روانشناس ايراني

روانشناسي كاربردي

مثبت انديشي و تاثير شگرف آن در موفقيت

۴ بازديد

مثبت انديشي و موفقيت,مثبت انديشي,موفقيت

مثبت انديشي كليد موفقيت

 

نگرش شما عملكردي مشابه طراحي داخلي براي يك ساختمان در سازماندهي ذهنتان دارد. نگرش شما تاثير قابل توجهي در شكل‌گيري مسير زندگي و كاري شما دارد. در اين مقاله با ما همراه باشيد تا تاثيرات شگرف مثبت انديشي بر موفقيت و راه‌‌هاي تغيير نگرش و رسيدن به مثبت انديشي را بدانيد.

 

مثبت انديشي كليد موفقيت شماست

اعمال از افكار سرچشمه مي‌گيرد. براي موفق بودن، افكاري كه در ذهن مي‎پرورانيد را را درست و با دقت انتخاب كنيد. افكاري كه شما درباره خودتان، توانايي‌هايتان، دستاوردهاي مالي‌تان (يا شكست‌هاي مالي‌‌تان) داريد و همچنين تصوري كه در ذهن‌‌تان نسبت به توانايي‌تان براي رسيدن به موفقيت داريد، در نهايت در زندگي‌تان عملي خواهند شد.

 

معادله‌ي تشخيص نوع نگرش

با اين معادله نگرش خود را ارزيابي كنيد: نگرش=حركت. اين معادله بيان مي‌كند كه نگرش آن چيزي است كه حركت رو به جلو يا رو به عقب شما را تعيين مي‌كند. بنابراين باتوجه به اينكه در زندگي‌تان چگونه حركت مي‌كنيد، مي‌توانيد نگرش‌تان را ارزيابي كنيد.

 

تاثير مثبت انديشي در دنياي كسب  كار

در دنياي كسب‌و‌كاري كه هر شخص براي ساختن منابع، استعدادها، امور مالي، فناوري و غيره تلاش مي‌كند، موفقيت يك شخص به دليل مصمم بودن و انعطاف‌پذيري اوست.

 

در كسب‌و‌كار، نگرش همه چيز است. اگر باور داشته باشيد كه مي‌توانيد موفق شويد، حتما خواهيد توانست. نگرش شما درباره‌ي موفقيت، در واقع پيشگويي شماست. پس برنده بودن را انتخاب كنيد. 

 

اگر نگرش شما منفيِ و غيرمولد است و احساس مي‌كنيد نياز به تغيير الگوي تفكر داريد، مي‌توانيد راهكارهايي كه در ادامه آورده‌ايم را انجام بدهيد:

 

راهكارهايي براي مثبت انديشي

مثبت انديشي و موفقيت,راه هاي مثبت انديشي,موفقيت

راهكارهاي تغيير نگرش

 

1- آماده سازي ذهن

شما بايد ياد بگيريد كه خودتان را براي يك وضعيت ذهني مثبت آماده كنيد. افكاري كه از ايمان و عقيده و قدرت دروني‌تان سرچشمه مي‌گيرد را جايگزين افكار ترس‌آور و نااميدكننده‌ي تان كنيد. براي اين كار بايد تمركز خود را بر توانايي‌هايتان بگذاريد. اين كار باعث مي‌شود كه از حركت باز نايستيد و به تلاش ادامه بدهيد.

 

2- عامل انگيزه خود را كشف كنيد

در جست‌وجوي چيزهايي باشيد كه به شما انگيزه‌ي تلاش و كوشش مي‌دهد. فكر كنيد كه در گذشته چه چيزهايي به شما انگيزه داده است تا تغييري در زندگي‌تان ايجاد كنيد و به دنبال اهداف‌تان برويد. زماني كه بتوانيد به خودتان براي يك هدف انگيزه بدهيد، باعث مي‌شود سريع‌تر در مسيرتان حركت كنيد و در نهايت موجب خواهد شد كه موفقيت‌هاي بيشتري به دست آوريد.

 

۳- الگوهاي ذهنيتان را انتخاب كنيد

الگوهايي براي خود انتخاب كنيد كه به تجسم اهداف‌تان كمك كند تا براي رسيدن به آن‌ها، مهارت‌هاي خود را افزايش دهيد. براي حفظ نگرش مثبت و مشتاقانه، الگوهايي براي موفقيت خلق كنيد و مدام درباره‌ي آن‌ها فكر كنيد.

 

۴- به تحقق يافتن هدفتان باور داشته باشيد

هرچقدر عميق‌تر به تحقق يك هدف باور داشته باشيد، احتمال بيشتري براي محقق شدن آن وجود دارد. اين نوع تمرين ذهني، باعث مثبت‌انديشي شما مي‌شود و شما را به سمت دست‌يابي به موفقيت سوق مي‌دهد. من معتقدم كه شما به شكل طبيعي براي آنچه كه تجسم مي‌كنيد، تلاش خواهيد كرد.

 

5- به ذهن خود  نظم ببخشيد و با برنامه حركت كنيد 

زماني كه در كار خود با چالش مواجه مي‌شويد، شايد احساس كنيد كه كنترل احساسات و افكار خود را از دست داده‌ايد. براي اينكه خوش‌بين باقي بمانيد، ذهن خود را نظم ببخشيد تا از افكار بدبينانه خالي شود و از لغزش در سراشيبيِ سؤالِ «چه مي‌شود؟» نجات پيدا كنيد. 

 

6- مديريت اضطراب

اضطراب در واقع ترس از آينده است. به خودتان يادآوري كنيد كه «اگر .... شود چه؟» در حال حاضر رخ نداده است. اين تنها يك تئوري است. پس بر آنچه كه در حال حاضر مي‌توانيد كنترل كنيد، تمركز كنيد.

 

7- تمركز كردن روي راه حل

هر فكر دانه‌اي است كه شما براي برنامه‌ريزي نوع نگرش و در نتيجه نوع رفتارتان، آن را مي‌كاريد. براي اينكه نگرش خوبي داشته باشيد، ياد بگيريد كه ذهن‌تان را بر راه‌حل‌ها متمركز كنيد نه بر مشكلات.

 

8- با انرژي و خوشحال باشيد

بايد با انرژي و خوشحال باشيد، بشتر بخنديد و از كارتان لذت ببريد. مشتاق موفقيت باشيد و اشتياق خود را نشان بدهيد. به اين ترتيب يك شوق طبيعي در رفتار شما نمايان خواهد شد و به نظر خواهد آمد كه نمي‌توانيد براي دست به كار شدن و تبديل اشتياق‌تان به عمل صبر كنيد. اين شوق نماينده‌ي تمام احساسات شماست.

 

9- متعهد باشيد

زماني كه ۱۰۰ درصد متعهد به كارتان باشيد، به عنوان موتور محركه‌ي شما براي رسيدن به اهداف‌تان عمل مي‌كند. تعهد كامل، شك و ترديد را از بين مي‌برد.

 

10- معنويات ذهنتان را تقويت كنيد

به دنبال معناي عميق‌تري باشيد. انگيزه هاي معنوي نه تنها روح شما را پرورش مي‌دهد، بلكه اگر بتوانيد بين آنها با اهداف كاري خود ارتباط برقرار كنيد، به اين احساس خواهيد رسيد كه با كارتان اهدافي كه براي زندگي داريد، محقق خواهد شد.

 

شغل شما جايي است كه بتوانيد در يك مقياس بزرگ‌ بر ديگران تأثير مثبت بگذاريد. اين نوع تفكر به هدفي كه برايش كار مي‌كنيد، معنا مي‌بخشد و شما را قادر خواهد كرد كه ببينيد چگونه هدف‌تان به زندگي ديگران كمك مي‌كند. اين موضوع به شما قدرت بيشتري براي انجام كارتان مي‌دهد.

 

11- كمي بي‌خيال باشيد

هنگامي كه در تلاش براي دست‌يابي به موفقيت هستيد، به دنبال جنبه‌هاي مفرح و لذت‌بخش زندگي نيز باشيد. اين باعث مي‌شود كه استرس‌تان كاهش پيدا كند. هرچقدر كمتر استرس داشته باشيد، انرژي مثبت بيشتري خواهيد داشت كه باعث تلاش سخت‌تر شما خواهد شد.

 

بي‌خيال بودن مهارت بزرگي است كه باعث مي‌شود محيط كاري اطراف‌تان شادتر شود و به شخصيت شما كاريزما مي‌بخشد (جذابيت شخصيتي) و در كساني كه با شما يا براي شما كار مي‌كنند، اعتماد و علاقه به‌وجود مي‌آورد.

 

12- فعاليت بدني خود را بيشتر كنيد 

يكي از سريع‌ترين راه‌ها براي تغيير نگرش منفي، تغيير در وضعيت جسمي است. اگر استرس داريد، فعاليت بدني خيلي سريع در شما آرامش ايجاد مي‌كند. اين كار كمك مي‌كند تا فكرهاي منفي را از سر خود بيرون كنيد و انرژي خود را براي ديدن افكار مثبت جمع كنيد.

 

ورزش (يا هر نوع فعاليت بدني) شما را به سمت يك وضعيت متعادل ذهني سوق مي‌دهد كه به شما اجازه مي‌دهد تا مثبت‌انديشي خود را افزايش دهيد. حركت به صورت طبيعي باعث آزاد شدن استرس مي‌شود كه براي تعادل ذهني و تداوم انگيزه بسيار ايده‌آل است. اگر نمي‌توانيد در يك روز پر از استرس به باشگاه برويد، حداقل يك پياده‌روي كوتاه (مثلا ۱۵ دقيقه) انجام بدهيد. 

 

13- افكار و احساساتتان را كنترل كنيد

بر خودتان مسلط شويد: براي موفق شدن بايد بر دو چيز تسلط داشته باشيد. افكار و احساسات‌تان. اگر به طور ذاتي بدبين هستيد، تصميم بگيريد كه آگاهانه مسئوليت انتخاب نگرش‌ خود را بر عهده بگيريد. مثبت‌انديشي را در اخلاق و تعامل‌تان با ديگران در پيش بگيريد. زماني‌كه بتوانيد بر دنياي دروني خود تسلط پيدا كنيد، بر دنياي بيروني خود نيز مي‌توانيد تسلط پيدا كنيد.

 

اثرات شگفت‌انگيز مثبت انديشي

مثبت انديشي و موفقيت,جملات انگيزشي,موفقيت

اثرات شگفت انگيز مثبت انديشي

 

مثبت بودن قدرت تمركز شما را بالا ميبرد

مثبت انديشي باعث مي‌شود حواستان به حواشي، منفي بافي‌ها و پيش‌آمدهاي جزئي كه باب ميلتان نيستند پرت نشود و در نتيجه تمامي تمركزتان رو مسير اصليتان قرار مي‌گيرد

 

نگرش مثبت باعث تقويت اعتماد به نفس‌تان مي‌شود

مثبت بودن نقاط ضعف و چيزهايي كه باعث آزارتان مي‌شود را برايتان كمرنگ كرده و در نتيجه باعث بالا بردن اعتماد به نفس شما مي‌شود.

 

مثبت انديشي، فرصت‌هاي زندگي‌ات را نمايان مي‌سازد

تا زماني كه درحال غر زدن و گله كردن از زمين و زمان و خلاصه منفي‌بافي باشي، نمي‌تواني فرصت‌هاي زندگي‌ات را كه راه رسيدن به موفقيت هستند را ببيني و قابليت تشخيص آن‌ها را نداري.

 

با مثبت انديشي به خود باوري مي‌رسيد

مثبت انديشي استعدادها و توانايي‌هايتان را براي شما آشكار مي‌سازد  و باعث مي‌شود به خود اعتماد داشته و به خودباوري برسيد.

 

نگرش مثبت نقطه تحمل را بالا مي‌برد

مثبت فكر كردن مانند يك محرك براي كارايي و قدرت شماست. اگر مثبت انديش باشيد كارها برايتان آسان تر و قابل حل‌تر مي‌شود.

 

مثبت انديشي باعث جلب اعتماد ديگران مي‌شود

در قسمت بالا به تاثير مثبت انديشي در كشف توانايي‌ها و در نتيجه خودباوري و  بالا رفتن اعتماد به نفس اشاره شد. زماني كه شما به خودباوري برسيد و اعتماد به نفس داشته باشيد، ديگران نيز راحت‌تر مي‌توانند به شما اعتماد كنند و مسئليت هاي بزرگتري به شما بسپارند. در نتيجه مي‌تواند باعث ارتقا جايگاه شما در كار و يا خانواده و ...شود.

 

كليد طلايي خوشبختي در همه زمينه‌ها:

"نفوس بد نزن"، "بد به دلت راه نده"، "لفظ بد نيا"، "منفي نباش"، "هر چي فكر كني همون ميشه"، "مثبت فكر كن"، "مثبت باش"

 

و از عبارات مثبتي چون: "من ميتوانم"،  "من قادر هستم"، "چنين چيزي ممكن است و از عهده انجام آن بر مي آيم"، "چقدر اين كار برايم لذت‌بخش است" و... استفاده كنيد و همواره شادي، قدرت و موفقيت را در وجود خود زنده نگه داريد.

 

منبع : بيتوته

افسردگي در نوجوانان علل و راه هاي درمان

۳ بازديد

عامل افسردگي

افسردگي در نوجوانان خيلي بيشتر از آنچه تصور مي‌كنيد به آنها صدمه مي‌زند‎

 

دوره‌ي نوجواني دوران بسيار سختي است. افسردگي در نوجوانان خيلي بيشتر از آنچه تصور مي‌كنيد به آنها صدمه مي‌زند. درواقع آمار تقريبي نشان مي‌دهد كه از هر پنج نوجوان، يكي از آنها در مقطعي از نوجواني دچار افسردگي مي‌شود.

 

افسردگي كاملا قابل‌درمان است. ولي متأسفانه بسياري از نوجوانان كمكي دريافت نمي‌كنند.

 

در دوره‌ي نوجواني، بدخلقي‌ها و عصبانيت‌هاي گهگاه، كاملا طبيعي هستند. ولي افسردگي چيزي كاملا متفاوت است. تأثيرات منفي افسردگي در نوجوانان بسيار فراتر از غم‌وغصه است.

 

افسردگي مي‌تواند شخصيت فرد را در دوران نوجواني كاملا نابود كند. اين بيماري باعث مي‌شود تا فرد حس ناراحتي، نااميدي و عصبانيت وحشتناكي را تجربه كند.

 

محققان علائم افسردگي كه معمولا بر نوجوانان تاثير مي گذارد را بدين شرح عنوان مي كنند: 

- مشكل در تمركز كردن و بروز علائم اضطراب. 

- خشم و بي حوصلگي. 

- تغيير در اشتها. 

- عدم تمايل به رفتن به مدرسه يا شركت در فعاليت هاي اجتماعي. 

- داشتن حس مريضي. 

- داشتن اعتماد به نفس كمتر يا احساس اينكه نمي تواند به درستي كاري را انجام دهند. 

 

خيلي از رفتارهاي خروشان و ناسالم نوجوانان و بي‌ادبي آنها مي‌تواند نشان‌دهنده‌ي افسردگي باشد. نوجوانان ممكن است اين رفتارهاي ناسالم را نشان دهند تا درد پنهاني خود را تحمل كنند.

 

۱. مشكلاتي در مدرسه 

افسردگي باعث مي‌شود كه فرد انرژي نداشته باشد و نتواند تمركز كند. اين مسئله در مدرسه به غيبت زياد، نمره‌هاي پايين و كلافه شدن از تكاليف منجر مي‌شود. اين مشكل به‌خصوص وقتي قابل‌توجه‌ است كه نوجوان قبلا دانش‌آموز خيلي خوبي بوده باشد.

 

۲. فرار كردن

بسياري از نوجوانان افسرده از خانه فرار مي‌كنند يا قصد فرار دارند. اين كار معمولا براي جلب توجه انجام مي‌شود.

 

۳. استفاده از مواد مخدر يا الكل

نوجوانان افسرده ممكن است از مواد مخدر و الكل براي خوددرماني استفاده كنند. متأسفانه مواد مخدر اوضاع را خراب‌تر مي‌كند.

 

۴. اعتماد‌به‌نفس پايين

افسردگي مي‌تواند در نوجوان باعث احساس زشت‌بودن، خجالت زدگي، شكست‌خوردگي و بي‌ارزش بودن شود.

 

۵. اعتياد به تلفن‌ هوشمند 

ممكن است كه نوجوانان از اينترنت به عنوان راهي براي فرار از مشكلات استفاده كنند. ولي استفاده‌ي بيش‌ازحد از تلفن‌ هوشمند و اينترنت، فقط تنهايي آنها را بدتر مي‌كند و افسردگي در نوجوانان را تشديد مي‌نمايد.

 

۶. بي‌احتياطي

نوجوانان افسرده ممكن است كارهاي خطرناكي انجام دهند. ازجمله رانندگي بي‌احتياط، زياده‌روي در نوشيدن الكل و بي‌بندوباري.

 

۷. خشونت

گاهي اوقات پسران قرباني خشونت قلدرهاي مدرسه مي‌شوند. اين مسئله باعث افسردگي در نوجوانان مي‌گردد. به‌ همين خاطر ممكن است كه آنها به خشونت و پرخاشگري پناه ببرند.

 

عامل افسردگي

افسردگي باعث مي‌شود كه فرد انرژي نداشته باشد و نتواند تمركز كند‎

 

والدين چه كاري مي توانند انجام بدهند؟

يك نوجوان افسرده بودن و درست و سنجيده رفتار كردن، كار راحتي نيست. مي توانيد از اين توصيه ها كمك بگيريد:

 

۱) اگر رفتار و اخلاق نوجوان شما به گونه اي است كه مشكوك هستيد ممكن است افسرده شده باشد، با پزشك مشورت كنيد. اگر او سالم باشد ضرر نمي كنيد اما اگر افسردگي اش درمان نشود ممكن است اعتياد و خودكشي براي او به بار بياورد.

 

۲) خانواده مي تواند پناه خوبي براي يك نوجوان افسرده باشد. با فرزندتان مهربان باشيد و به او اجازه دهيد كه احساسات و افكارش را با شما در ميان بگذارد. روابط خوب و محكم با نوجوانتان به شما اين امكان را مي دهد كه در همان مراحل اوليه افسردگي از حال او با خبر شويد و بتوانيد سريعتر اقدام كنيد. علائم افسردگي در نوجوانتان نبايد شما را ناراحت كند و مهمتر اين كه رفتاري پرخاشگرانه با او نداشته باشيد و هرگز او را مسخره نكنيد.

 

۳) گوش شنوا باشيد. از نصيحت كردن و فرمان دادن و دعوا كردن خودداري كنيد و سعي كنيد در عوض به مشكلات و احساسات فرزندتان گوش كنيد و بفهميد كه چه چيزهايي ذهن او را درگير خودش كرده. درباره مشكلات خانواده هم به نحوي كه بر آنها تاثير منفي نداشته باشد و آنها را نگران نكند. صحبت كنيد. در عين حال فرزند خود را تشويق كنيد تا احساسات خود يا هر نگراني ديگري كه دارد را هر طور مي خواهد با شما در ميان بگذارد.

 

۴) نوجوانتان را تشويق كنيد مهارتهاي مورد علاقه اش را ياد بگيرد.همين مهارتها مي تواندبه او انگيزه تلاش براي زندگي بدهد. مثلا اگر نقاشي يا ورزش خاصي را دوست دارد به او اجازه دهيد در آن زمينه پيشرفت كند. همچنين لازم است اين اطمينان را در آنها ايجاد كنيد كه كاملاً طبيعي است گاهي بعضي چيزها را بخوبي ياد نگيرند و تنها چيزي كه براي آموختن نياز دارند، زمان و تمرين بيشتر است.

 

۵) موفقيت فرزندتان در يك زمينه كوچك را بزرگ كنيد و بگذاريد مغرور شود. اين تشويق به او كمك مي كند كه استعداد خود را بشناسد و تلاش بيشتري براي كسب موفقيتهاي بيشتر كند.

 

۶) از پيش داوري و قضاوت بي موقع خودداري كنيد. اجازه دهيد نوجوان گام هاي طبيعي خود را در مسير رشد بردارد و او را با انتظارات بيش از حد خود يا ايجاد ديگر مسئوليت هاي خانوادگي به زحمت نيندازيد.

 

۷) با آنها در مورد موضوعاتي نظير فشار همسالان، انتخاب يك برنامه روزمره، دوستيابي، مسائلي نظير سيگار كشيدن، مواد مخدر و مسائل جنسي تا حدي كه امكان دارد و مي تواند براي آنها مفيد باشد، صحبت كنيد. دورادور او را تحت نظر داشته باشيد و با دوستانش هم آشنا باشيد.

 

۸) اجازه دهيد فرزندتان در هر زماني كه به شما نياز دارد، حتي اگر خسته هستيد، با شما حرف بزند و مسائلش را به شما بگويد. او را براي آخر هفته منتظر نگذاريد، اما در عين حال آنقدر در دسترس نباشيد كه وقتي براي تنها بودن و خلوت كردن نداشته باشد.

 

۹) برنامه اي بريزيد كه فرزندتان شبها زود و به موقع به خواب برود. تحقيقات پزشكي نشان داده بچه هايي كه زودتر مي خوابند، خواب كافي داشته و كمتر به افسردگي مبتلا مي شوند. متخصصان انجمن خواب آمريكا اعلام كرده اند۸ تا ۹ ساعت خواب براي نوجوان شما لازم است. ديگر نظارت بر كافي بودن خواب با شما!

 

۱۰) لازم است بدانيد كساني كه داروهاي ضد افسردگي مصرف مي كنند ممكن است بيشتر به خودكشي فكر كنند و بنابر اين اگر نوجوان شما طبق توصيه پزشك داروي ضد افسردگي مي خورد ديگر با خيال راحت او را رها نكنيد. بلكه لازم است رفتار و اخلاق او را زير نظر داشته باشيد و مراقب علائم ميل به خودكشي باشيد تا بتوانيدبا پزشك درميان گذاشته و به موقع جلوي او را بگيريد.

 

منبع : بيتوته

فوايد آموزش موسيقي به كودك

۷ بازديد

آموزش موسيقي به كودك,فوايد آموزش موسيقي به كودك,مزاياي آموزش موسيقي به كودك  

موسيقي دقيقا روي سرعت يادگيري تاثير مي گذارد

 

آموزش موسيقي به كودك به طور فيزيكي بخشي از سمت چپ مغز را كه با پردازش زبان درگير است، توسعه مي‌دهد و به عبارتي مدارهاي عصبي مغز را به روش خاصي به هم پيوند مي‌دهد. همچنين پيوند دادن اطلاعات جديد با آهنگ‌هاي آشنا باعث مي‌شود اطلاعات جديد بهتر در ذهن كودكان ثبت شود.

آموزش موسيقي به كودك

داشتن يك فرزند باهوش آرزوي هر پدر و مادري است. خيلي ها اعتقاد دارند كه هوش كودكان يك اتفاق ژني است. عده اي ديگر از والدين با استفاده از كلاس هاي كمك آموزشي و صرف هزينه هاي هنگفت مي خواهند فرزندشان را تبديل به يك نابغه كنند. اما يك راه ميانبر ديگر هم وجود دارد كه مطالعات مختلف آن را به اثبات رسانده و آن راه ميانبر و سريع براي نابغه شدن فرزندتان چيزي نيست جز موسيقي.

 

نوزاد و موسيقي

نوزادان قبل از اينكه قادر به درك كلمات باشند، ملودي يك آواز را كاملا درك مي كنند. آنها سعي مي كنند كه آواها را تقليد كنند. استفاده از يك موزيك آرام خصوصا در هنگام خواب نوزادان مي تواند باعث آرامش آنها شود. اگر قرار است براي نوزاد آوازي به شكل لالايي بخوانيد سعي كنيد آوازتان كوتاه و ساده و در عين حال نرم و كمي بلند باشد ن آن قدر كه باعث برهم خوردن آرامش او شود. اگر او را به حمام مي بريد و يا در حال پوشاندن لباس به نوزاد هستيد در حد يك و دو جمله شعري كوتاه در مورد حمام كردن و يا لباس پوشاندن برايش بخوانيد و به اين ترتيب موسيقي را در تمامي جنبه هاي زندگي فرزندتان دخيل كنيد.

 

فوايد آموزش موسيقي به كودك,آموزش موسيقي به كودك,مزاياي آموزش موسيقي به كودك

استفاده از موسيقي براي كوكان باعث آرامش آنها مي شود 

 

مزاياي آموزش موسيقي به كودك
بهبود عملكرد مغز
مطالعات نشان مي‌دهد مغز موسيقي‌دان‌ها، حتي يك موسيقي‌دان جوان و تازه كار متفاوت از مغز افراد معمولي عمل مي‌كند. دكتر اديك راسموسن (Eric Rasmussen) استاد دانشگاه جان هاپكينز مي‌گويد: تحقيقات ارزشمندي در زمينه علوم اعصاب وجود دارد كه نشان مي‌دهد كودكاني كه آموزش موسيقي ديده‌اند نسبت به كودكاني كه آموزش‌هاي مشابهي را تجربه نكرده‌اند فعاليت عصبي بيشتري دارند. در واقع نكته اينجا است كه يك موسيقي‌دان براي نواختن يك ابزار موسيقي نياز دارد بيشتر از مغز خود براي هماهنگي چشم‌ها، گوش‌ها و عضلات خود استفاده كند.


در يكي از مطالعات، به كودكان ۱۵ ماه به صورت هفتگي آموزش موسيقي ارائه شد سپس از مغز آن‌ها عكسبرداري شد. نتيجه اسكن مغزي كودكاني كه آموزش موسيقي دريافت كرده بودند نشان داد شبكه‌هاي عصبي مغز آن‌ها با توجه به توانايي‌هاي آن‌ها در نواختن موسيقي گسترده‌تر شده است.


تقويت اعتماد به نفس
يكي از بزرگ ترين مزايايي كه استفاده از موسيقي براي كودكان به همراه مي آورد تقويت اعتماد به نفس در آنهاست. وقتي كودك قادر به نواختن يك ساز باشد و بتواند در خلال نواختن شعر كوتاهي را نيز بخواند احساس غروب خاصي كرده درنتيجه به خود و توانايي هايش ايمان پيدا خواهدكرد. اين اتفاق اعتماد به نفس خوبي را در او خواهد پروراند. علاوه بر اين نواختن يك آلت موسيقي حس جسارت و شجاعت را در كودك پرورش خواهدداد چون مطمئنا مواقعي پيش خواهدآمد كه او در مقابل شما و يا دوستان و اقوام به هنرنمايي بپردازد و درنتيجه چنين كودكي هرگز تبديل به يك فرد كم رو نخواهد شد.

 

آموزش موسيقي به كودك,موسيقي و كودك,مزاياي آموزش موسيقي به كودك

يكي از بزرگ ترين مزايايي موسيقي براي كودكان تقويت اعتماد به نفس در آنهاست


مهارت‌هاي ادراكي – تجسمي
محققان همچنين به اين نكته پي برده‌اند كه يك رابطه منطقي بين آموزش موسيقي به كودك و توانايي او در زمينه مهارت‌هاي ادراكي و تجسمي آن‌ها وجود دارد. به اين معني كه درك موسيقي به كودكان كمك مي‌كند تا عناصر مختلفي را بايد در كنار هم قرار دهند را تجسم كنند مثل كاري كه براي حل يك مسئله رياضي به صورت ذهني انجام مي‌دهند.


داده‌هاي مشابهي از تحقيقات گوناگون اين موضوع را تاييد مي‌كند كه آموزش موسيقي به كودك به مرور زمان مهارت‌هاي ادراكي و تجسمي را افزايش دهد. اين مهارت‌ها در حل مسائل چند مجهولي مثل مسائل مربوط به معماري، مهندسي، رياضيات، هنر، بازي و مخصوصا كار با كامپيوتر به كار مي‌آيند.


افزايش سرعت يادگيري با موسيقي
همه افراد مي توانند مفاهيم مختلفي را بياموزند. اما اينكه شخصي برچسب نابغه را به خود مي گيرد به خاطر سرعت يادگيري اوست. موسيقي دقيقا روي سرعت يادگيري تان تاثير مي گذارد. اگر بتوانيد در سنين كودكي فرزندتان را با موسيقي آشنا كنيد روي سرعت يادگيري او تاثير عميقي گذاشته ايد. موسيقي قدرت حل مسئله كودكان را بالا مي برد چون او در خلال نواختن و تمرين موسيقي قوه تفكر خود را به كار مي اندازد و از طريق تمركز و تفكر به تمرين مي پردازد. درنتيجه تفكر فرزند شما مي آموزد كه در هر كاري از قوه عقل و منطق خود استفاده كند.

 

منبع: بيتوته

بي محبتي همسر، ريشه يابي علل و حل آن

۲ بازديد

يكي از شكايت‌هايي كه زوجين از زندگي مشتركشان دارند، بي محبتي و بي‌تفاتي همسرشان است كه اغلب مي توانند با برخوردهاي صحيح، عشق و محبت همسرشان را نسبت به خود جلب كنند. اين مقاله از بيتوته مي تواند به شما در جلب محبت و علاقه همسرتان نسبت به شما كمك كند و بتوانيد از زندگي با او بيشتر لذت ببريد.

شوهرم اصلا به من محبت ندارد؛ با بي‌محبتي او چه كنم؟

خيلي از خانم ها از اين شكايت دارند كه با مردي بي احساس زندگي مي كنند كه هيچ دركي از ابراز عشق و محبت ندارد و حتي برخي هنگامي كه با آن‌ها از عشق و احساسات صحبت مي‌كني، 

 

همه چيز را به سخره مي گيرد و علاقه‌اي به صحبت درباره‌ي چنين مسائلي ندارند. اين افراد معمولا كم حرف هستند و يا حتي بيان احساسات عاطفي را نشانه ي ضعف مي دانند.

 

بي تفاوتي و بي‌محبتي زن به همسرش

اين شكايت از زبان برخي مردها نيز نسبت به همسرشان شنيده مي‌شود اما مي‌توان گفت آمار بي محبتي و سردي زنان در زندگي مشترك از بي توجهي و بي محبتي مردان بسيار كمتر است.

 

اغلب زوج‌ها روزهاي اول زندگيشان به خوبي سپري مي شود. حرف هاي عاشقانه و ابراز احساسات در بين انها موج مي زند اما رفته رفته محبت‌ها كمرنگ مي شود و زن كه تحمل كمي در برابر كمبود محبت همسرش دارد و سرشار از احساسات است با اين روند نه تنها از زندگي زده مي شود بلكه از همسرش هم متنفر مي شود.

 

دليل بي‌محبتي همسرتان صرفا بي‌علاقگي به شما نيست

اين بي‌محبتي و بي‌توجهي دلايل مختلفي مي‌تواند داشته باشد و صرفا دليل آن به بي‌علاقه شدن همسرتان برنمي‌گردد.

 

به طور مثال مي‌توان به خاطر فشارهاي زندگي و يا شرايط سخت و موقتي كه براي همسرتان پيش آمده باشد.

 

نشانه‌هاي بي‌علاقگي

براي درك بي‌علاقگي همسرمان به خود، بايد به نشانه‌هاي رفتاري او توجه و با دقت آنها را ريشه‌يابي و بررسي كنيم. اين نشانه مي‌توانيد از موارد زير باشد:

 

• احساس نااميدي، غم و تنهايي

عصبانيت و تحريك‌پذيري

• توجه كمتر به هم و احساس نياز براي برقراري روابط عاطفي خارج از محدوده زناشويي با غيرهمجنس

• كاهش تعهد به طرف مقابل و درست انجام ندادن مسووليت‌هاي معمول

• كاهش تمايل جنسي

• و در مجموع كاهش صميميت و كمتر شدن گفت‌وگو‌ها و درد‌ دل‌هاي روزانه بين زن و شوهر

 

بي‌علاقه بودن زن نسبت به همسرش

به گفته كارشناسان، وقتي زني به همسرش بي‌علاقه مي‌شود در او رفتارهاي متفاوتي مي‌بينيم مثلا دائما شوهر خود را مسخره مي‌كند و از او ايراد مي‌گيرد، غرور او را مي‌شكند و در جمع به او بي‌احترامي مي‌كند.

 

زنان وقتي به شوهر خود بي‌علاقه مي‌شوند، نمي‌توانند به نياز‌هاي جنسي او پاسخ دهند و دائما دنبال بهانه‌اي براي دور شدن از همسر خود مي‌گردند.

 

بي‌محبتي مرد نسبت به همسرش

همچنين وقتي مردي به همسرش بي‌علاقه مي‌شود، تحريك‌پذيري او نسبت به رفتارهاي همسرش بيشتر مي‌شود، يعني با كوچك‌ترين برخوردهاي همسرش از كوره در مي‌رود و دنبال بهانه مي‌گردد كه سر همسرش داد بزند و او را تحقير كند.

 

مردان با تحقير همسرشان ـ وقتي به او بي‌علاقه‌اند ـ آرام مي‌شوند. اين مردان ديگر به برنامه‌هاي خانوادگي علاقه نشان نمي‌دهند و سر خود را با كار و فعاليت‌هاي فردي گرم كرده و به بهانه‌هاي مختلف از خانه فرار مي‌كنند. براساس تحقيقات انجام شده، ميزان خيانت در ميان مردان به دليل بي‌علاقه شدن به همسر خود بيشتر از زنان است.

 

براي اين‌كه نشانه‌هاي بي‌علاقگي را در همسر خود بيابيد، خصوصيات كلي وي را به ياد بياوريد و به تغييرات ناگهاني او در رفتار و احساساتش دقت كنيد:

 

به طور مثال:

• اگر او قبلا روي مسائلي مربوط به شما حساسيت نشان مي‌داد و اكنون به يكباره نسبت به آن مسائل بي‌تفاوت شده است.

• اگر قبلا با شما مهربان و انعطاف‌پذير بوده، ولي حالا با شما نامهربان و سنگدل شده است.

• اگر رفتارش با فرزندان و افرادي كه شما به آنها علاقه‌منديد، بد شده است.

• اگر از با شما بودن فرار مي‌كند و از موقعيت‌هايي كه با هم تنها مي‌شويد اجتناب مي‌ورزد.

 

اين نشانه‌ها مي‌تواند دلايل ديگري داشته باشد!

اين نشانه‌ها ممكن است به دليل بي‌علاقه بودن به شما باشد اما گاها اين تغييرات رفتاري به دليل بي‌علاقگي به شما نيست و ممكن است دليل ديگري داشته باشد.

 

بي محبتي همسر,همسر بي محبت,بي تفاوتي همسر

 

دلايل بي‌علاقه شدن مرد نسبت به همسرش

حال كه متوجه تغيير رفتار همسرتان شديد بايد به جستجوي دليل بپردازيد:

مهم‌ترين كار پس از كشف بي‌علاقگي در خود يا همسرمان يافتن دليل اين بي‌علاقگي است تا بتوانيم آن را برطرف كرده و عشق ميان خود و همسرمان را دوباره زنده كنيم.

 

در يافتن دلايل بي‌علاقه شدن همسرتان اول از همه به خود و رفتارتان مراجعه كنيد و ببينيد ممكن است كدام خصوصيت و رفتار باعث دوري همسرتان از شما شده باشد.

 

مثلا مشكلات زندگي، كاري و مالي مي‌تواند روي همسرتان تاثير بگذارد. در مواقع بروز اين مشكلات مردان به دليل بار مسووليتي كه دارند، دچار استرس مي‌شوند و اگر همسرشان با آنها همراه نشود و به آنها سركوفت و غر بزند و سرزنش كند و اين حس برايشان ايجاد شود كه همسرشان در مواقع سختي و مشكلات همراه آنها نيست، ممكن است از زندگي زناشويي خود زده شده و نسبت به همسرشان بي‌علاقه شوند.

 

دلايل بي‌علاقه شدن زن نسبت به همسرش

زنان نيز در مواقع سختي و مشكلات احتياج به دلگرمي و همراهي دارند و اگر احساس كنند همسرشان از مسووليت شانه خالي مي‌كند و نمي‌تواند تكيه‌گاه خوبي در مشكلات براي خانواده‌اش باشد و در واقع استحكام و قدرتي از همسرش نبيند، ممكن است نسبت به او بي‌علاقه شود.

 

زناني كه احساس مي كنند مردان بر زندگي سلطه داشته و همانند ديكتاتور در زندگي رفتار مي كنند، نسبت به همسران خود بي تفاوت هستند.

 

مرداني كه قصد كنترل همسر خود را دارند ( به طور مثال دستور به اينكه چه بكند، چه بپوشد و …) باعث مي شوند زنان نسبت به آنان بي ميل شوند.

 

زماني كه شوهر درك نمي كند رابطه زناشويي جدي است، انتظار تعهد داشتن شوهر براي زنان برآورده نمي شود. آنها نسبت به مرداني كه زندگي را به بازيچه مي گيرند بي تفاوت هستند.

 

حس ارتباط عاطفي براي زنان مهم است، كافي است آنها احساس كنند كه شوهر صرفا به دليل رابطه جنسي تمايل به ارتباط دارند، اين باعث مي شود كم كم از همسر دلزده شوند.

 

اگر نسبت به همسر خود بي‌علاقه شده ‌ايد..

احتمالا در اين مدت بارها و بارها موضوعاتي در زندگي پيش آمده كه باعث ناراحتي شما شده است و احتمالا بارها اين فكر به ذهن شما خطور كرده است كه شايد از همان ابتدا، انتخاب شما اشتباه بوده است و بايد هرچه زودتر به زندگي مشترك خود پايان دهيد.

 

اما براي چند دقيقه به اين موضوع فكركنيد كه شما در اين زندگي مشترك چه چيزهاي زيادي ياد گرفته ايد! احتمالا شما اكنون كاملا مي دانيد كه چه مسائلي در رابطه تان سر جاي خودش نيست و چه مسائلي مي تواند باعث اذيت و آزار روحي شما و يا شريك زندگي تان شود. اين سرمايه بزرگي است!

 

سه راهي كه پيش رو داريد

در صورت بي علاقه شدن نسبت به همسر شما 3 راه در پيش رو داريد.

 

1- اولين گزينه اين است كه با همين روش (كه به همسر خود علاقه اي نداريد) به زندگي ادامه دهيد كه مهم ترين پيامد اين روش آسيب هاي جبران ناپذيري است كه به فرزندان تان وارد خواهد شد.

 

2- دومين گزينه اين است كه از همسرتان جدا شويد البته طلاق پديده اي است كه عوارض و دشواري هاي بسياري را به همراه دارد و در شرايطي كه شما در آن قرار داريد، به هيچ عنوان براي راه حل توصيه نمي شود.

 

گرچه طلاق انتخاب آخر است اما بايد زماني به اين انتخاب به صورت جدي انديشيد كه قدرت مقابله با عوارض و دشواري هاي آن در فرد وجود داشته باشد و صد البته راه ديگري براي حل مشكلات وجود نداشته باشد.

 

3- سومين گزينه كه پيشنهاد مي شود اين است كه براي بهبود رابطه تان به مشاور مراجعه وتلاش كنيد تا زندگي تان را دوباره بازسازي كنيد. اين مقاله مي‌تواند در اين راه و بازسازي رابطه‌تان به شما كمك كند.

 

مراقب باشيد از چاله نيوفتيد توي چاه !

وقتي در يك ارتباط زناشويي، مشكلات و تعارضاتي به وجود مي آيد، قطع آن رابطه و شروع يك زندگي جديد، دقيقا مثل اين است كه هديه اي را كه گرفته ايد و مي دانيد چيست با هديه ديگري كه اصلا نمي دانيد چيست، تعويض كنيد! شايد در ابتدا اين كار هيجان انگيز به نظر برسد، اما اين احتمال نيز وجود دارد كه چيزي به مراتب بدتر گيرتان بيايد!

 

در ضمن خوب است كه بدانيد آمار نشان مي دهد كه نارضايتي زن و مرد در ازدواج دوم و سوم به مراتب بيشتر از ازدواج اول گزارش شده است. بنابراين وقتي شما مي توانيد يك رابطه مغشوش را به رابطه اي سالم و مسرت بخش تبديل كنيد، چرا اين كار را انجام ندهيد؟

 

بي محبتي همسر,همسر بي محبت,بي تفاوتي همسر

 

 

نحوه‌ي برخورد با شوهر بي‌محبت و بي‌تفاوت

• قدم اول: تصوير ذهني خود را درباره يك رابطه ايده آل و همسرتان را به او توضيح دهيد. در رابطه تان صريح و واضح با همسر خود صحبت كنيد و دقيق باشيد و از او بپرسيد كه فكر مي كند فرد ايده آلي براي زندگي است.

 

• قدم دوم: از همسرتان بخواهيد كه خواسته هاي خود را از يك رابطه ايده آل توضيح دهد اما تنها بگذاريد خودش نظراتش را بيان كند و از طرف او حرف نزنيد.

 

• قدم سوم: در مورد صحبت هايي كه مي كند و اطلاعاتي كه در اختيارتان مي گذارد فكر كنيد و به رفتار او دقت نماييد كه آيا خصوصياتي كه به دنبالش هستيد را از خود بروز مي دهد و يا تنها صحبت ميكند.

 

همسرتان فردي با اساس و با محبت مي‌شود به شرطي كه...

عشق، محبت و توجه شما مي تواند تاثيرات فوق العاده اي روي زندگي يك مرد داشته باشد و مي تواند حمايت، امنيت، شوق و جراتي را كه براي روبرويي با دنياي دروني احساساتش نياز دارد را به او بدهد. اما بايد خودش نيز پذيراي اين عشق باشد تا اين عشق، محبت و توجه بتواند در او اثر كند.

 

متاسفانه عشق ورزيدن به همسر در همه مواقع نمي تواند او را تغيير دهد اما مي‌تواند تا حدود زيادي تاثير گذار باشد. گاهي مردها از لحاظ عاطفي بازتر و پذيراتر مي شوند، اما به اندازه اي كه براي موفقيت در رابطه كافي باشد، نيست.

 

گاهي هم اين فرآيند طولاني است و شما چنانچه ديگر از اين رابطه نااميد شده و حتي در فكر پايان دادن به آن هستيد، او متوجه تاثير عشق شما در خود شده و تصميم بر تغيير رفتار خود مي‌گيرد اما شايد براي تغيير خيلي دير شده باشد.

 

عشق را به رابطه‌تان هديه كنيد

• اولين گام اين است كه از همسر خود تقاضا كنيد كه مي خواهيد در فرصت مناسب با يكديگر صحبت كنيد.

 

• به حرف هاي همسر به دقت گوش دهيد.

 

• از لابه لاي حرف هاي او مي توانيد نكاتي كه براي بهبود رابطه لازم است را فراگيريد.

 

• به ويژگي هاي مثبت همسر خود توجه كنيد و از وي به دليل وجود اين ويژگي ها تمجيد كنيد.

 

• انتظارات خود را با همسرتان در ميان بگذاريد. يكي از اشتباهات زوجين اين است كه تصور مي كنند « چون همسرم مرا دوست دارد بايد بداند كه به چه محبتي نياز دارم، چه انتظاراتي دارم و اگر نياز خود را بيان كنم بي ارزش مي شوم. » واقعيت اين است تا زماني كه درباره نيازها و خواسته هايتان صحبت نكنيد، هيچ فردي حتي نزديك ترين افراد به شما (همسرتان) نمي داند كه شما چه مي خواهيد.

 

• انتظارات خود را صريح و روشن بيان كنيد. دقت كنيد اين انتظارات بايد واقعي و قابل دسترس باشد؛ براي مثال مي توانيد مشخصا بيان كنيد دوست داريد همسرتان با شما چگونه رفتار كند و چگونه به شما محبت و توجه خود را ابراز كند.

 

• از همسرتان بخواهيد كه وي نيز در مورد نوع و روش محبتي كه از شما خواهان است صحبت كند تا به تدريج زبان مشتركي را در ابراز محبت به يكديگر بياموزيد و صميميت بين خود را افزايش دهيد.

 

• در مورد نياز و انتظارات شوهر بي توجه خود با او صحبت كنيد. در نظر داشته باشيد مردان به دليل مسئوليت تامين مخارج خستگي زيادي را متحمل مي شوند. پس بهتر است قبل از صحبت و گفت‌ و‌ گوي دونفره ، از تلاش هاي همسر خود تشكر كنيد.

 

• زماني كه شوهر صحبت مي كند به دقت به كلام او گوش دهيد. اگر مي خواهيد شوهرتان احساس كند دركش مي كنيد زماني كه پاسخ مي دهد ، گفته هايش را بازگو كنيد و بپرسيد كه ” منظورت اين بود ؟ ” من درست متوجه شدم ؟”

 

• يكي از رفتارهاي مناسب با شوهر بي توجه اين است كه نشان دهيد او را درك مي كنيد. به صور ت شفاف و واضح به همسر بگوييد كه شرايط كاري و روحي او را درك مي كنيد و مي فهميد.

 

• زماني كه همسر شما صحبت مي كند به او توجه كامل داشته و سر خود را، به نشانه تائيد صحبت هاي او تكان دهيد.

 

• شوهر بي توجه ممكن است نتواند دوست داشتن خود را ابراز كند. اگر دوست داريد در مورد رفتارهاي خاص شما مثلا آرايش كردن ، احساست خود را ابراز كنند ، به جاي انتقاد با او صحبت كنيد و بيان كنيد كه ” مي دونم دوستم داري ولي من نياز به ابراز زباني هم دارم”

 

• لمس و نوازش جسماني براي شوهر بي توجه بسيار كارساز است. صميميت و علاقه مندي مردان با نوازش افزايش مي يابد. اين كار باعث مي شود كه صحبت احساسي بين شما و شوهرتان بيشتر شود و راحت تر بتوانيد احساسات خود را بيان كنيد.

 

• به همسرتان بگوييد كه بي توجهي او احساس بي امنيتي به شما مي دهد. از او بخواهيد صادقانه در مورد اين مسئله و راه حل هاي آن صحبت كنيم.

 

• اگر به همسر خود پيشنهاداتي براي تغيير داديد، اما او با حالت دفاعي برخورد كرد از او بخواهيد نظر و باور خود را نسبت به اين مسئله بيان كند و راه حل پيشنهادي خود را بگويد.

 

• جذابيت ظاهري در خود ايجاد كنيد. جذابيت ظاهري براي مردان مهم است. آراسته كردن خود و مراقبت از پوست و موي خود شما را پرانرژي نشان مي دهد.

 

• تعريف و تمجيد شوهر را فراموش نكنيد. اخلاق بسياري از مردها همانند كودكان هستند كه مي خواهند از آنها قدراني و تشكر شود. براي افزايش اعتماد به نفس شوهر خود بايد تفكرات او را تاييد كنيد. اين امر باعث مي شود او همه چيز را با شما در ميان بگذارد. با صداقت و گاه با زيركي همه رفتارهاي خوبش را به او بگوييد.

 

• براي رابطه جنسي پيش قدم شويد. بهتر است گاهي اوقات شما پيش قدم شويد. اين امر سبب مي شود شوهر شما احساس كند او را مي خواهيد. همچنين مردها براي ايجاد رابطه جنسي به زمان نياز دارند. آنها را درك كنيد و صبور باشيد و با هم همكاري كنيد.

 

• اگر از صحبت هاي همسر خود احساس رضايت كرديد حتما به او يادآوري كنيد. چون درك افراد از كلام و صحبت هاي خود متفاوت است.

 

• رفتارهاي مثبت همسر در دوراني كه به شما بي تفاوت نبوده است را به او يادآوري كنيد. به طور مثال به او بگوييد ” زماني درآغوشت مي گرفتم و به من توجه مي كردي ، من لذت مي بردم”

 

• در مواردي كه احساس مي كنيد مقصر خود هستيد ، به طور شفاف به همسر بگوييد. به طور مثال ” من از اينكه نمي توانم نياز جنسي تو را به طور كامل برطرف كنم ، نارحتم و احساس خوبي ندارم”

 

• و در پايان همان گونه كه شما به توجه و محبت همسرتان نياز داريد وي نيز نيازمند توجه و علاقه شماست. هماطور كه دوست داريد با شما رفتار شود با او رفتار كنيد.

 

بي محبتي همسر,همسر بي محبت,بي تفاوتي همسر

 

 

سياست‌هايي براي فهميدن خواسته‌هاي همسرتان

براي جلب محبت و علاقه همسرتان بايد طبق خواسته‌هاي او رفتار كنيد.

 

به نامزد يا همسرتان كتاب هايي كه مختص آن‌ها (زنان/مردان) است را هديه بدهيد. در اين زمينه سال هاي اخير كتاب هاي فوق العاده اي نوشته شده كه نظرات زيادي را ازديدگاه (مردها/زن‌ها) و درباره آن‌ها ارائه مي دهد. پس به يك كتابفروشي مراجعه كنيد و كتاب هاي روانشناسي را انتخاب كنيد كه فكر مي كنيد، براي همسرتان جالب تر است. بعد از خواندن آنكتاب ها نظر همسرتان را جويا شويد، ببينيد كدام بخش ها را براي درك بهتر او به شما پيشنهاد مي كند تا بخوانيد.

 

خطاهايي كه باعث بي‌محبتي همسر مي‌شود

• برخي اشتباهات كوچك سبب ايجاد سوء تفاهم مي شود كه نه تنها رابطه شما را بهتر نمي كند بلكه سبب دوري شما از يكديگر مي شود. پس منظورتان را از صحبت يا رفتارتان صريحا بيان كنيد.

 

• هرگز همسر خود را به خاطر بي توجهي و بي احساسي خود سرزنش نكنيد. ذات مردان بر خلاف زنان به گونه اي است كه احساسات و با عاطفه بودن در اولويت قرار ندارد و بسياري از مسائل را به جاي گفتن آن و تخليه احساسات در خود مي ريزند.

 

• زماني را كه براي صحبت انتخاب مي‌كنيد نبايد درمان جمع و يا حتي در حضور فرزندان باشد.

 

• علت ناراحتي همسرتان را بپرسيد اما سوالات شما نبايد حالت بازجويي داشته باشد و پس از آن به شوهر خود فرصت دهيد به آنها پاسخ دهد و عجله اي در شنيدن آن نداشته باشيد. سعي كنيد سوالات زياد و طولاني نپرسيد.

 

• فراموش نكنيد آقايان اگر با مشكلات كاري مواجه شوند ، احساست و عاطفه آنها كم مي شود. بنابراين بي توجهي شوهر را مستقيم به مسائل زناشويي و مشكل در محيط خانواده ارتباط ندهيد. بيشتر مردها اگر دچار مشكل كاري باشند، تعادل روحي آنها به هم مي خورد.

 

• برخي از شوهر هاي بي توجه از نحوه رفتار خود آگاه نيستند. پس بهتر است به جاي اينكه او را به انجام ندادن رفتارهاي مورد علاقه سرزنش كنيد ، رفتار او را به همان ميزان و سطحي كه هست برايش توصيح دهيد. زماني كه رفتار شوهر را را توصيف مي كنيد اصلا در مورد خوبي و بدي آن قضاوت نكنيد.

 

• انتظار نداشته باشيد همه تقصير ها از جانب همسر است. شما هم بايد تلاش كنيد كه در خود تغييراتي انجام دهيد.

 

• از بزرگ ترين اشتباهات زنان اين است كه براي رابطه خودشان بدون اطلاع نامزد يا همسرشان تصميمي مي گيرند آن را اجرا مي كنند. اگربدون آنكه همسرتان بداند درباره رابطه تان تصميم مي گيريد، نه تنها به او احترام نمي گذاريد، بلكه رابطه‌تان را دچار مشكل مي كنيد.

 

منبع: بيتوته

10 روش طبيعي درمان افسردگي

۳ بازديد

درÙا٠اÙسردگÙ,اÙسردگ٠ÙصÙÙ,بÙÙار اÙسردÙâ

به ماه‌هاي سرد سال رسيده‌ايم، به زماني كه تعداد زيادي از افراد دچار بي‌حوصلگي و افسردگي فصلي مي‌شوند و ديگر خودشان را نمي‌شناسند.

 

مطب روانشناس‌ها و روانپزشك‌ها پر مي‌شود از بيماران بي‌حالي كه از زندگي‌شان شكايت دارند و علاقه‌اي به انجام دادن كارهايشان ندارند. به جاي آنكه ابتدا دست به كار نوشتن قرص‌هاي متعدد شويد، اين 10 كاري كه مي‌توان براي درمان افسردگي انجام داد، بخوانيد. چه بسا بتوانيد بدون درمان دارويي به بيماران خود كمك كنيد.

 

1. برنامه ثابت بچينيد: زماني كه فردي به شما مراجعه مي‌كند و از غم و ناراحتي مي‌نالد، پيش از آنكه دست به نوشتن نسخه بزنيد، حواستان باشد كه او نياز به برنامه‌اي ثابت براي زندگي‌اش دارد. دكتر ايان كوك كه روان‌پزشكي در موسسه تحقيقاتي افسردگي در دانشگاه يو‌سي‌ال‌اي است درباره اين موقعيت مي‌گويد:« ابتدا برنامه‌اش را از نظر مي‌گذرانم چون بعضي‌وقت‌ها فقط كافيست برنامه‌اي ثابت براي زندگي افراد بچيني و از افسردگي نجاتشان دهي.» در اين مواقع موثرترين عنصر زمان است كه بايد بدون فكر و خيال بگذرد. به همين خاطر برنامه‌اي كه بتواند به صورت مقطعي به زندگي بيمار نظم دارد و كاري كند كه روزهايش يكي پس از ديگري سپري شوند، در مدت زماني مشخص به او كمك مي‌كند تا دوباره روي پا شود.

 

2. تعيين هدف: وقتي كه بيمار افسرده‌اي به شما مراجعه مي‌كند، بيشترين تصوري كه دارد؛ ناتواني در رسيدن به خواسته‌ها و اهدافش است. حسي كه باعث مي‌شود احساس بد بيشتري داشته باشد. براي گذر از اين موقعيت به او كمك كنيد تا هدف‌هاي كوتاه‌مدت و روزانه‌اي براي خود تعيين كند و خودش را با آنها بشناسد. دكتر كوك مي‌گويد:« ما از مراجعان مي‌خواهيم تا در آغاز قدم‌هاي خيلي كوچكي بردارند. هدف‌هاي كوچكي كه مطمئن هستند در آنها به موفقيت مي‌رسند. مثلا به آنها مي‌گوييم تا ظرف‌هاي كثيف خانه‌شان را به صورت روزانه بشويند.» همانطور كه به او كمك مي‌كنيم هدف‌هاي كوچكي داشته باشد، او را به سمت هدف‌هاي مهم‌تر و بزرگ‌تر سوق مي‌دهيم.

 

3. ورزش كردن: اجازه بدهيد اندورفين كار خودش را انجام دهد. ممكن است سود بلندمدتي نيز عايد بيمار شما شود. دكتر كوك مي‌گويد:« هيچ‌وقت فراموش نكنيد كه ورزش روزانه مغز را تقويت مي‌كند، تا نگاهي مثبت‌انديش به اتفاق‌ها و وقايع داشته باشد.» اما در آن لحظه مراقب باشيد كه بيماران شما ممكن است به صورتي ديوانه‌وار به ورزش بپردازند و فكر مي‌كنند بايد تبديل به قهرمان دوي ماراتن شوند. به آنها يادآوري كنيد كه همان ساعت‌هاي كوتاه پياده‌روي در طول هفته براي آنها مفيد است.

 

4. سالم بخوريد: يكي از دلايل ثابتي كه باعث مي‌شود تا افراد نسبت به بيماري خود آگاه شوند، غذاخوردن عصبي و اضافه‌وزن ناشي از آن است. شما مي‌دانيد كه هيچ رژيم غذايي معجزه‌آسايي براي درمان افسردگي وجود ندارد، اما بيمار شما چنين علمي ندارد. خوب است اگر او را تشويق كنيد تا مراقب غذا خوردنش باشد و جلوي غذاخوردن عصبي را بگيرد. يادتان باشد كه طبق تازه‌ترين تحقيقات، شواهدي وجود دارد كه غذاهاي با امگا 3 فراوان، شبيه به ماهي سالمون (ماهي آزاد) يا تون، و غذاهايي با اسيد فوليك، شبيه به اسفناج يا آووكادو، به كاهش افسردگي كمك مي‌كنند.

 

5. خواب كافي: خواب كم يكي از چرخه‌هاي معيوب در افسردگي است، و سئوالي كه شما بايد در همان ابتدا از بيمار بپرسيد. كم شدن فرصت خواب باعث مي‌شود تا بيمار دچار افسردگي بيشتري شود. از بيمار بخواهيد تا داستان يك روز زندگي‌اش را براي شما تعريف كند. در همان مرحله اول به او پيشنهاد بدهيد تا تغييري در سبك‌زندگي روزمره‌اش ايجاد كند. در ساعت معيني به رختخواب برود و در ساعت معيني از رختخواب بيرون بيايد. از او بخواهيد در طول روز چرت نزند. به او بگوييد؛ تمام عواملي كه ذهنش را مغشوش مي‌كنند، از رختخوابش بيرون بياورد. نه كامپيوتر آنجا باشد، نه تلويزيون و نه تلفن همراه.

 

6. مسئوليت‌گريزي: زماني كه يك بيمار به شما مراجعه مي‌كند، ممكن است به سادگي براي شما توضيح دهد؛ مي‌خواهم مسئوليت‌هايم را در خانه و در محيط‌كار كم كنم. اين تصميم معمولا از سوي خانواده و دوستان و آشنايان فرد تقويت مي‌شود كه ما پزشكان اسمش را دوستي خاله خرسه مي‌گذاريم. مراقبت باشيد كه آنها دست به چنين كاري نزنند. باقي ماندن در فعاليت‌هاي ثابت و مسئوليت‌هاي روزانه مي‌تواند شبيه به طبيعي‌ترين درمان افسردگي عمل كند. اين فعاليت‌هاي ثابت به افراد كمك مي‌كند تا احساس خوشايندي از به انجام رساندن كارهايشان داشته باشند.

 

7. مقابله با افكار منفي: بخش مهمي از مقابله با افسردگي در مغز اتفاق مي‌افتد و مبارزه جانانه‌اي كه ميان افكار منفي با ذهن در جريان است. بهتر است راهي پيدا كنيد تا به چرخه اصلي ذهن بيمار نزديك شويد، و آن چرخ‌دنده‌ها را دستكاري كنيد. با اضافه كردن منطق به تفكر بيمار مي‌توانيد از راه درمان طبيعي وارد شويد. به او كمك كنيد تا تمرين ذهن مثبت را انجام دهد. مغز او نياز دارد تا هرچه سريع‌تر راه نجاتي براي خودش پيدا كند. شما نيز به او كمك كنيد.

 

8. بيماران بي‌نسخه: يكي از خطرهايي كه بيماران شما را تهديد مي‌كند و كمتر به آن توجه مي‌شود، استفاده از داروها بدون تجويز پزشك است. بهتر است از همان ابتدا وضعيت خود و بيمارتان را مشخص كنيد، و به صورتي صريح از او در اين باره بپرسيد. دكتر كوك مي‌گويد:« از او بپرسيد چه غذاهايي مي‌خورد و چه داروهايي مصرف مي‌كند و جلوي دردسرهاي آينده‌تان را بگيريد.»

 

9. كارهاي تازه: مغز شما به عنوان پزشك بايد سرشار از ايده‌هاي تازه براي گذران زمان باشد. كسي كه به سراغ شما مي‌آيد، گاهي اوقات انگيزه‌اي براي رفتن به موزه ندارد، انگيزه‌اي براي رفتن به سينما ندارد و هيچ گزينه‌اي به ذهنش نمي‌رسد تا فعاليت‌ تازه‌اي انجام دهد. وظيفه شماست كه راهكارهاي تازه‌اي به او نشان دهيد و براي مثال به او پيشنهاد كنيد تا كتابش را بردارد و به پارك برود و روي نيمكت پارك شروع به خواندن كتاب كند. به او پيشنهاد بدهيد كلاس زبان برود. اگر بيمار شما نسبت به اين كار واكنش منفي نشان داد، به صورتي صادقانه با او برخورد كنيد و دليل اصلي را به او بگوييد. دكتر كوك مي‌گويد:« وقتي كه ما خودمان را مجبور مي‌كنيم تا كارهاي متفاوت انجام دهيم، در مغز ما فعل و انفعالات شيميايي اتفاق مي‌افتد. وقتي وضعيت هميشگي را تغيير مي‌دهي، سطح دوپامين موجود در مغز تغيير مي‌كند كه منجر به احساس لذت و آموزش توامان مي‌شود.»

 

10. شاد باشيد: فراموش نكنيد كسي كه به سراغ شما مي‌آيد از افسردگي رنج مي‌برد و شاد بودن را فراموش كرده است. به نظر او هيچ‌چيز در دنيا ارزش خوش‌آمدن ندارد. به او كمك كنيد تا احساس سرزندگي‌اش را با استفاده از فعاليت‌هاي مفرح به دست آورد. در اين موقعيت مجبور نيستيد از كارهاي خوشايندي كه به خودتان احساس خوبي مي‌دهد، استفاده كنيد. همين اندازه كه به او بگوييد به كارهايي بپردازد كه پيش از اين مي‌پرداخته و از آنها لذت مي‌برده است، كفايت مي‌كند.

 

منبع: بيتوته

بگوييد چگونه مي خنديد تا شخصيت تان را به شما بگوييم!!

۶ بازديد

تست روانشناسی خنده

 

در اين مقاله و بر اساس نظرات چند روان شناس معروف، مدل هاي مختلف خنديدن و چيزي را كه در خصوص شخصيت افراد بيان مي شود براي تان جمع آوري كرده ايم. بايد توجه كنيد كه اين موارد ممكن است روي همه افراد صدق نكند

 

رابطه روان شناسانه رايج ترين مدل هاي خنديدن افراد و ويژگي هاي شخصيتي آن ها

ميليون ها دليل براي خنديدن وجود دارد مثلا وقتي يك لطيفه دست اول و باحال مي شنويم يا يك فيلم كمدي نگاه مي كنيم، بدون اختيار مي خنديم و لحظات خوبي براي خودمان و ديگران رقم مي زنيم. چيزي كه بيشتر افراد نمي دانند، اين است كه مدل خنديدن هر فرد مي تواند به آدم هاي اطراف اش چيزهايي را درباره او و شخصيت اش بگويد. فرقي نمي كند كه مدل خنديدن شما با صداي بلند مانند بمباران باشد يا مدل آرام مثل يك موش! همه اين مدل هاي خنده، پيام هايي دارند كه شما درباره شخصيت تان به ديگران مي فرستيد و برعكس مي توانيد درباره شخصيت ديگران با توجه به مدل خنده هايشان اطلاعاتي كسب كنيد. 

 

با صداي خيلي بلند خنديدن

اين افراد معمولا اعتماد به نفس بالايي دارند و صداي خنديدن آن ها در مكان هاي سر بسته تا حدودي آزار دهنده مي شود. افرادي كه با صداي بلند مي خندند، اهميتي نمي دهند كه توجه ها به آن ها جلب شده است و همين مورد، نقطه ضعف آن هاست. بالاخره رعايت آداب اجتماعي در هر جامعه اي از اهميت قابل توجهي برخوردار است و اين افراد براي خودشان دردسرساز مي شوند.

 

خنده بدون صدا

افرادي كه بدون صدا مي خندند، افرادي فروتن و درون گرا هستند و نمي خواهند هيچ توجهي را به خود جلب كنند. به همين دليل است كه در زمان خنديدن هم به دنبال اين هستند كه كمترين صداها را از خود توليد كنند. اين افراد كمتر حاشيه ساز مي شوند و به همين دليل، تلاش هايشان هم كمتر ديده مي شود.

 

انواع خنديدن

 

خنديدن همراه با خرناس

خنده با خرناس داراي صدايي است كه فرد براي سركوب خنده اش توليد مي كند. كسي كه موقع خنده خرناس مي كشد، نشان مي دهد كه فرد فروتني است و به نوعي درون گراست كه سعي مي كند بلند نخندد. درون گراها كمتر به رفت و آمد با ديگران علاقه مند هستند و همين موضوع باعث مي شود كمتر در جمع حاضر شوند.

 

خنديدن به حالت پوزخند

افرادي كه هميشه به جاي خنديدن، پوزخند مي زنند معمولا افراد شوخ طبعي هستند كه در همه چيز به جنبه طنز آن توجه مي كنند. آن ها ذهن خلاقي دارند و بهترين افراد براي شروع يك شراكت اقتصادي هستند. چنين افرادي به جاي خنديدن به همه چيز، پوزخند كوچكي مي زنند كه ممكن است براي اطرافيان ناراحت كننده باشد اما دست خودشان نيست. بايد توجه داشت منظور از اين نوع خنده، افرادي كه هر از چندگاهي پوزخند مي زنند، نيست.

 

ريز ريز خنديدن

اين نوع خنديدن به نوعي سركوب خنده به شكل مودبانه است. افرادي كه ريز ريز مي خندند، ترجيح مي دهند كه براي حل مشكلات شان به اميد كمك كردن ديگران صبر كنند. اين افراد معمولا خودشان در دل مشكل نمي روند و ترجيح مي دهند كه كنار بايستند و ديگران مشكلات شان را حل كنند. همكاري اقتصادي، مشاركت و انجام پروژه هاي دانشگاهي با چنين افرادي توصيه نمي شود.

 

قاه قاه خنديدن

قاه قاه خنديدن مدل خاصي از خنده است و نشان مي دهد كه صاحب چنين مدل خنده اي، انسان بي نظيري به عنوان منبع توليد شادي در جمع هاي خانوادگي و دوستانه است. چنين افرادي اعتماد به نفس بالايي دارند. در خور ذكر است كه اين مدل خنديدن، مسري است و مي تواند باعث ادامه خنده در خود فرد و ديگران شود. معمولا چنين افرادي، مهربان و دلسوز هم هستند.

 

منبع : بيتوته

هيپنوتيزم دقيقا با آدم چه كار مي كند؟

۴ بازديد

وقتي كلمه هيپنوتيزم را مي‌شنويد، احتمالا تصوير يك فرد اسرارآميز كه مقابل چشمان فردي يك ساعت جيبي را به طرفين تكان مي‌دهد در ذهن شما ظاهر مي‌شود...  همه ما حس كنجكاوي شديدي نسبت به هيپنوتيزم داريم  و بسياري از ما از ته دلمان خواسته‌ايم كه آن را امتحان كنيم يا در موردش مطالبي بخوانيم تا سر از كار اين اسم عجيب و غريب درآوريم.اما اصلا هيپنوتيزم چيست؟ واقعا اثرات درماني دارد؟ چقدر خطرناك است؟ پاسخ تمام اين سؤالات را در زير بخوانيد.

هيپنوتيزم يعني خواب؟

هيپنوتيزم يك وضعيت روان شناختي و فيزيولوژيك خاص است كه در اين حالت وضعيت هوشياري فرد تغيير پيدا مي‌كند و با هوشياري معمولي متفاوت است. بيشتر شبيه خواب است اما با خواب فرق مي‌كند زيرا فرد هوشيار است ولي هوشياري او فقط در يك حيطه متمركز شده است. ويژگي عمده اين وضعيت كاهش پاسخ‌دهي فرد به محرك‌هاي بيروني و افزايش تلقين‌پذيري اوست. هيپنوتيزم‌كننده از همين وضعيت تلقين پذيري استفاده مي‌كند و يكسري القائاتي را به فرد مي‌دهد و اين كاملا دست هيپنوتيزور است كه هوشياري فرد را به چه سمتي هدايت كند. علت تلقين پذيري بيش از حد فرد در اين حالت به اين دليل است كه محرك‌هاي پيراموني كمترين تاثير را روي او دارند و سطح تمركز نيز بسيار بالا مي‌رود.

 

هيپنوتيزم دقيقا با آدم چه كار مي كند؟


اين روش درمان نيست

خيلي‌ها اين سؤال برايشان به‌وجود مي‌آيد كه آيا هيپنوتيزم مي‌تواند به تنهايي يك روش درماني باشد يا خير؟ جواب اين سؤال بستگي به اين دارد  كه تعريف شما از درمان چه باشد. اگر تعريف ما از درمان اين باشد كه يكسري علائم به طور موقت از بين بروند مثل اينكه فرد دچار پرخوري عصبي يا يكسري اضطراب‌ باشد، بله هيپنوتيزم مي‌تواند در اين موارد كمك‌كننده باشد. اما اگر درمان را به اين شكل تعريف كنيم كه يك تغيير ساختاري و بنيادي در فرد به وجود بيايد كه اين علائم برگشت نداشته و دائمي باشند، در اين مورد بايد گفت، هيپنوتيزم نمي‌تواند كاري كند و نياز به روان‌درماني وجود دارد.اما در حيطه پزشكي كمك زيادي مي‌توان از هيپنوتيزم گرفت، مثل كاهش درد در دندانپزشكي يا حتي كاهش درد هنگام زايمان يا تسكين درد بعد از عمل‌هاي جراحي.

خواب مصنوعي عوارض دارد؟

به علت اينكه بسياري از مردم ما تفكر نادرستي درباره ماهيت هيپنوتيزم دارند، به اشتباه اين باور را دارند كه انجام هيپنوتيزم روي آنها تاثير بسيار وحشتناكي گذاشته يا خواهد گذاشت، در صورتي كه هيپنوتيزم به اين اندازه اثر گذار نيست، نه در جهت بهبود، نه در جهت بدتر شدن. اساسا كارايي هيپنوتيزم بسيار ساده است اما به دليل ابهامي كه در اين روند وجود داشت، خيلي‌ها كه دانش علمي در اين مورد نداشتند مسئله را به صورت اغراق آميزي مطرح كردند.

 وقتي فرد در حالت خواب هيپنوتيزمي است، اتفاق خاصي در او رخ نمي‌دهد، فقط فرد در حالتي است كه تلقين‌پذيري بالايي دارد، در اين وضعيت بستگي دارد كه به فرد چه  القائاتي شود كه حالش بهتر شود يا بدتر. اينكه بعضي‌ها بعد از خارج شدن از حالت هيپنوتيزم احساس مي‌كنند بدتر شده‌اند، مي‌تواند به اين دليل باشد كه انتظارات خارق‌العاده‌اي از هيپنوتيزم دارند و وقتي مي‌بينند كه حالتشان مطابق با خواسته‌هايشان نبوده احساس بدي مي‌كنند.

 
اين بچه شدن واقعي نيست

در يك حالت آرامش عادي كه در اثر ريلكسيشن نيز به وجود مي‌آيد و فرد كاملا روي خاطرات گذشته اش متمركز مي‌شود، ممكن است خيلي چيزها به ياد بيايند. در حالت هيپنوتيزم هم همين است، فرد كاملا توسط هيپنوتيزور روي گذشته‌اش متمركز مي‌شود و در نتيجه يكسري از خاطراتي كه ممكن است تا آن زمان فراموش كرده را به دليل تمركز بيش از اندازه روي آنها به خاطر بياورد.

البته قبلا بر اين باور بودند كه فرد در حالت هيپنوتيزم به ناخودآگاه خود مي‌رود ولي در واقعيت اينطور نيست، فرد هوشيار است ولي يك هوشياري متمركز شده كه تحت تسلط هيپنوتيزور است.پس بازگشت به دوران كودكي به آن شكل كه بسياري فكر مي‌كنند كه فرد واقعا به دوران كودكي خود برمي‌گردد، نيست بلكه به خاطر تلقينات هيپنوتيزور، فرد قسمتي از كودكي خود را به ياد مي‌آورد كه كاملا طبيعي است كه ما دوران كودكي‌مان را به ياد آوريم. حتي با القائاتي هيپنوتيزور كه مثلا مي‌گويد «تو الان يك كودكي»، فرد با حالت و تن صداي بچگانه سخن مي‌گويد. اما اينكه بعد از پايان يافتن هيپنوتيزم فرد همچنان در دوران كودكي خود سير كند و مانند يك كودك رفتار كند، امكان‌پذير نيست.

 

هيپنوتيزم دقيقا با آدم چه كار مي كند؟


ما در يك شرايط خاصي هم كه روي كودكي‌مان متمركز شويم، ممكن است كه خاطراتي را به ياد آوريم و حتي حس كودكانه به ما دست بدهد و غرق در لذت و شادي يا غم و اندوه شويم. اين به علت سطح تمركز فوق‌العاده بالاست كه ما چيزهايي را كه به صورت معمول به ياد نمي‌آوريم در آن حالت به يادمان مي‌آيد. حتي در فرايند روان درماني هم وقتي روي گذشته فرد متمركز مي‌شويم ناگهان چيزهايي را به خاطر مي‌آورد كه تا آن لحظه به ياد نمي‌آورد. اين به دليل ميزان توجهي است كه فرد در مورد آن موضوع مورد نظر به كار مي‌گيرد.

 شما هم مي‌توانيد هيپنوتيزم شويد؟

براي هيپنوتيزم شدن 3 شرط اساسي وجود دارد:

  1. بايد خواهان و راغب به هيپنوتيزم شدن باشيد.
  2. بايد به اينكه هيپنوتيزم روي شما قابل انجام است باور داشته باشيد.
  3. بايد توانايي آرام بودن و تمدد اعصاب را داشته باشيد.


گفته شده درصد كمي از افراد را نمي توان هيپنوتيزم كرد و عده‌اي را نيز به راحتي مي‌توان هيپنوتيزم كرد ولي اكثريت مردم در طيف وسط قرار دارند و اين سطح تلقين‌پذيري افراد است كه شدت و ضعف اين موضوع  را مشخص مي كند. به طور كلي افرادي كه خيلي خيالباف هستند از سطح تلقين پذيري بالايي برخوردارند.

 زخم هاي گذشته را مي‌توان با هيپنوتيزم خوب كرد؟

بخشي از تعريف روان‌درماني يعني به يادآوردن مطالب سركوب شده كه فرد آن مطالب را از حالت ناهوشيار و نيمه هوشيار خود بيرون بياورد و طي فرايند روانكاوي بسياري از آن خاطرات بيرون بيايند و احساسات همراه آن خاطرات و هيجانات مربوط با آنها هم زنده شوند و اين خاطرات سركوب شده با بخش هوشيار فرد ادغام شود.

 

در روان‌درماني فرد در حالت هوشياري به سر مي‌برد و توسط تداعي آزاد و تعبير و تفسير رؤيا مطالب سركوب‌شده به ياد خودآگاه فرد مي‌آيند، اما در حالت هيپنوتيزم وقتي آن مطالب سركوب شده به‌ياد مي‌آيند، طبيعتا با بخش كاملا هوشيار مغز فرد نمي‌تواند ادغام شود زيرا فرد تا حدودي در حالت خواب است و فقط با يك‌بار به ياد آوردن خاطرات فراموش شده، درمان صورت نمي‌گيرد. يعني بينش پيدا كردن به مطالب سركوب شده لزوما درمان نيست. فرد ممكن است بينش پيدا كند ولي هيچ تغيير شخصيتي در او اتفاق نيفتد.

اگر اين بينشي كه فرد پيدا مي‌كند با همكاري يك متخصص مجرب نباشد، مثل باز كردن يك زخم است بدون رسيدگي و مراقبت از آن، زيرا يكسري مطالب هستند كه اساسا فرد گنجايش پذيرش و يادآوري آنها را ندارد و به همين دليل است كه فراموش شده‌اند و باز كردن و رها كردن آنها مي‌تواند عواقب بدي داشته باشد. افراد بايد بارها اين خاطرات را به ياد آورند و احساس‌هاي مختلف، اعم از خشم يا سوگواري يا حس انتقام و... همراه آن خاطرات را بيرون ريخته و تخليه كنند و كم‌كم زير نظر يك متخصص مجرب، اين احساس ها با هوشياري آميخته شوند و تغييرات شخصيتي و ساختاري به وجود آيد. اما يكسري از عادت‌هاي غلط را مي‌توان از طريق هيپنوتيزم با القا كردن تلقينات انزجاركننده براي مدتي از بين برد ولي چون تغيير الگوهاي رفتاري و تصحيح آنها صورت نگرفته ممكن است كه مجددا بازگردند.

 

هيپنوتيزم دقيقا با آدم چه كار مي كند؟


با يك ساعت جيبي مي‌توان هيپنوتيزم شد؟

وقتي فرد تصميم مي‌گيرد كه نزد يك هيپنوتيزور برود، از قبل خود را آماده اين جريان كرده و اين ذهنيت را به خود داده كه هيپنوتيزم خواهد شد، با تمركز روي يك محرك بيروني خاص(ساعت)، محرك‌هاي بيروني ديگر اثر كمتري مي‌توانند روي او بگذارند. در هيپنوتيزم اين اتفاق مي‌افتد كه با خيره شدن به يك ساعت و با تلقينات هيپنوتيزور فرد به هيچ محرك ديگري پاسخ نمي‌دهد و فقط روي ساعت متمركز مي شود و بعد از آن القائات انجام مي‌شوند. وقتي فرد كلمه خواب را در آن حالت تمركز بالا و تلقين‌پذيري بالا به كرات مي‌شنود، چون در كلمه خواب يك حالت آراميدگي وجود دارد خودش در آن حالت قرار مي‌گيرد.

 

منبع : برترينها

دليل افزايش تعداد مراجعان به روان‌درماني و مشاوره

۸ بازديد

سلامت نيوز: دبير علمي دومين همايش ساليانه‌ي انجمن علمي روان‌درماني ايران بر لزوم انطباق فرهنگي متون روان‌درماني با نيازها و ظرفيت جامعه‌ي ايراني تاكيد كرد.

 

به گزارش سلامت نيوز به نقل از انجمن روان درماني ايران، دكتر بهروز دولتشاهي، روان‌شناس، با بيان اين كه «نياز به خدمات بهداشت روان و به ويژه روان‌درماني، به شكلي حرفه‌اي و قابل‌اتكا، نيازي است كه روز به روز بيشتر شناخته مي‌شود»، توضيح داد: «افزايش تعداد مراجعان به روان‌درماني و مشاوره، از يك سو ممكن است بازتاب فشار و تنشي باشد كه بر تك‌تك اعضاي جامعه وارد مي‌شود، و از سوي ديگر به دليل اعتمادي است كه به تدريج روان‌درمانگران نزد مراجعان ونيازمندان به خدمات روان‌درماني كسب كرده اند و توسط مردم به رسميت شناخته مي‌شوند.»

 

اين عضو هيات علمي دانشگاه، تصريح كرد: «با اين حال، وارداتي بودن بخش اعظم دانش و تكنيك‌هاي روان‌درماني قابل‌انكار نيست. موضوعي كه به دليل درهم‌تنيدگي پيچيده‌ي مسايل فرهنگي با روان بشر، نمي‌توان نسبت به آن بي‌اعتنا بود.»

 

دبير علمي همايش انجمن روان‌درماني ايران در ادامه تاكيد كرد: «اين سخن به آن معنا نيست كه منابع ترجمه‌شده از نويسندگان كشورهاي ديگررا ناديده بگيريم. بلكه توجه به ملاحظات فرهنگي در روان‌درماني به معناي بازخواني اين متون و انديشيدن و انجام پژوهش روي آنها در چارچوب زمينه هاي فرهنگي اجتماعي و با استفاده از ظرفيت فرهنگي غني ايراني است.»

 

دكتر دولتشاهي، رسالت اين همايش را كه «روان‌درماني در پرتو فرهنگ و جامعه» عنوان دارد، «ايجاد فضايي علمي و سازنده براي بحث از چنين موضوعاتي» اعلام كرد.

منبع : سلامت نيوز

 

 

 

 

زودتر از ساعت 6 صبح بيدار شويد، تا افسردگي نگيريد

۹ بازديد

سلامت نيوز: مطالعات جديد نشان داده است افرادي كه پيش از ساعت 6 صبح از خواب بيدار مي شوند، در مقايسه با كساني كه پس از اينساعت بر مي‌خيزند، سالم تر و شادتر هستند و احساس خوشبختي بيشتري دارند.

 

به گزارش سلامت نيوز به نقل از پانا، سال‌ها پيش جبران خليل جبران، شاعر و نويسنده مشهور لبناني، در تاييد مزاياي زود بيدار شدن و استفاده بيشتر از روز براي انجام دادن كارها گفته است: «دنيا ثروتي براي كسي است كه زود از خواب بيدار مي‌شود.» همچنين ضرب‌المثل ديگري به زبان آلماني وجود دارد كه مي گويد: «هركس مي خواهد روباه را به دام بيندازد، بايد همزمان با جوجه‌ها بيدار شود.»درباره سحرخيزي نقل قول‌ها، ضرب المثل‌هاي مشهوري وجود دارد كه بر ضرورت و ارتباط آن با سلامت تاكيد مي‌كند.

 

در مطالعه‌اي كه در مجله «تحقيقات روانپزشكي» منتشر شده، آمده است افرادي كه شب‌ها زود مي‌خوابند و پيش از ساعت 6 صبح از خواب بيدار مي‌شوند، 25 درصد كمتر از ديگران، در معرض ابتلا به افسردگي هستند.

 

روزنامه انگليسي «ديلي ميل» به نقل از بيلي بوش، پزشك و روانشناس استراليايي، آورده است: بيدارشدن از خواب بسيار آسان‌تر از آن است كه به نظر مي‌رسد. شما مي‌توانيد ساعت بيولوژيك بدنتان را دوباره تنظيم كنيد؛ بدن شما اين كار را دوست دارد و از آن استقبال مي‌كند زيرا بار ديگر به ريتم اوليه و طبيعي‌تر خود باز مي‌گردد.

 

وي افزود: سحرخيزي به شما در انجام بدون عجله فعاليت‌ها و كارهاي اساسي روزانه كمك مي‌كند. براي رسيدن به بيشترين نتيجه از سحرخيزي، زمان خاصي براي شركت در فعاليت‌هاي جمعي و پرنشاط اختصاص دهيد.

 

بوش در پايان خاطرنشان كرد: افرادي كه دير از خواب بيدار مي‌شوند، اغلب به تنهايي زندگي مي‌كنند و سيگار مي‌كشند و ارتباط آنان با دوستان يا شريك زندگي شان محدود است.

 

مارني ليشمان، متخصص و يكي از پژوهشگران اين پروژه، در مصاحبه با روزنامه انگليسي «سان»، گفت: سحرخيزي، خلق و خوي انسان را در طول روز تغيير مي‌دهد و دير به رختخواب رفتن موجب خستگي مفرط و افسردگي و اضطراب در طول روز مي‌شود.

 

وي افزود: توصيه مي‌شود كه افراد 30 دقيقه زودتر از زمان معين براي رفتن به محل كار يا انجام كارهاي روزانه از خواب بيدار شوند و اين زمان را به انجام كارهاي لذت‌بخش و مفيد مانند ورزش، مديتيشن، لذت بردن از يك فنجان چاي يا قهوه و... اختصاص دهند.

 

همچنين، طبق پژوهشي كه به صورت مشترك توسط دانشگاه «ونگر» كاليفرنيا و دانشگاه «ساري» انگليس انجام شده است، افرادي كه به خواب شب تمايل بيشتري دارند، به سختي و ديرتر به بيماري‌هاي مختلف مبتلا مي‌شوند و در صورت بيماري زودتر از ديگران بهبود مي‌يابند.

 

از سوي ديگر تحقيقاتي كه سال‌ها پيش در آلمان انجام شد، نشان داد كه افرادي كه زودتر از خواب بيدار مي‌شوند، بيش از ديگران به موفقيت‌هاي شغلي دست مي يابند زيرا كساني كه مي‌توانند صبح‌ها زود از خواب بيدار شوند، در مقايسه با ديگران هدفمند و مسئوليت‌پذير هستند.

 

 

منبع : سلامت نيوز

 

هيپنوتيزم مفيد براي كاهش اضطراب

۵ بازديد

سلامت نيوز:يك متخصص روانشناسي كودك و نوجوان، اظهار كرد: هيپنوتيزم تمركز عالي فكر است و متخصصين روانپزشكي و روانشناسي باليني دوره ديده در اين زمينه، با ايجاد تمركز و القا مي‌توانند فرد را هيپنوتيزم كنند.

دكتر فايق يوسفي در گفت‌وگو با ايسنا، گفت: هپنوتيزم تاريخچه پر رمز و رازي دارد و اين موضوع به قرن ۱۷ بازمي‌گردد.

وي با اشاره به اينكه هيپنوتيزم در آن دوران طرفداران زيادي پيدا كرد و بيماران نيز به اين وسيله درمان مي‌شدند، افزود: به مرور زمان فهميدند كه هپنوتيزم مغناطيس نيست فقط با ايجاد تمركز و تلقين كردن اتفاق مي‌افتد و دانشمندان متعددي به اين نتيجه رسيدند كه "هيپنوتيزم" تمركز عالي فكر است كه با ايجاد تمركز و القا مي‌توان فرد را به اين حالت برد.

اين متخصص روانشناسي كودك و نوجوان در دانشگاه علوم پزشكي كردستان، با اشاره به اينكه هيپنوتيزم بايد فقط در اختيار متخصصين روانشناسي و روانپزشكي باليني كه دوره ديده در هيپنوتيزم هستند انجام شود، افزود: فردي كه هيپنوتيزم مي‌كند، بايد با آسيب شناسي آشنا باشد و بيماري‌هاي روانپزشكي را بشناسد؛ چراكه انجام هيپنوتيزم براي يك سري از اختلال‌هاي روانپزشكي، مضر است.

يوسفي با بيان اينكه به طور كلي هيپنوتيزم در درمان بيمارهاي روانپزشكي شديد مانند پارانويا و اسكيزوفرني ممنوع است، افزود: هيپنوتيزم براي كساني كه بيماري قلبي و عروقي دارند، مضر است؛ چون اگر فردي كه هيپنوتيزم مي‌كند روانپزشك يا متخصص روانشناسي نباشد، نمي‌تواند درست تلقين كند و فرد را در معرض خطر سكته قلبي قرار دهد.

وي عنوان كرد: هيپنوتيزم بحثي كاملا پزشكي و روانشناسي است و نبايد ديگران براي سرگرمي و تفنن از آن استفاده كنند و بايد نسبت به افراد غيركارشناس كه اين كار را انجام مي‌دهند، پيگرد قانوني انجام شود؛ چراكه به جان و روان افراد آسيب مي‌رسانند.

اين متخصص روانشناسي كودك و نوجوان در دانشگاه علوم پزشكي كردستان، با بيان اينكه هيپنوتيزم يك تكنيك است كه همراه با ساير تكنيك‌هاي روانشناسي ديگر بر روي اختلالات روانپزشكي كاربرد دارد، گفت: از هيپنوتيزم مي‌توان براي درمان ساير بيماري‌ها و كساني كه از ارتفاع، آسانسور، رعد و برق و حيوانات و... و. مي‌ترسند، استفاده كرد.

يوسفي افزود: هيپنوتيزم براي افرادي كه در زندگي روزمره‌شان دچار استرس و افسردگي هستند و همچنين كاهش درد بيماران، سرطان در كودكان و بزرگسالان تا حد زيادي مفيد است.

اين متخصص روانشناسي كودك و نوجوان در دانشگاه علوم پزشكي كردستان، افزود: فردي براي لكنت زبان به بيمارستان مراجعه كرد و دليلش را نمي‌دانست كه چطور دچار شده است، به وسيله هيپنوتيزم فهميديم كه اين فرد در دوران ابتدايي به دليل درس نخواندن، توسط پدرش به شدت تنبيه شده و به مرور زمان به لكنت زبان مبتلا شده است. در واقع هيپنوتيزم دليل بيماري را معلوم و روش درمان را آسان مي‌كند.

يوسفي با اشاره به اينكه تاثير هيپنوتيزم بر روي كاهش درد دندان، بدون تزريق در دندانپزشكي نيز كاربرد دارد، افزود: استفاده از هيپنوتيزم براي افرادي كه به ماده بي‌حسي قبل از درمان دندان آلرژي و يا از ترزيق وحشت دارند، مي‌توان با القا و تلقين دندان فرد را بي‌حس كرد و بدون درد، مرحله درمان دندان را شروع كنند.

وي با بيان اينكه زايمان‌هاي بدون درد يا با درد اندك از طريق هيپنوتيزم امكان پذير است، خاطرنشان كرد: مادران باردار از اوايل بارداري مي‌توانند به متخصص روانپزشكي و روانشناسي دوره ديده در هيپنوتيزم مراجعه كرده و چند بار در اين دوران هيپنوتيزم مي‌شوند و در زمان زايمان، پزشك متخصص در اتاق عمل فرد را هيپنوتيزم مي‌كند و بدون درد و راحت زايمان مي‌كند.

 

منبع : سلامت نيوز