماني اگر احوال كسي پريشان مي شد، دستش را مي گرفتند مي بردند پيش ********، برايش سركتابي باز مي كرد، طلسمي مي نوشت مي داد در آب حل كنند و به خوردش بدهند تا مثلا جن و پري دور شوند و آن شخص، آرامش پيدا كند. بعدتر كه علم روان شناسي شناخته شد، محدود به بيماراني خاص بود كه نگاه خاصي هم نسبت به آن ها وجود داشت


هفته نامه همشهري جوان - الناز اسدي: زماني اگر احوال كسي پريشان مي شد، دستش را مي گرفتند مي بردند پيش ********، برايش سركتابي باز مي كرد، طلسمي مي نوشت مي داد در آب حل كنند و به خوردش بدهند تا مثلا جن و پري دور شوند و آن شخص، آرامش پيدا كند. بعدتر كه علم روان شناسي شناخته شد، محدود به بيماراني خاص بود كه نگاه خاصي هم نسبت به آن ها وجود داشت اما حالا نگاه ها تصحيح شده و همه مي دانيم مراجعه به روان شناس، نياز خيلي هايمان براي بهتر زندگي كردن است و ابايي از گفتنش نداريم.

با وجود اين شناخت زيادي از فرآيند معالجه و درمان وجود ندارد. اين جا كسي را كه نيت كرده به روان شناس مراجعه كند، راهنمايي كرديم و براي اين كار از آقاي سعيد بي نياز، روان شناس، كمك گرفتيم.
چطور حلش كنيم؟

تصور غالب اين است كه حتما بايد مشكل خاصي وجود داشته باشد تا به روان شناس مراجعه كنيم اما واقعيت اين است كه روان شناس ها كمك مي كنند خودمان را عميق تر بشناسيم و كيست كه نيازي به شناختن و يادگرفتن خودش نداشته باشد؟ اما زماني كه احساس مي كنيد چيزي كه نمي دانيد چيست و در زندگي اجتماعي، تحصيلي، شغلي و روابط خانوادگي و عاطفي تان تاثير مي گذارد يا مي دانيد چيست و نمي دانيد چطور حلش كنيد، اين نياز، به الزام تبديل مي شود. مشكلي را كه به خودتان بر مي گردد، گرهي را كه با دست و زبان خودتان باز نمي شود و اطرافيان جز شنيدن درددل ها كمك موثري از دستشان بر نمي آيد، بايد به دست روان درمانگر بسپاريد.
 
 كِي و براي چه مشكلي بايد به روان شناس مراجعه كنيم؟
اولين سوال اين است كه كدام روان درمانگر؟ شرط اول داشتن مجوز فعاليت است، نه مدرك روان شناسي؛ مجوزي كه از سازمان نظام روان شناسي ايران يا سازمان بهزيستي اخذ شده باشد. در سايت بهزيستي، نام تمام افراد و كلينيك هاي مجوزدار و در سايت نظام روان شناسي، نام كلينيك هاي مجاز به فعاليت وجود دارد و شما وقتي مراجعه مي كنيد بايد تابلوي معرفي بنفش رنگ بهزيستي يا سبز و زرد نظام روان شناسي را ببينيد. به افرادي كه در واحدهاي بي نام و نشان مجتمع هاي مسكوني فعاليت مي كنند اعتماد نكنيد.

اما تشخيص روان شناس خوب از روان شناس بد بحث ديگري است. يك روان شناس خوب براي شما، روان شناسي است كه بتوانيد ارتباط خوبي با او برقرار كنيد، اعتماد كنيد، راحت حرف بزنيد و حس كنيد كه خوب به شما گوش مي دهد و به دانشش اعتماد داشته باشيد.
از نشانه هاي غيرحرفه اي بودن روان درمانگر اين است كه به جاي راهكار، به شما راه حل مستقيم بدهد و امر به انجام كاري كند يا مثل بزرگ ترها بنشيند به نصيحت كردن شما، رازدار بناشد (مگر در مواقعي كه مراجعه كننده قصد آسيب زدن به خود يا ديگران را داشته باشد كه در اين صورت موظف است به خانواده يا مرجع قانوني اطلاع دهد) سر وقتي كه به شما گفته شده جلسه شروع و تمام نشود يا هر چيز ديگري كه اذيتتان مي كند. اگر بعد از يك يا چند جلسه چنين مواردي را تشخيص داديد، در انتخاب روان شناس تجديد نظر كنيد، چون رضايت شما از روند درمان شرط لازم براي نتيجه گرفتن است.
مراحل درمان
توانايي مديريت
اولين بار كه رو به روي يك مشاور يا روان شناس مي نشينيد، سوالات روتيني از شما مي پرسد: به خاطر چه مشكلي آمده ايد؟ از كي شروع شده؟ چرا حالا تصميم به درمان گرفته ايد؟ در خانواده گسترده تان هم چنين مسئله اي وجود دارد؟ تا به حال پيش روان شناس رفته ايد؟ و... مجموع اين سوال و جواب ها شرح حال شما را مي سازند كه با توجه به آن، روان درمانگر روشي را براي حل مسئله در پيش مي گيرد. به طور كلي دو رويكرد وجود دارد؛ نگاه اول كه معتقد است ريشه همه مشكلات انسان در گذشته است، مثلا مي گويد همه مشكلات رفتاري ما از رابطه با والدينمان سرچشمه مي گيرند و روان شناس جلسات اول را به كنكاش در اتفاقات گذشته مي گذراند تا ريشه مشكل را پيدا كند، مثل روانكاري. نگاه دوم اما به زمان حال توجه مي كند و سعي مي كند اكنون را بشناسد و دلايل را در آن پيدا كند؛ مثل شناخت درماني.

هر روانشناسي با توجه به علاقه، مهارت و شخصيت خودش روشي را انتخاب مي كند كه به آن باور داشته باشد. مشكلات يكسان، راه حل  هاي متفاوت دارند. هر چند براي بعضي، راه هاي ثابت شده تر و مطمئن تري وجود دارد. در ادامه هر كدام از اين دو روش، روان شناس به شما راهكارها و تكنيك هايي مي دهد كه به كار ببنديد و از شما بازخورد مي گيرد، در صورتي كه تاثيرات مثبت و رضايت شما حاصل شود، تا رسيدن به نتيجه مطلوب ادامه مي دهيد.

نكته اي كه بايد به آن توجه كنيد اين است كه نتيجه مطلوب هميشه رفع كامل مشكل مورد نظر نيست. نقطه پايان جلسات مشاوره در بيشتر موارد زماني است كه مشكل به كمترين حد خودش رسيده باشد و شما به باور خود و روان درمانگرتان، «توانايي مديريت مشكلات خود» را پيدا كرده باشيد.
باورهاي غلط
بدون هيچ معجزه اي
 
* اولين باور غلط شايد اين است كه روان شناس ها معجزه بلدند. مي رويم مشكلمان را مي گوييم و آن ها با چند جمله جادويي كه با هيجان ادا مي شود، زندگي ما را دگرگون مي كنند كه مسلما اين طور نيست و نشاني غول چراغ جادو جاي ديگري است.
* روان درماني يك جلسه نيست، يك دوره است و دوره ها در موارد مختلف فرق مي كنند. دوره هاي كوتاه مدت بين 8- 12 جلسه و دوره هاي بلند مدت بيشتر از 15 جلسه يا حتي تا پايان عمر و حوصله طول مي كشند.

* روانشناس به شما راه حل نمي دهد، راهكار و روش و تكنيك هايي را كه لازم داريد معرفي مي كند؛ مثلا اگر بگوييد اعتماد به نفسم پايين است، نمي گويد شما كه خوبي، كمك مي كند با كشف توانايي هايتان، خودتان به نتيجه برسيد. مثالي كه مي زنند اين است كه روان شناس مثل كسي است كه چراغ مي اندازد و راه را به شما نشان مي دهد، اين شماييد كه بايد قدم در راه روشن شده بگذاريد و آن را طي كنيد.

* شباهت بين پزشك و روان شناس، خيلي كمتر از چيزي است كه در ذهن ما وجود دارد. روان شناسي بر پايه علوم انساني است، نه تجربي. پس روان شن اس ها حق تجويز دارو ندارند، در صورتي كه مشكل شديد باشد، فرد را به «روانپزشك» ارجاع مي دهند، يعني كسي كه پزشكي خوانده و متخصص اعصاب و روان است تا با كمك درمان دارويي در كنار درمان رواني مسئله حل شود. بنابراين اگر روان شناس يا مشاوري دارو تجويز كرد، تخلف كرده است.
مشاوره ازدواج
به درد هم مي خوريم؟
پركاربردترين خدمت روان شناسي در جامعه ما، مشاوره هاي پيش از ازدواج است كه مجموعه اي است كه از سنجش شخصيت و سلامت روان هركدام از طرف ها و تطبيق دادن اين نتايج با طرف ديگر. براي مورد اول از دو بخش تست هاي شخصيت شناسي و مصاحبه استفاده مي كنند، نتيجه روي يك نمودار شخصيتي يا نيمرخ رواني از فرد به دست مي آيد كه هر قدر اين نمودارها بر هم منطبق تر، نزديك تر و به هم شبيه تر باشند، احتمال موفقيت آن زوج در ازدواج بيشتر است و روان شناس فقط با توجه به تفسير اين ها، قوت و ضعف اين احتمال را اعلام مي كند.
 
 كِي و براي چه مشكلي بايد به روان شناس مراجعه كنيم؟
 
كتاب ها و فيلم ها
كتاب هاي زيادي براي افزايش مهارت هاي زندگي و شاد زيستن و... در بازار وجود دارد. لوح هاي فشرده كه شامل سخنراني هاي روان شناس هاي مختلف داخلي و خارجي پيرامون مسائل مختلف اند اما هرگز نبايد جايگزين مراجعه حضوري شوند. 90 درصد كتاب هاي روان شناسي حاصل تجربه زندگي نويسنده اند كه به زبان عامه نوشته شده اند و اگر بخواهيم كتابي علمي تر و دقيق تر بخوانيم، بهتر است با نظر روان شناس مطالعه كنيم.
تعرفه ها
مي دانيم دليل اصلي خيلي ها براي مراجعه نكردن، همين هزينه هاي نسبتا زياد درمان است. تعرفه هاي مشاوره و روان شناسي به چيزهاي زيادي بستگي دارد مثل در استان، مركز استان يا شهرستان بودن مركز مشاوره، تحصيلات روان شناس، عضو بودن يا نبودن در هيئت علمي دانشگاه.
هزينه در تهران براي يك ساعت، بين 65 تا 120 تومان متفاوت است. تعرفه هاي بيشتر در جدولي در سايت نظام روان شناسي موجود است كه البته به دليل متغير بودن شرايط، خيلي از طرف مراكز رعايت نمي شود اما خبر خوب اين كه به زودي شرايطي فراهم مي شود كه هزينه هاي روان درماني شامل خدمات بيمه شوند.

كِي و براي چه مشكلي بايد به روان شناس مراجعه كنيم؟
راهي براي شناخت بهتر
 
كاربرد تست هاي روان شناسي در زندگي ما گسترده است؛ از سنجش براي ورود به دبستان تا تست هاي انتخاب رشته، انتخاب شغل و سنجش شخصيت و... كه تست هاي مشاوره اي در نظر گرفته مي شوند. اما در محيط درماني، روان شناس براي شناخت بيشتر و تاييد تشخيص روان شناسي خودش ار تست هاي باليني استفاده مي كند. اما تست هاي مشاوره ازدواج نياز به توضيح بيشتري دارند؛ آشنايي و ارتباط يك زوج، چه به شكل سنتي باشد، چه امروزي، رسيدن به شناخت منطقي و دور از احساسات و كشش هاي دروني لازم است.

اين شناخت هميشه با معاشرت به دست نمي آيد و ابعاد مختلف شخصيت طرف مقابل گاهي تا سال ها مي تواند ناشناخته بماند. تحليل تست هاي روان شناس به فرد كمك مي كند خودش و طرف مقابل را بهتر بشناسد و به كنار هم قرار گرفتنشان منطقي تر فكر كند.

حتما در محيط دانشگاه و كار و... ديده ايد كه دو نفر شخصيت هاي خوب و نرمالي دارند اما نمي توانند با هم دوست صميمي باشند، چون وجوهي از شخصيت هايشان با هم تطابق ندارد؛ مثلا يكي درونگرا و ديگري برونگراست و مگر نه اين كه براي انتخاب مهمي مثل انتخاب همسر، بايد همه توان خود را براي كم كردن ريسك هاي انتخاب به كار برد؟
منبع : برترينها

 

بيست روش براي زندگي بهتر

۶ بازديد

۲۰ روش براي زندگي بهتر

1- روزانه ٣ نفر را مورد تحسين قرار دهيد.

۲- طلوع خورشيد را تماشا كنيد.

۳- در سلام كردن پيشقدم باشيد.

۴- توقعات خود را كاهش دهيد.

۵- با همه طوري رفتار كنيد كه دوست داريد با شما رفتار كنند.

۶- هيچ گاه از كسي نااميد نشويد  زيرا معجزه غيرممكن نيست.

۷- به ديگران حسادت نكنيد.

۸- براي كسب دانش و شهامت دعا كنيد نه براي به دست آوردن ماديات.

۹- سرسخت باشيد ولي مهربان.

10- اسم اشخاص را فراموش نكنيد.

۱۱- دلرحم تر از آنچه نشان مي دهيد باشيد.

۱۲- فراموش نكنيد كه بزرگ ترين نياز عاطفي انسان قدرشناسي از اوست.

۱۳- به قول خود عمل كنيد.

۱۴- حتي هنگام ناراحتي، سعي كنيد خشم خود را كنترل كنيد 

15- فراموش نكنيد كه موفقيت يك شبه به دست نمي آيد.

۱۶- فراموش نكنيد برنده ها كاري مي كنند كه بازنده ها نمي كنند.

۱۷- سعي كنيد اولين چيزي كه سر كار خود مي گوييد باعث شادي ديگران شود.

18- شادي ديگران را خراب نكنيد

19- فرصت علاقه نشان دادن به نزديكانتان را از دست ندهيد.

۲۰- بعضي مطالب را پيش خود نگه داريد تا احساسات كساني كه دوستشان داريد جريحه دار نشود.

  

 

منبع: بيوته

اثرات ازدواج ناموفق و يك راه حل موثر

۱۷ بازديد

 

اثرات ازدواج ناموفق و يك راه حل موثر
ازدواج ناموفق موجب تخريب و صدمه زدن به برخي از احساسات هر دو طرف مي شود ولي همانطور كه مي دانيد هيچ عاملي نمي تواند شما را از داشتن يك زندگي خوب باز دارد پس بايد راههاي را طي كنيد تا به آرامش برسيد.
براي حل مشكل ازدواج ناموفق چه كنيم
يك ازدواج ناموفق مي تواند قلبتان را بشكند. آيا بهتر است يك رابطه سخت كه ممكن است موجب به خطر انداختن سلامتي تان شود را ترك كنيد يا براي اصلاح آن تلاش كنيد؟
افراد متاهل معمولاً از افراد مجرد سالم تر هستند. اين را تحقيقات نشان مي دهد. اما آنهايي كه در روابط پر از ناراحتي و مشكل هستند ممكن است از همه ناسالم تر باشند. در تحقيقي كه در ژورنال سلامت و رفتار اجتماعي در امريكا به چاپ رسيد، مشخص شده است كه ازدواج هايي كه پر از مشكل و انتقاد هستند، خطر بروز بيماري قلبي را بالا مي برند.
محققان از اطلاعات 1198 زوج استفاده كردند و عوامل خطرزاي شناخته شده براي حملات قلبي و سكته و سابقه بيماري قلبي را با كيفيت روابط اين زوج ها مقايسه كردند. اگر مجرد هستيد و تصور مي كنيد يافته هاي اين تحقيق به درد شما نمي خورد، احتمالاً اشتباه مي كنيد. بااينكه اين تحقيق فقط روي زوج هايي كه ازدواج كرده بودند بررسي كرده است اما تحقيقات جديد ديگر نشان مي دهند كه دوران نامزدي هم مي تواند موجب بهبود سلامتي شود .
اثرات ازدواج ناموفق و راه حل شكست در ازدواج
گرچه تاثيرات هر دو وضعيت ممكن است بعد از ماه عسل و رفتن زير يك سقف از بين برود. چيزي كه همه تحقيقات نشان مي دهد اين است كه روابط، در هر شكلي كه باشد، براي اينكه بتواند سلامت شما را بهبود بخشد، بايد رابطه اي موفق و شاد باشد.
اين تحقيق كه روي زوج هاي متاهل انجام گرفت مشخص كرد كه كسانيكه در روابط استرس زا هستند (و با معيارهاي كيفيت مربوط به نزديكي، رضايت احساسي، ميزان زماني كه در طرف با هم مي گذرانند و اينكه چند وقت يكبار مي توانند درمورد نگراني هاي خود با هم حرف بزنند، مشخص مي شود) بيشتر در معرض ابتلا به بيماري قلبي قرار دارند - مخصوصاً درمورد زنان و آنها كه سن شان بالاتر است.
استرس نه تنها فشارخون را بالا مي برد بلكه به اندازه كافي هورمون هايتان را بر هم مي ريزد كه ايمني بدنتان كاهش يافته، دچار افسردگي شده و چاقتان كند. پس چه بايد كرد؟ آيا بايد رابطه اي كه باعث ناراحتي مان مي شود را ترك كنيم يا براي درست كردن آن بيشتر تلاش كنيم؟
راه حل ازدواج ناموفق
بعضي روابط بيشتر از آن خراب هستند كه بتوان درستشان كرد. اما آدمها معمولاً نمي دانند كه چقدر مي توانند بر سلامت طرف مقابلشان اثر بگذارند. كريستين پرولكس، مولف يك تحقيق بر روي روابط طولاني مدت كه در ژورنال روانشناسي خانواده به چاپ رسيده، دريافته است كه كسانيكه در روابط و ازدواج هاي موفق هستند، با بالا رفتن سن بسيار بيشتر از افراد مجرد و طلاق گرفته يا بيوه ،احساس سلامتي مي كنند.

او مي گويد زوج ها بايد بدانند كه رفتارشان با طرف مقابل تا حد بسيار بالايي بر سلامت خودشان و آنها اثر دارد. اگر مي خواهيد كاري كنيد كه وقتي سنتان بالاتر رفت، سلامت باشيد، بايد به همان اندازه اي كه در باشگاه ورزشي تلاش مي كنيد براي بهتر كردن رابطه تان بكوشيد.

يكي از بهترين نكات در اين زمينه اين است كه با همديگر مهربان باشيد، از دشمني و اهانت كردن به همديگر دوري كرده و از همه اينها مهمتر نقاط مثبت همسرتان را ببينيد. بدجنس نباشيد. اين اصلاً كار خوبي نيست و ممكن است نه تنها به مرگ رابطه تان بلكه به خطر افتادن سلامتي هر دو شما منجر شود.

 

منبع : نمناك

مخالفت خانواده با ازدواج هم راه حل دارد

۱۴ بازديد

مخالفت خانواده با ازدواج هم راه حل دارد

يكي از مشكلات
ازدواج جوانان مخالفت خانواده ها مي باشد كه گاهي اين مخالفت ها بدون دليل و منطق است و جوانان بايد با روش هايي با مخالفت والدين كنار بيايند و اين مشكل را برطرف كنند.


كنار آمدن با مخالفت خانواده در ازدواج و راه حل هاي اين مورد

 

هميشه يكي از دغدغه هاي جوانان هنگام ازدواج مخالفت خانواده ها با ازدواج آنهاست. ازدواج امر مهمي است كه بايد با دقت صورت گيرد ، گاهي اين مخالفت ها نشان دهنده اشتباه بودن انتخاب هاست اما اگر شما همسري متناسب با خواسته هاي خودتان پيدا كرده باشيد، به اين نتيجه برسيد كه با اين فرد خاص در بيشتر موارد همراه و همدل هستيد، در كنارش احساس آرامش مي كنيد، تفاوت هاي آشكاري نداريد و او هيچ مشكل و مسأله خاص و نامتعارفي ندارد مخالفت خانواده با ازدواج يك آسيب اجتماعي است. در اين بخش از نمناك به شما مي گوييم چگونه با مخالفت خانواده در ازدواج كنار آييم.



علت مخالفت خانواده با ازدواج و روش كنار آمدن با مخالفت آنها

ازدواج و پيوند زناشويي از پسنديده ترين امور است و انجام آن بسيار توصيه شده است. در بعضي موارد ممكن است خانواده ها با ازدواج شما مخالفت كنند به اين دليل كه خودشان را كاملا تصميم گيرنده مي دانند كه اين تفكر بسيار سنتي است و در زمان قديم رواج بيشتري داشته است اما امروزه جوانان انتخاب همسر را حق خود مي دانند و مي گويند اين زندگي ماست پس خودمان بايد تصميم بگيريم و اگر خانواده با اين انتخاب مخالف باشند بحث و جدل و شايد هم دعوا و درگيري پيش آيد.

هنگامي كه خانواده ها با ازدواج فرزندشان مخالفند اما فرزندشان بر تصميمش پا برجاست ، پدر و مادر احساس كنار گذاشته شدن مي كنند ومي پندارند فرزندشان به آنها اهميت چنداني نمي دهد و از طرف ديگر هم نگران فرزندشان هستند، اين نگراني منجر به رفتارهايي مي شود كه بچه ها را از پدر و مادر دور مي كند و در واقع والدين به جاي حل مسئله در احساسي گير مي كنند كه سراسر عشق و علاقه است اما متاسفانه نتايج مثبتي برايشان ندارد.

 


دلايل مخالفت خانواده ها با ازدواج چيست؟

وقتي شما انتخاب درستي انجام داده ايد اما والدينتان با انتخاب شما موافق نيستند، اين اتفاق مسأله ساده اي نيست و تحمل آن بسيار سخت است چون هم در كنار فرد مورد نظرتان واقعاً خوشحال هستيد با اين حال هميشه چيزي روي قلبتان سنگيني مي كند.

بجز زخم زبان ها يا نگاه هاي تند و تيز يكي از اعضاي خانواده و طعنه و بي توجهي او هيچ چيز در رابطه شما به خودي خود مشكل و مسأله نيست. مخالفت خانواده ها با ازدواج فرزندان از باوري اشتباه و يك ضعف فرهنگي و فكري نشات مي گيرد . اين والدين فكر مي كنند حق نظر دادن بر زندگي فرزندشان را دارند ونيز حق دارند براي او تعيين تكليف كنند.

مخالفت خانواده با ازدواج يك آسيب اجتماعي است چرا كه تبعاتي فراتر از محيط خانواده دارد و طرز فكري است كه در موقعيت هاي مختلف و به شكل هاي گوناگون بروز پيدا مي كند. اگر همسرتان با خواسته هاي تان مطابق است و با او مشكلي نداريد و در بيشتر موارد همراه و همدل هستيد، مخالفت خانواده يك آسيب اجتماعي است.


وقتي خانواده با ازدواج مخالفند چه بايد كرد؟

 

با اين راهكارها مي توانيد با رفتارهاي تهاجمي خانواده مقابله كنيد و رابطه خود را حفظ كنيد اين راهكارها عبارتند از :

 

1.همه چيز را شخصي نكنيد شايد مخالفت خانواده همسرتان با ازدواج شما ، اصلاً شخص شما نباشيد و به علت وابستگي عميقي به فرزندشان باشد. در خانواده هاي ايراني وابستگي به فرزندان و احساس مالكيت رايج است . در اين شرايط شايد شما فكر كنيد مقصر همسرتان است اما آيا همسرتان مي تواند مسئوليت فرد بالغ ديگري را به عهده بگيرد؟ اگر يكي از اعضاي خانواده همسرتان با شما مخالف است و رفتار بدي دارد و توهين مي كند همسرتان مقصر نيست.

 

2.براي مقابله با مخالفت خانواده همسر با ازدواجتان روش درست تعامل را پيدا كنيد. براي اينكه كمتر مورد آزار آنها قرار بگيريد رفت و آمد زيادي با چنين افرادي نداشته باشيد و اجازه ندهيد آنها رابطه شما و همسرتان را كنترل كنند.

 

3.بيش از اندازه به آدم هايي كه نمي خواهند دوستتان داشته باشند ، محبت نكنيد مگر اينكه محبت هاي شما باعث شود موضع آنها تغييركند.

 

4.تلخي ها و آزارهاي گذشته را به مرور زمان و با تمرين و تلاش فراموش كنيد زيرا بعداز مدتي ممكن است خانواده همسرتان از قضاوت هاي زودهنگام و بدرفتاري هايشان پشيمان بشوند.

اگر نمي توانيد تلخي ها و آزارهاي گذشته را فراموش كنيد، آنها را ناديده بگيريدو اجازه ندهيد لحظات حالتان به خاطر اتفاقات گذشته خراب شود.

 

5.اگر سطح و حجم توهين ها و بدرفتاري ها آنقدر زياد بود كه سكوت و صبوري،بي احترامي به خودتان محسوب مي شد، رابطه تان را با خانواده همسرتان محدود كنيد.

 

6.خود را از آنها دور نگه داريد اگر افسار زندگي تان دست آنها افتاده واگر در جزئيات زندگي تان مانند رابطه زناشويي دخالت مي كنند ويا براي وقت و پول و نوع تربيت فرزندتان تعيين تكليف مي كنند و يا شما را مورد توهين و آزار جسمي قرار مي دهند.

منبع : نمناك

 

 

  

مراجعه به روانشناس دليل بيمار بودن نيست

۳ بازديد

مراجعه به روانشناس دليل بيمار بودن نيست
گرچه مدتي است كه به سلامت روان بها داده شده و ديگر چون سابق افراد نسبت به آن موضع نمي‌گيرند، اما هنوز به‌طور كلي فقر سواد سلامت روان در جامعه برطرف نشده است. بر همين اساس حتي به شوخي هم شاهد انگ زدن به شهرونداني هستيم كه به روانشناس و روانپزشك مراجعه مي‌كنند.

بيرشك، روانشناس، درباره انگ زدايي از بيماري‌هاي روحي، مي‌گويد: هنوز بسياري افراد وقتي بحث مراجعه به روانشناس و مشاوره به ميان مي‌آيد گارد مي‌گيرند، حتي اگر مراجعه هم داشته باشند معمولا دوست ندارند اين مساله را مطرح كنند. براي اينكه هنوز اين ذهنيت وجود دارد كه افراد ديوانه به روانشناس و روانپزشك مراجعه مي‌كنند، در حالي كه بزرگ‌ترين برداشت ناصحيح همين است. در واقع همين چيزها باعث شده كه افراد دچار ترس شوند و به روانشناس و روانپزشك مراجعه نكنند.
بيشتر مردم از اينكه فردي به روانشناس مراجعه كند متاسف مي‌شوند و پيش خود مي‌‌گويند حتما مشكل روحي و رواني داشته كه به روانشناس مراجعه كرده است.
به نظر شما دليل عدم كارايي روانشناسي و مراجعه نكردن بعضي از افراد به روانشناس چيست؟

يكي از مشكلات و معضلاتي كه در بحث سلامت روان جامعه مطرح مي‌شود، مساله انگ و برچسب بيماري‌هاي رواني روي افراد است. شايد در مورد بيماري‌هاي جسماني به اين شدت مساله انگ زدن وجود نداشته باشد، آن هم براي اينكه مردم آن را به عنوان مشكل جسماني مي‌دانند، اما وقتي مساله به روان و ويژگي‌هاي شخصيت افراد برمي‌گردد مي‌تواند بار منفي داشته باشد. به‌طور كلي اگر بخواهم بگويم انگ چيست؛ در واقع يك نوع ويژگي منفي و نامطلوب است كه مي‌تواند در فردي وجود داشته باشد، به نحوي كه او را از ديگران متفاوت و متمايز مي‌كند. البته اين انگ مي‌تواند بار منفي شديدتري هم داشته باشد كه گاهي خطرناك است، يعني به فرد كلماتي مانند جاني و ديوانه اطلاق شود. از سوي ديگر، بحث انگ را در زمينه‌هاي مختلف داريم. گاهي برخي معايب ظاهري، معلوليت ها، نواقص و مشكلات شخصيتي و اختلالات رواني برچسب مي‌خورند.

اگر توجه كنيد حتي مسائل قومي و نژادي هم با انگ زدن مواجه هستند. از اين رو اين مساله ريشه بسيار قديمي دارد و ناشي از اين است كه ما اطلاعات و آگاهي بسيار كمي نسبت به مسائل اعصاب و روان و خصوصيات شخصيتي افراد داريم. همچنين در گذشته‌هاي دور برخي بيماري‌هاي رواني شناخته شده نبودند و زماني كه فرد در حالت شديد مشكل رواني قرار مي‌گرفت ديگران فكر مي‌‌كردند كه او ديوانه و مجنون است و نمي‌تواند در جامعه با ديگران زندگي كند. اين چنين بود كه به مراكز مخصوص مانند دارالمجانين منتقل مي‌شد، اما امروزه ديد و آگاهي مردم تغيير كرده و علم پزشكي هم به پيشرفت رسيده است.

از سوي ديگر، همه افراد نسبت به مشكلاتي كه برايشان ايجاد مي‌شود احساس متفاوتي دارند. ممكن است برخي‌ مدتي سر حال نباشند، كناره گيري كنند، حساس شوند، گريه كنند، انگيزه خود را از دست بدهند و...، تمام اين موارد مي‌تواند علل مختلفي داشته باشد. از دو سه دهه قبل سازمان جهاني بهداشت سلامت رواني افراد را مطرح كرد، يعني ديد جامع و كامل‌تري را در نظر گرفت كه انسان جنبه فيزيكي، اجتماعي و رواني دارد، به گونه‌اي كه اكنون جنبه رواني براي اينكه ما بتوانيم از انسان‌ها شناخت بهتري داشته باشيم بسيار كمك‌كننده است. البته ما هم نسبت به سابق در اين زمينه پيشرفت داشته ايم، ولي هنوز به آن حدي كه لازم است دست نيافته‌ايم.
هنوز بسياري افراد وقتي بحث مراجعه به روانشناس و مشاوره به ميان مي‌آيد گارد مي‌گيرند، حتي اگر مراجعه هم داشته باشند معمولا دوست ندارند اين مساله را مطرح كنند، براي اينكه هنوز اين ذهنيت وجود دارد كه افراد ديوانه به روانشناس و روانپزشك مراجعه مي‌كنند، در حالي كه بزرگ‌ترين برداشت ناصحيح همين است. همه ما در ايامي نياز داريم كه با فرد متخصص حرف بزنيم. براي مثال به لحاظ جسماني به پزشك معالج مراجعه مي‌‌كنيم و در صورت نياز با كمك دارو، ام‌آراي، آزمايش و... بهبود مي‌يابيم، اما وقتي جنبه رواني و ذهنيتي مطرح است بهتر است به مشاوره، روانشناس و روانپزشك مراجعه كنيم تا به كمك راهنمايي آنها به آرامش برسيم.
 
عده‌اي بر اين باورند كه براي بيماري‌هاي اعصاب و روان، درمان قطعي وجود ندارد. آيا اين باور درست است؟
به هيچ‌وجه نمي‌توانيم بر اين مساله دست بگذاريم كه ايجاد بيماري‌هاي اعصاب و روان در كنترل انسان هاست. براي مثال ممكن است ترشح ماده‌اي در بدن انسان ايجاد اشكال كرده باشد. از اين رو روانپزشكان به اين مساله مي‌پردازند و با تجويز دارو سعي مي‌كنند تعادل بيوشيميايي كه در بدن بيمار كاهش يافته را دوباره به وجود آورند. در نتيجه شرايط بيمار بهتر مي‌شود. از سوي ديگر، بسياري بيماران با پيشرفت علم پزشكي، تجويز دارو و مراقبت‌هاي خاص اطرافيان زندگي عادي خود را دارند و ديگر بسياري از بيماري‌ها لاعلاج نيست. بنابراين بايد اين ذهنيت را برطرف كنيم كه درمان قطعي براي بيماري‌هاي اعصاب و روان وجود ندارد.
اطرافيان برخي بيماران رواني تا مدتي متوجه علت تغييرات به‌وجودآمده در فرد بيمار نيستند و پس از آن نيز مراجعه به پزشك را عيب مي‌دانند. در راستاي انگ‌زدايي از بيماري‌هاي روحي بايد چه اقدامي انجام داد؟
رسانه‌ها در اين زمينه نقش موثري دارند و مي‌توانند با فرهنگسازي ديد افراد را براي مراجعه به روانشناس تغيير دهند. در واقع بايد به جامعه القا شود كه مراجعه به روانشناس و روانپزشك به معناي بيماري نيست، حتي امروزه در برخي فيلم‌ها اين موضوع عادي جلوه داده مي‌شود، به گونه‌اي كه شخصيت‌هاي معروف دنيا مي‌گويند نياز دارند كه با يك روانشناس در تماس باشند. با توجه به اوضاعي كه در دنيا وجود دارد، استرس‌هاي فراوان مشكلاتي را براي افراد به وجود آورده است. در واقع استرس نه تنها روي جسم بلكه در ذهن ما نيز تاثير مي‌گذارد.
بر همين اساس براي اينكه با انواع آسيب‌هاي رواني كنار بياييم و آنها را به تعديل برسانيم نياز است كه با كمك گرفتن از متخصص استرس خود را كاهش دهيم. بنابراين رسانه‌ها در اين مساله بسيار تاثيرگذار هستند. البته تاكنون اقداماتي را انجام داده اند، اما هنوز كمرنگ است. براي مثال در گذشته انگ بيماري رواني حتي در فيلم‌ها هم وجود داشت، يعني اين افراد را به شكلي نشان مي‌دادند كه كارهاي عجيب و غريب انجام داده و ديگران آنها را مسخره مي‌كنند. در واقع همين چيزها باعث شده كه افراد دچار ترس شوند و به روانشناس و روانپزشك مراجعه نكنند. از اين رو بايد ذهنيت‌ها را تعديل كنيم. همه در انگ زدايي نقش دارند، حتي به خانواده‌ها توصيه مي‌كنم كلمه ديوانه را به راحتي به كار نبرند. بنده مراجعان بسيار جواني دارم كه مي‌گويند والدينمان به ما مي‌گويند كه تو ديوانه اي، حتي در زوج‌هاي جوان هم اين مساله ديده مي‌شود، در حالي كه از آنها انتظار مي‌رود با داشتن تحصيلات عالي به همديگر برچسب نزنند، چرا كه بارها ديده‌ام در مراجعه به بنده گفته اند كه همسرم ديوانه است. او بايد به روانشناس مراجعه كند. همين مساله براي افراد بار منفي دارد و بين آنها فاصله ايجاد مي‌كند.
 
منبع : بيوته

هيپنوتيزم دقيقا با آدم چه كار مي كند؟

۴ بازديد

هيپنوتيزم دقيقا با آدم چه كار مي كند؟


وقتي كلمه هيپنوتيزم را مي‌شنويد، احتمالا تصوير يك فرد اسرارآميز كه مقابل چشمان فردي يك ساعت جيبي را به طرفين تكان مي‌دهد در ذهن شما ظاهر مي‌شود... همه ما حس كنجكاوي شديدي نسبت به هيپنوتيزم داريم. پاسخ تمام سؤالاتتان اينجاست.
مجله زندگي ايده آل: وقتي كلمه هيپنوتيزم را مي‌شنويد، احتمالا تصوير يك فرد اسرارآميز كه مقابل چشمان فردي يك ساعت جيبي را به طرفين تكان مي‌دهد در ذهن شما ظاهر مي‌شود...  همه ما حس كنجكاوي شديدي نسبت به هيپنوتيزم داريم  و بسياري از ما از ته دلمان خواسته‌ايم كه آن را امتحان كنيم يا در موردش مطالبي بخوانيم تا سر از كار اين اسم عجيب و غريب درآوريم.اما اصلا هيپنوتيزم چيست؟ واقعا اثرات درماني دارد؟ چقدر خطرناك است؟ پاسخ تمام اين سؤالات را در زير بخوانيد.

هيپنوتيزم يعني خواب؟

هيپنوتيزم يك وضعيت روان شناختي و فيزيولوژيك خاص است كه در اين حالت وضعيت هوشياري فرد تغيير پيدا مي‌كند و با هوشياري معمولي متفاوت است. بيشتر شبيه خواب است اما با خواب فرق مي‌كند زيرا فرد هوشيار است ولي هوشياري او فقط در يك حيطه متمركز شده است. ويژگي عمده اين وضعيت كاهش پاسخ‌دهي فرد به محرك‌هاي بيروني و افزايش تلقين‌ پذيري اوست. هيپنوتيزم‌كننده از همين وضعيت تلقين پذيري استفاده مي‌كند و يكسري القائاتي را به فرد مي‌دهد و اين كاملا دست هيپنوتيزور است كه هوشياري فرد را به چه سمتي هدايت كند. علت تلقين پذيري بيش از حد فرد در اين حالت به اين دليل است كه محرك‌هاي پيراموني كمترين تاثير را روي او دارند و سطح تمركز نيز بسيار بالا مي‌رود.
 
اين روش درمان نيست

خيلي‌ها اين سؤال برايشان به‌وجود مي‌آيد كه آيا هيپنوتيزم مي‌تواند به تنهايي يك روش درماني باشد يا خير؟ جواب اين سؤال بستگي به اين دارد  كه تعريف شما از درمان چه باشد. اگر تعريف ما از درمان اين باشد كه يكسري علائم به طور موقت از بين بروند مثل اينكه فرد دچار پرخوري عصبي يا يكسري اضطراب‌ باشد، بله هيپنوتيزم مي‌تواند در اين موارد كمك‌كننده باشد. اما اگر درمان را به اين شكل تعريف كنيم كه يك تغيير ساختاري و بنيادي در فرد به وجود بيايد كه اين علائم برگشت نداشته و دائمي باشند، در اين مورد بايد گفت، هيپنوتيزم نمي‌تواند كاري كند و نياز به روان‌درماني وجود دارد.اما در حيطه پزشكي كمك زيادي مي‌توان از هيپنوتيزم گرفت، مثل كاهش درد در دندانپزشكي يا حتي كاهش درد هنگام زايمان يا تسكين درد بعد از عمل‌هاي جراحي.

خواب مصنوعي عوارض دارد؟

به علت اينكه بسياري از مردم ما تفكر نادرستي درباره ماهيت هيپنوتيزم دارند، به اشتباه اين باور را دارند كه انجام هيپنوتيزم روي آنها تاثير بسيار وحشتناكي گذاشته يا خواهد گذاشت، در صورتي كه هيپنوتيزم به اين اندازه اثر گذار نيست، نه در جهت بهبود، نه در جهت بدتر شدن. اساسا كارايي هيپنوتيزم بسيار ساده است اما به دليل ابهامي كه در اين روند وجود داشت، خيلي‌ها كه دانش علمي در اين مورد نداشتند مسئله را به صورت اغراق آميزي مطرح كردند.

 وقتي فرد در حالت خواب هيپنوتيزمي است، اتفاق خاصي در او رخ نمي‌دهد، فقط فرد در حالتي است كه تلقين‌پذيري بالايي دارد، در اين وضعيت بستگي دارد كه به فرد چه  القائاتي شود كه حالش بهتر شود يا بدتر. اينكه بعضي‌ها بعد از خارج شدن از حالت هيپنوتيزم احساس مي‌كنند بدتر شده‌اند، مي‌تواند به اين دليل باشد كه انتظارات خارق‌العاده‌اي از هيپنوتيزم دارند و وقتي مي‌بينند كه حالتشان مطابق با خواسته‌هايشان نبوده احساس بدي مي‌كنند.
 
اين بچه شدن واقعي نيست

در يك حالت آرامش عادي كه در اثر ريلكسيشن نيز به وجود مي‌آيد و فرد كاملا روي خاطرات گذشته اش متمركز مي‌شود، ممكن است خيلي چيزها به ياد بيايند. در حالت هيپنوتيزم هم همين است، فرد كاملا توسط هيپنوتيزور روي گذشته‌اش متمركز مي‌شود و در نتيجه يكسري از خاطراتي كه ممكن است تا آن زمان فراموش كرده را به دليل تمركز بيش از اندازه روي آنها به خاطر بياورد.

البته قبلا بر اين باور بودند كه فرد در حالت هيپنوتيزم به ناخودآگاه خود مي‌رود ولي در واقعيت اينطور نيست، فرد هوشيار است ولي يك هوشياري متمركز شده كه تحت تسلط هيپنوتيزور است.پس بازگشت به دوران كودكي به آن شكل كه بسياري فكر مي‌كنند كه فرد واقعا به دوران كودكي خود برمي‌گردد، نيست بلكه به خاطر تلقينات هيپنوتيزور، فرد قسمتي از كودكي خود را به ياد مي‌آورد كه كاملا طبيعي است كه ما دوران كودكي‌مان را به ياد آوريم. حتي با القائاتي هيپنوتيزور كه مثلا مي‌گويد «تو الان يك كودكي»، فرد با حالت و تن صداي بچگانه سخن مي‌گويد. اما اينكه بعد از پايان يافتن هيپنوتيزم فرد همچنان در دوران كودكي خود سير كند و مانند يك كودك رفتار كند، امكان‌پذير نيست.
 
ما در يك شرايط خاصي هم كه روي كودكي‌مان متمركز شويم، ممكن است كه خاطراتي را به ياد آوريم و حتي حس كودكانه به ما دست بدهد و غرق در لذت و شادي يا غم و اندوه شويم. اين به علت سطح تمركز فوق‌العاده بالاست كه ما چيزهايي را كه به صورت معمول به ياد نمي‌آوريم در آن حالت به يادمان مي‌آيد. حتي در فرايند روان درماني هم وقتي روي گذشته فرد متمركز مي‌شويم ناگهان چيزهايي را به خاطر مي‌آورد كه تا آن لحظه به ياد نمي‌آورد. اين به دليل ميزان توجهي است كه فرد در مورد آن موضوع مورد نظر به كار مي‌گيرد.

 شما هم مي‌توانيد هيپنوتيزم شويد؟

براي هيپنوتيزم شدن 3 شرط اساسي وجود دارد:

    بايد خواهان و راغب به هيپنوتيزم شدن باشيد.
    بايد به اينكه هيپنوتيزم روي شما قابل انجام است باور داشته باشيد.
    بايد توانايي آرام بودن و تمدد اعصاب را داشته باشيد.

گفته شده درصد كمي از افراد را نمي توان هيپنوتيزم كرد و عده‌اي را نيز به راحتي مي‌توان هيپنوتيزم كرد ولي اكثريت مردم در طيف وسط قرار دارند و اين سطح تلقين‌پذيري افراد است كه شدت و ضعف اين موضوع  را مشخص مي كند. به طور كلي افرادي كه خيلي خيالباف هستند از سطح تلقين پذيري بالايي برخوردارند.

 زخم هاي گذشته را مي‌توان با هيپنوتيزم خوب كرد؟

بخشي از تعريف روان‌درماني يعني به يادآوردن مطالب سركوب شده كه فرد آن مطالب را از حالت ناهوشيار و نيمه هوشيار خود بيرون بياورد و طي فرايند روانكاوي بسياري از آن خاطرات بيرون بيايند و احساسات همراه آن خاطرات و هيجانات مربوط با آنها هم زنده شوند و اين خاطرات سركوب شده با بخش هوشيار فرد ادغام شود.
 
در روان‌درماني فرد در حالت هوشياري به سر مي‌برد و توسط تداعي آزاد و تعبير و تفسير رؤيا مطالب سركوب‌شده به ياد خودآگاه فرد مي‌آيند، اما در حالت هيپنوتيزم وقتي آن مطالب سركوب شده به‌ياد مي‌آيند، طبيعتا با بخش كاملا هوشيار مغز فرد نمي‌تواند ادغام شود زيرا فرد تا حدودي در حالت خواب است و فقط با يك‌بار به ياد آوردن خاطرات فراموش شده، درمان صورت نمي‌گيرد. يعني بينش پيدا كردن به مطالب سركوب شده لزوما درمان نيست. فرد ممكن است بينش پيدا كند ولي هيچ تغيير شخصيتي در او اتفاق نيفتد.

اگر اين بينشي كه فرد پيدا مي‌كند با همكاري يك روانشناس مجرب نباشد، مثل باز كردن يك زخم است بدون رسيدگي و مراقبت از آن، زيرا يكسري مطالب هستند كه اساسا فرد گنجايش پذيرش و يادآوري آنها را ندارد و به همين دليل است كه فراموش شده‌اند و باز كردن و رها كردن آنها مي‌تواند عواقب بدي داشته باشد. افراد بايد بارها اين خاطرات را به ياد آورند و احساس‌هاي مختلف، اعم از خشم يا سوگواري يا حس انتقام و... همراه آن خاطرات را بيرون ريخته و تخليه كنند و كم‌كم زير نظر يك متخصص مجرب، اين احساس ها با هوشياري آميخته شوند و تغييرات شخصيتي و ساختاري به وجود آيد. اما يكسري از عادت‌هاي غلط را مي‌توان از طريق هيپنوتيزم با القا كردن تلقينات انزجاركننده براي مدتي از بين برد ولي چون تغيير الگوهاي رفتاري و تصحيح آنها صورت نگرفته ممكن است كه مجددا بازگردند.
 
با يك ساعت جيبي مي‌توان هيپنوتيزم شد؟

وقتي فرد تصميم مي‌گيرد كه نزد يك هيپنوتيزور برود، از قبل خود را آماده اين جريان كرده و اين ذهنيت را به خود داده كه هيپنوتيزم خواهد شد، با تمركز روي يك محرك بيروني خاص(ساعت)، محرك‌هاي بيروني ديگر اثر كمتري مي‌توانند روي او بگذارند. در هيپنوتيزم درماني اين اتفاق مي‌افتد كه با خيره شدن به يك ساعت و با تلقينات هيپنوتيزور فرد به هيچ محرك ديگري پاسخ نمي‌دهد و فقط روي ساعت متمركز مي شود و بعد از آن القائات انجام مي‌شوند. وقتي فرد كلمه خواب را در آن حالت تمركز بالا و تلقين‌پذيري بالا به كرات مي‌شنود، چون در كلمه خواب يك حالت آراميدگي وجود دارد خودش در آن حالت قرار مي‌گيرد.

منبع: برترينها

استرس كودكان را پرخاشگر مي كند

۶ بازديد

استرس كودكان را پرخاشگر مي كند

 فوق تخصص روانپزشكي كودك و نوجوان گفت: تغذيه نامناسب، بازي هاي كامپيوتري و استرس و فشار رواني در خانه يا مدرسه موجب پرخاشگري در كودكان مي شود كه البته ميزان آن در بين كودكان بيش فعال بيشتر است.

مهدي تهراني دوست اظهار داشت: پرخاشگري نوعي اختلال رفتاري است و كودكان هيجاني و بيش فعال با اين گونه رفتار در مواردي نه تنها براي خود بلكه ديگران نيزمشكل ساز خواهند بود.
وي گفت: بسياري از كارشناسان علوم رفتاري ريشه پرخاشگري را درون افراد مي دانند و معتقدند پرخاشگري نيروي نهفته اي در انسان است كه به تدريج در شخص متراكم و فشرده ‌شده و به شكل هاي استرس، اضطراب و در نهايت عصبانيت خود را نشان مي دهد.
وي افزود: روانپزشكان و روانشناسان علوم رفتاري معتقدند عمده عواملي كه باعث شدت، تخفيف يا تعديل اثرگذاري پرخاشگري در بين افراد جامعه اعم پير و جوان و حتي در بين كودكان مي شود تغذيه نامناسب، رخدادهاي اجتماعي- فرهنگي، رسانه‌ها و نقش بازي هاي ويدئويي، است.


وي تصريح كرد: برخي متخصصان علوم رفتاري معتقدند علي رغم تمام مسائل پرخاشگري هميشه اوقات نيز زيان‌آور و مضر نيست بلكه چنانچه پرخاشگري از حد اعتدال خارج نشود و هدف آن تسلط بر مشكلات زندگي انسان باشد نه تنها سودمند است بلكه ضروري نيز هست.
تهراني دوست افزود: كودكي كه در برابر والدين خود سركشي مي‌كند، اين كار او نوعي پرخاشگر است ولي در عين حال نشان مي‌دهد كه انگيزه‌اي او را به سوي استقلال كه جزء ضروري و با ارزش رشد اوست رهبري مي‌كند پس نتيجه مي گيريم حد و مرز براي پرخاشگري وجود دارد و در مواردي سودمند و در مواقعي هم مضر است.


فوق تخصص روانپزشكي كودك و نوجوان افزود: پرخاشگري در كودكان و نوجوانان عمدتا به شكل يك اختلال رفتاري بروز مي كند اما در مواردي ديگر نمي توان اين گونه رفتار را به عنوان اختلال خاص تلقي كرد.
وي گفت: وقتي فردي تحت استرس باشد ممكن است رفتارهاي پرخاشگرانه از خود نشان دهد. اين مساله معمولا به صورت گاه گاهي روي مي دهد و به صورت الگوي پايدار نيست ولي در مواردي پرخاشگري در كودكان و نوجوان به عنوان الگوي پايدار مشاهده شود و اين رفتار را به مدت طولاني تري از خود نشان مي دهد كه در اين حالت بايد ارزيابي رفتاري رواني و هيجاني در اين كودك و نوجوانان انجام شود.

*كودكان بيش فعال مستعد پرخاشگري
تهراني دوست افزود: برخي اعمال هستند كه پرخاشگري را تشديد مي كند و به اين رفتار دامن مي زند. از جمله كودكاني كه دچار بيش فعالي و پرتحركي هستند اين كودكان آمادگي لازم را براي رفتار پرخاشگرانه دارند و معمولا نسبت به محرك هاي محيطي كه در اطراف آنان اتفاق مي افتد بيشتر در ارتباط با همسالان خود يا خانواده ها، زود تحريك مي شوند و ممكن است رفتار پرخاشگرانه از خود نشان دهند.
وي گفت: دسته اي از اين افراد هستند كه ممكن است علاوه بر مشكل بيش فعالي، مخالفت جويي و لجبازي هم داشته باشند. در اين گونه موارد مساله پرخاشگري شديدتر و جدي تر خواهد بود و در حوزه ها و موقعيت هاي مختلف اتفاق مي افتد.
اين فوق تخصص روانپزشكي كودك و نوجوان اظهار كرد: اين دسته افراد ممكن است در بين اعضاي خانواده، همكلاسان در مدرسه و حتي محيط بيرون درگيري و دعوا به راه انداخته و نه تنها به خود بلكه ديگران نيز آسيب و اذيب رسانند.
تهراني دوست ادامه داد: در سنين نوجواناني به تدريج اين بچه ها ممكن است رفتارهاي پرخاشگرانه بيشتري از خود نشان دهند. در اين سنين اگر اين رفتارهاي پرخاشگرانه شدت پيدا كند بايد تغييرات هيجاني را در بچه ها مدنظر قرار داد.
وي تصريح كرد: نوجوانان گاهي غمگين، گاهي شاد و مواقعي هم عصباني مي شوند برخي مواقع اين موارد موجب مي شود اين دسته افراد به محرك ها پاسخ دهند و باعث پرخاشگري آنان شود.
فوق تخصص روانپزشكي گفت: در مواردي كه اين پرخاشگري به صورت الگوي رفتار در خانه يا مدرسه تبديل شود بايد به طور طبيعي مورد ارزيابي روانپزشكي و روانشناسي قرار گيرد و مداخلاتي كه لازم است اعم از دارويي و غيردارويي براي اين دسته انجام شود.

* پرخاشگري در كودكي به بزرگسالي هم كشيده مي شود
تهراني دوست بيان كرد: برخي از كودكان به ويژه آنهايي كه زمينه بيش فعالي و هيجاني دارند در سنين بزرگسالي هم ممكن است رفتارهاي پرخاشگرانه در آنان بيشتر از افراد ديگر باشد و در اين شرايط هم نياز به بررسي روانپزشكي بيشتر دارد.
وي ادامه داد: گاهي ممكن است رفتارهاي پرخاشگرانه بر اثر عوامل ديگر بروز يابد يا مشكلات ديگري مانند اضطراب هاي شديد، افسردگي، رفتارهاي وسواسي در آنها ديده شود كه در اين شرايط بچه ها چون نگران اتفاقاتي براي خود و اطرافيان هستند، اين نگراني باعث بروز تحريك پذيري و پرخاشگري آنان شود و اين موارد را هم بايد والدين درنظر داشته باشند.

*محرك هاي پرخاشگري
اين روانپزشك درباره محرك هاي پرخاشگري، گفت: هرگونه محرك محيطي در خانه يا مدرسه مي تواند باعث پرخاشگري كودك شود. براي نمونه در مدرسه فرد در امتحانات نمره كم گرفته، در بازي يا مسابقات ورزشي يا علمي شكست خورده يا با يكي از همكلاسي ها مشاجره كرده و نمي خواهد كسي بفهمد، اين ها از جمله مواردي است كه مي تواند باعث تحريك پذيري فرد شود و پرخاشگري او را شعله ور كند.
تهراني دوست افزود: اين رفتار پرخاشگرانه اگر يك الگوي رفتاري باشد و براي نمونه هفته اي دو الي سه مرتبه در بچه ها سرزند، طبيعتا خانواده ها بايد به كلينيك هاي رفتاردرماني و مراكز مشاوره براي پيگيري و ارزيابي و درمان آن اقدام كنند و در صورتي كه گاه گاهي مشاهده شود، براي نمونه در زمان تشنگي و گرسنگي، خستگي يا بدخوابي به آنان سرزند، عصباني مي شوند و در اين رابطه خانواده با توجه به ميزان پرخاشگري فرزند مي تواند از وقوع اختلال رفتاري كودك خود جلوگيري كند.

منبع: ايرنا

 

6 توصيه‌ي روانشناسان براي كاهش وزن بهتر

۴ بازديد

لاغري به سبك مشاوران!

6 توصيه‌ي روانشناسان براي كاهش وزن بهتر

هميشه به دنبال راه‌هاي بهتر و جديدتري براي كاهش وزن هستيد اما انگار هيچ نتيجه‌اي نمي‌گيريد؟ آيا تا به حال شده اهداف كاهش وزنتان را از ديد روانشناسانه بررسي كنيد؟

 

كاهش وزن

1. با خودتان روراست باشيد

اول از خودتان بپرسيد آيا مراقب خودتان هستيد. آيا رژيم غذايي‌تان سالم و مغذي هست؟ آيا بدنتان را به فعاليت وامي‌داريد و خوب و كافي مي‌خوابيد؟ اگر چنين باشد بدنتان بايد وزن ايده آلش را داشته باشد. وقتي افراد سعي مي‌كنند آخرين 5 يا 10 كيلوي اضافي را از دست بدهند، گاهي كاري كه مي‌كنند در واقع جنگيدن با بدنشان است. اگر پنج سال است كه تلاش مي‌كنيد به وزن دلخواهتان برسيد، پس در واقع به دنبال از دست دادن چربي‌هاي اضافي نيستيد، بلكه مي‌خواهيد تصوير بدني‌تان را بهتر كنيد، يعني بدن فعلي‌تان را دوست نداريد و بيشتر دلتان مي‌خواهد اندام ديگري داشته باشيد. تا زماني كه بدنتان را دوست نداشته باشيد و آن را نپذيريد كاري هم نمي‌توانيد برايش بكنيد.

2. هوشمندانه‌تر غذا بخوريد

افرادي كه وزنشان را در كنترل دارند و براي بلندمدت هم آن را حفظ مي‌كنند، كساني هستند كه آگاهانه غذا مي‌خورند. آن‌ها به بدنشان گوش مي‌دهند تا ببينند چه زماني گرسنه است و چه زماني نياز به خوردن مواد مغذي دارد. اين افراد وقتي كه بدنشان سير مي‌شود و پيام توقف را صادر مي‌كند خوب آن را دريافت مي‌كنند. كساني كه هوشمندانه غذا مي‌خورند دقت مي‌كنند تا ببينند هر غذايي كه مي‌خورند چه تأثيري بر بدنشان دارد. اين‌ها همان كساني هستند كه در لحظه حضور دارند، مكث مي‌كنند، شتاب ندارند و قبل از هر انتخابي از خود مي‌پرسند: آيا اين غذا براي من خوب است؟

براي بيشتر افراد، خود ِ كاهش وزن، هدف است كه در بلندمدت نمي‌تواند كمكي بكند، زيرا به محض اينكه به وزن ايده آل برسند، انگيزه را از دست مي‌دهند. سعي كنيد تمركزتان را از عددي كه ترازو نشان مي‌دهد برداريد و روي جنبه‌هاي سلامتي و احساسي كه داريد متمركز شويد

 

3. آرامش را تجسم كنيد تا به آرامش برسيد

هيپنوتراپي براي دادن انگيزه، فوق‌العاده است. كاربرد مدرن هيپنوتراپي، تلقين‌هاي مثبت جهت بهبود كارايي فردي است؛ پروسه‌اي كه با كمك يك هيپنوتراپيست حرفه‌اي اجازه مي‌دهيد ذهنتان نسبت به ايده‌هاي جديدي كه براي شما و عمق وجودتان مناسب است باز شود. هيپنوتراپي بسيار آرامش‌بخش است. مي‌توانيد در خانه، خودتان يك هيپنوتراپي سبُك انجام دهيد؛ چشم‌ها را ببنديد، نفس‌هاي عميق بكشيد و تصور كنيد دوست داريد روزتان چگونه پيش برود. مثلاً تصور كنيد يك روز سخت و پراسترس كاري را تمام كرده‌ايد و حالا بعد از يك پياده‌روي، احساس خيلي بهتري داريد، به خانه برمي‌گرديد و يك دوش آب گرم مي‌گيريد و ... .

4. هدفتان را اصلاح كنيد

براي بيشتر افراد، خود ِ كاهش وزن، هدف است كه در بلندمدت نمي‌تواند كمكي بكند، زيرا به محض اينكه به وزن ايده آل برسند، انگيزه را از دست مي‌دهند. سعي كنيد تمركزتان را از عددي كه ترازو نشان مي‌دهد برداريد و روي جنبه‌هاي سلامتي و احساسي كه داريد متمركز شويد.

5. هيجاني نخوريد

بخشي از هوشمندانه غذا خوردن اين است كه تمام دلايل غذا خوردنتان را بدانيد؛ آيا غذايي را مي‌خوريد به اين دليل كه استرس داريد؟ آيا علت غذا خوردنتان اين است كه به احساس بهتري مي‌رسيد؟ خيلي وقت‌ها ممكن است اصلاً گرسنه نباشيد و اشتهاي غيرواقعي‌تان، دليل پنهان ديگري داشته باشد.

6. با طب فشاري، اشتهايتان را كنترل كنيد

يكي از بهترين راه‌هاي كاهش وزن استفاده از طب فشاري است. طب فشاري، تكنيكي مجاز است كه از آن براي كنترل هوس‌هاي غذايي‌تان هم مي‌توانيد استفاده كنيد. هر وقت هوس كرديد چيزي بخوريد، نقاط مشخصي را در صورت و بدنتان (مثلاً گوشه‌ي چشم‌ها و زير استخوان ترقوه) فشار دهيد تا پيامي آرام‌كننده به مغزتان بفرستيد كه كمكتان مي‌كند بيشتر فكر كنيد و انتخاب‌هاي بهتري داشته باشيد. وقتي اين كار را مي‌كنيد، مي‌توانيد احساس كنيد كه اشتهايتان خيلي كمتر يا حتي برطرف شده است.

 

 

منبع: تبيان

 

لينك مرتبط: beheshtiyan.ir

۴ عامل اصلي رضايتمندي در زندگي

۲ بازديد
 ۴ عامل اصلي رضايتمندي در زندگي
 در اين مطلب به چهار عامل اصلي رضايتمندي افراد در زندگي اشاره شده است.

۴ عامل اصلي رضايتمندي در زندگي در يك نظرسنجي از شركت كنند‌گان خواسته شد به ۳۰ عامل مهم و همينطور ميزان رضايتمندي كلي از زندگيشان از صفر تا ۱۰ نمره دهند. در اين نظرسنجي ميزان رضايت كلي از زندگي ۶.۷ از ۱۰ اعلام شد.

كشف اينكه چه عواملي سبب افزايش رضايت افراد مي‌شود و به زندگي آن‌ها معنا مي‌بخشد كار ساده‌اي نيست. با اين حال تحقيقات نشان مي‌دهد سلامتي، شغل، همسر و شبكه دوستان چهار عامل اصلي رضايتمندي افراد در زندگي است.

مركز تحقيقات پيو (Pew Research Center) كه يك انديشكده آمريكايي در رابطه با مطالعه مسائل اجتماعي، باور‌هاي عمومي و جمعيت‌شناسي است، اين مطالعات را درسال ۲۰۱۷ بر روي نزديك به ۴۵۰۰ بزرگسال آمريكايي صرف نظر از سن، درآمد، مذهب و ديگر عوامل جمعيت شناختي انجام داده است.

در اين نظرسنجي از شركت كنند‌گان خواسته شد به ۳۰ عامل مهم و همينطور ميزان رضايتمندي كلي از زندگيشان از صفر تا ۱۰ نمره دهند. در اين نظرسنجي ميزان رضايت كلي از زندگي ۶.۷ از ۱۰ اعلام شد.

همچنين عواملي، چون سلامتي (۷.۳)، شغل (۷.۲)، همسر (۷.۱) و شبكه دوستان (۷.۱) بالاترين نمرات را دراين‌باره كسب كردند. در مجموع و به طور ميانگين افرادي كه از اين چهار مورد رضايت بيشتري داشتند نمره ۸.۴ و كساني كه از هيچكدام از اين موارد رضايت نداشتند نمره ۶.۳ را براي ميزان رضايت از زندگي انتخاب كردند.

سلامتي

بسياري از شركت كنندگان اعلام كردند كه سلامت خود و اطرافيانشان يكي از عوامل موثر در ميزان رضايتمندي آن‌ها از زندگي است. همچنين برخي افزودند از اينكه مراقبت‌هاي پزشكي خوبي دريافت مي‌كنند و سلامت آن‌ها تحت كنترل است، خوشحال هستند.

همسر

داشتن همسر مناسب دومين عامل موثر در ميزان رضايتمندي اين افراد بود.

يك نفر از هر پنج آمريكايي زندگي عاشقانه را عامل مهمي در شكل‌گيري احساسات و در نتيجه رضايت از زندگي عنوان كرده است.

شغل

شغل مناسب يكي از مهمترين مسائل در زندگي آمريكايي‌هاست. يك سوم از كساني كه در اين نظرسنجي شركت داشتند شغل را مهمترين عامل رضايتمندي از زندگي عنوان كردند و گفتند داشتن شغل مناسب و درآمد كافي به زندگي آن‌ها معنا مي‌بخشد. آن‌ها همچنين مي‌گويند از اينكه در اجتماع مفيد هستند و همچنين درآمدي دارند كه با آن زندگي خود و خانواده‌شان را تامين كنند خشنودند.

شبكه دوستان

يك نفر از هر پنج شركت كننده در اين نظرسنجي اعلام كردند كه دوستانشان به زندگي آن‌ها معني مي‌بخشند. آن‌ها از اينكه مي‌توانند زمان خود را با افرادي كه دوستشان دارند، سپري كنند احساس شادماني مي‌كنند.

منبع: بيتوته

كنترل خشم و عصبانيت با اين ترفندها به سادگي امكان پذير است

۲ بازديد

 

 

 كنترل خشم و عصبانيت با اين ترفندها به سادگي امكان پذير است



خشم يك رفتار معمول در انسان نيست و موقع ناراحتي ايجاد مي شود

 

تقريبا همه اين احساس ناراحتي و عصبانيت را حس كرده اند با خواندن اين مقاله نكاتي را مي آموزيد كه در كنترل خشم به شما كمك مي كند

 

خشم تان را با اين ترفندها به سادگي كنترل كنيد

خشم احساسي است كه در مواقع خاص كنترل شما را به دست مي گيرد و مشكلات جدي اي را براي شما و اطرافيانتان بوجود مي آورد. تقريبا همه اين احساس ناراحتي و عصبانيت را حس كرده اند با خواندن اين مقاله نكاتي را مي آموزيد كه در كنترل خشم به شما كمك مي كند.

 

خشم بيان بسياري از احساسات منفي از جمله عصيان، فشار و نااميدي ست كه تحت تاثير ساير عوامل مرتبط با خشونت قرار مي گيرد. خشم يك رفتار معمول در انسان نيست و موقع ناراحتي ايجاد مي شود و شناخت نحوه كنترل آن بسيار مهم است چرا كه ممكن است باعث افسردگي، فشار خون و پرخاشگري منفعل شود.

 

آيا برخي افرادعصبي تر از ديگرانند؟

بله افرادي هستند كه نسبت به ديگران عصبي ترند و اغلب عكس العمل هاي شديدتري نشان مي دهند و افرادي هم هستند كه با وجود ناراحتي، آن را بروز نمي دهند ولي تحريك پذيرند و از جامع دوري مي كنند.

 

افرادي كه به راحتي خشمگين مي شوند تحمل كمي دارند و شرايط نامساعد برايشان دشوار است و احساس مسئوليتي براي مقابله با يان شرايط ندارند.

 

برخي افراد به دليل ژنتيكي تحريك پذيرند و نميتوانند با شرايط خاص كنار بيايند مثلا برخي كودكان از روز تولد در مقابل گرسنگي، بي خوابي يا محيط ناآرام، ناراحتي زيادي نشان مي دهند.

 

برخي عوامل هستند كه باعث ايجاد خشم مي شوند

  

نااميدي عامل بروز خشم 

شرايطي كه مانع از دستيابي به هدف مي شود مي تواند به عنوان يك مانع در نظر گرفته شود. به همين دليل فرد احساس خشم و عصبانيت پيدا مي كند. همين احساس مشابه در صورتي كه با رفتار ناعادلانه روبرو شوند و حقوق آن ها نقض شود يا قانوني شكسته شود بوجود مي آيد. اين رفتارها مي تواند فرد را عصباني كند زيرا انسان ها اجتماعي هستند. شايد حتي به دليل اين كه نمي توانيد كاري انجام دهيد، عصباني شويد.

 

موقعيت هاي بد عامل بروز خشم

درد احساسي و فيزيكي مي تواند عامل تعيين كننده اي در ايجاد خشم باشد. سوء تفاهم با كات كردن بدون توضيح يا خيانت از جمله موقعيت هاي بدي است كه باعث عصبانيت و خشم مي شود.

 

وقتي عصباني هستيد نمي توانيد هيچ مشكلي را حل كنيد

 

براي كنترل خشم گام ها و ترفند هايي وجود دارد كه به شما كمك مي كند عصبانيت خود و آزاري كه ديده ايد را كنترل كنيد:

 

كنترل خشم و عصبانيت با تكنيك هاي تنفس و آرامبخش 

آرامش راهي براي كنترل خشم است. شما مي توانيد با تنفس عميق و مديتيشن به مدت 10 دقيقه در حالي كه افكار شاد را تجسم مي كنيد، به خود آرامش دهيد. اگر اغلب از اين تكنيك استفاده كنيد به جهان داخليتان متصل مي شويد و مي توانيد تحت هر شرايطي خودتان را كنترل كنيد و كنترل خشم و عصبانيت با افكار و نگرش مثبت تغيير افكار با فكر كردن به چيزهاي مثبت و به دنبال آگاهي بودن مي تواند اثر آرام بخش داشته و عصبانيت شما را كم تر كند. زماني كه خشمگين هستيد رفتارتان خارج از كنترل بوده و ممكن است به عزيزانتان آسيب بزنيد.

 

گوش دادن به ديگران با بلوغ عاطفي

وقتي عصباني هستيد نمي توانيد هيچ مشكلي را حل كنيد. بهتر است به جاي خشمگين شدن روي پيدا كردن راههايي براي حل مشكلتان تمركز كنيد. در طول بحث زماني را صرف گوش دادن به ديگران كنيد و به اين نفكر كنيد كه چطور با آرامش به او پاسخ خوبي بدهيد. رسيدن به بلوغ عاطفي باعث مي شود از درگيري با افراد مسموم و پرخاشگر اجتناب كنيد حتي اگر جزو عزيزانتان باشند.

 

كنترل خشم و عصبانيت احساسات خود را با آرامش بيان كنيد

اگر مي خواهيد در مورد موضوع سنگيني صحبت كنيد. بهتر است منتظر موقعيت مناسب باشيد. از خودتان بپرسيد كه آيا مي خواهيد فلان حرف را براي حل مشكلتان بيان كنيد يا از طرف مقابل خجالت مي كشيد؟ خودتان را آرام كنيد در اين صورت احتمال اين كه حرف اشتباهي بزنيد بسيار كم خواهد شد و جلوي بدتر شدن اوضاع را مي گيريد.

 

كنترل خشم و عصبانيت توهين و دروغ را ناديده بگيريد

هميشه به ياد داشته باشيد كه خونسردي، آرامش دروني و احساس توانايي براي رويرو شدن با مشكلات به شما كمك مي كند احساساتي كه برايتان مشكل ايجاد مي كند را كنترل كنيد. يكي از بهترين راه هاي كنترل خشم ناديده گرفتن توهين هاست. فقط در صورتي مي توانيد عكس العمل درست نشان دهيد كه توهين ها را ناديده بگيريد. گذشته از آن عسبي شدن فقط به خودتان آسيب مي زند نه طرف مقابل.

 

علاوه بر راه هاي بيان شده براي كنترل خشم مي توانيد به مشاور مراجعه كرده و از راهكارهاي مشاور براي خود و ديگران بهره بگيريد. 

 

 

منبع: beytoote.com