​

خاطرات بد گذشته از جمله مواردي است كه اگر در ذهن فرد باقي بماند اثرات بدي را بر زندگي او مي گذارد. پس بايد براي فراموش كردن هر چه زودتر خاطرات بد تلاش كند و زندگي آرام و زيبايي داشته باشد.

چگونگي فراموش كردن خاطرات بد گذشته

مهم نيست گذشته چه بلايي بر سر شما آورده است به آينده اميدوار باشيد در اين احساس حقيقتي وجود دارد، چون اين تنها يك پيام روايي از جهل و خوشبختي نيست شخصيت ما مجموع تمام اتفاقات زندگي خوب، بد … و حتي زشت است.

اتفاقات دردناكي كه در طول زندگي متحمل شده ايم، مي تواند در خاطرات ما وجود داشته باشد به روشي كه حتي از آن آگاه نيستيم، حتي اگر احساس كنيم كه ما به راه خود ادامه داده ايم.

روانشناس به گذشته به عنوان يك كليد اصلي براي درك شخصيت فعلي تكيه كرده انداما سوالاتي كه ما در اين بخش از نمناك مي خواهيم اين است "مي تواند خاطرات بد گذشته را براي هميشه حذف كرد؟ اگر اينطور است، چطور از شر اين خاطرات بد خلاص شويم؟

چگونه خاطرات خود را پاك كنيد؟

از شر چيزهاي ملموس خلاص شويد:

اگر با خاطرات بد به طور پيوسته بمباران شده ايد بخاطر چيزهايي كه بالاجبار و پيوسته مي بينيد آنها را دور بريزيد مثلا، اگر مي خواهيد بدانيد چطور خاطرات يك رابطه بد را از بين ببريد، به اطراف خود نگاه كنيد.

​

فراموش كردن خاطرات بد با روانشناسي

چگونه خاطرات بد را فراموش كنيم؟

روي خاطرات بد تمركز نكنيد:

هر چه بيشتر روي چيزي تمركز كنيد كه در واقع سعي داريد آن را فراموش كنيد، احساسات منفي بيشتري خواهيد داشت. حتي اگر تمركز روي خلاص شدن از خاطرات بد باشد چون هنوز بر روي خاطرات ، ناخود آگاه متمركز هستيد.

براي اينكه واقعا اين خاطرات بد را كنار بگذاريد، بايد از جلب توجه آن ها به خود صرف نظر كنيد تمركز خود را روي افكار و خاطرات مثبت تغيير دهيد اين قدرت را داريد كه ذهن خود را آموزش دهيد تا هر بار كه احساس منفي مي كنيد به چيز شاد و زيبايي فكر كنيد.

تغيير حافظه:

براي پاك كردن يك حافظه بد، سعي كنيد آن را به ياد بياوريد در حالي كه از خودتان لذت مي بريد. براي اين كه اين كار موثر باشد، بايد درد را تحمل كنيد و خاطرات را به ياد آوريد و شخم بزنيد بنابراين احساس خوشايند را مختل نمي كند اين تمرين مثبت ذهن شما را به احساس شادي و آرامش در مورد حافظه بد مي كشاند كاري را انجام دهيد كه شما را خوشحال كند

تنظيم احساسات و واكنش هاي خود نسبت به حافظه:

اگر چه نمي توانيد رويدادهايي را كه به شما خاطرات بد مي دهند تغيير دهيد، اما مي توانيد روش خود را تغيير دهيد و نسبت به آن واكنش نشان دهيد. هر بار كه حافظه را به ياد مي آوريد، احساس استرس، ترس و اضطراب دوباره ظاهر مي شود زيرا به ذهن و بدن شما گفته مي شود كه اين احساس را در نتيجه اين خاطره احساس كنند.

پس چطور مي توان خاطرات را محو كرد؟ پيش از اين هم در نمناك گفتيم كه براي اين منظور برخي تمرينات تنفسي را امتحان كنيد تا به شما در آرامش كمك كند و اجازه دهيد كل بدن شما آرام شود نفس عميق بكشيد و عميق تر دم ، بازدم انجام دهيد.

​

نفس عميق براي فراموش كردن خاطرات بد گذشته

راه هاي فراموش كردن خاطرات بد گذشته

انجام توصيه هاي مذهبي :

آزاد كردن روح اساسا يك تمرين تزكيه نفس در ذهنتان است كه به شما كمك مي كند يك خاطره بد را رها كنيد براي اجراي يك خبر رسمي، بايد حافظه بد خود را به عنوان يك عكس تصور كنيد. جزئيات مربوط به عكس را با تمام خاطرات منفي از تجربيات ضربه روحي كه مي خواهيد فراموش كنيد، اضافه كنيد.

خاطرات بد را با خاطرات جديد جايگزين كنيد:

اگر بتوانيد ذهن خود را با تجربيات مثبت پر كنيد، به از بين بردن خاطرات بد كمك خواهيد كرد. خاطرات جديد شما جاي خاطراتي را مي گيرند كه شما مي خواهيد فراموش كنيد براي انجام اين كار مي توانيد چيزهاي مختلفي را امتحان كنيد، مثل درگير شدن با يك گروه جديد از مردم، انجام يك سرگرمي جديد در هنر و ادبيات و يا حتي يك شغل جديد مي توانيد به ذهن خود كمك كنيد كه بر فعاليت هاي جديد متمركز بماند

اين خاطرات را براي هميشه پاك كنيد:

به ياد داشته باشيد كه خاطرات بد شما براي هميشه مي تواند با كمك يك هيپنوتيزم انجام شود هيپنوتيزم، روشي صحيح و موثر براي حذف دائمي خاطرات ناخواسته از ذهنتان است هيپنوتيزم به ذهن نيمه هشيار شما كار مي كند، به جاي ذهن فعال و متفكر شما، كه به پاك كردن حافظه از ريشه كمك مي كند.

هيپنوتراپيست ابتدا يك وضعيت بسيار آرام را در ذهن و بدن شما ايجاد خواهد كرد و سپس آن ها با شما كار خواهند كرد تا واكنش خود را به حافظه تنظيم كنيد، و آن احساسات منفي كه به آن متصل هستند. در پايان، پس از پردازش احساساتتان حافظه بي ربط و فراموش مي شود.

​

هيپنوتيزم براي فراموش كردن خاطرات بد

نحوه فراموش كردن خاطرات بد با روش هاي علمي

فراموش كردن حافظه ناخواسته:

با سركوب حافظه انتخابي، اين تصور وجود دارد كه يك فرد مي تواند به طور تعمدي يك حافظه بد را با روش هاي درماني خاص مسدود كند. با اين حال، اين روش فقط يك حافظه را سركوب مي كند، به جاي آن كه آن را پاك كند، بنابراين به احتمال زياد دوباره ظاهر مي گردد.

فراموشي ايجاد كردن

فراموشي با مواد مخدر مانند ميدازولام ،تريازولام و ديازپام مي تواند به ذهن شما كمك كند خاطره هايي را از دست بدهيد كه مي خواهيد فراموش كنيد فراموشي ناشي از دارو اغلب زماني مورد استفاده قرار مي گيرد كه بي حسي يك گزينه عملي به عنوان درمان براي بيماراني است كه تحت يك روش پزشكي آسيب ديده قرار دارند.

اختلال عملكرد مولكولي مغز:

ذخيره حافظه در نتيجه الگوهاي سيناپسي مغز وجود دارد تغيير الگوي مكانيسم هاي مولكولي مغز شما مي تواند وجود حافظه را به طور كامل مختل كند و در نتيجه چنانچه در نمناك اشاره شده است به وسيله اي موثر براي نحوه پاك كردن خاطرات تبديل شود.

​

بهترين روش هاي فراموش كردن خاطرات بد گذشته

پاك كردن خاطرات بد از ذهن با تكنيك هاي علمي

فرآيند يكپارچگي حافظه را متوقف كنيد:

زماني كه يك خاطره را به ياد مي آوريد، آخرين باري را كه اين رويداد را به ياد داريد را به ياد مي آوريد و نه خود رويداد اين بهترين زمان براي تنظيم حقيقت در حافظه شماست پس هرچه سريعتر از ياداوري خاطرات بد دور شده و اين فرآيند را متوقف سازيد.

تكنيك هاي كمك به خود را امتحان كنيد:

EFTs، يا تكنيك آزادي احساسي، تمرين هاي خود كمكي را با استفاده از تكنيك فشار رواني براي كمك به رها كردن حافظه ناخواسته بدون استفاده از دارو انجام مي دهند اما اندازه گيري موفقيت اين روش ها دشوار است.

حرف آخر

ساده ترين و بهترين پيشنهاد علمي و روانشناسي براي فراموش كردن خاطرات بد گذشته زندگي در حال است پس براي رهاي هرچه سريعتر از اين خاطرات اتصال روحي رواني خود را از گذشته قطع كرده و در حال زندگي كنيد.

در صورت نياز به مشاوره روانشناسي  بهتر است ابتدا ويژگي هاي يك دكتر روانشناس خوب  را بدانيد. در سايت دكتر بهشتيان  مقاله اي در اين زمينه وجود دارد كه توصيه مي كنم اين مقاله را مطالعه كنيد.

منبع : نمناك

​

براي كودكي كه نميتواند به آرامي بنشيند و توجه كند، بزاي مدرسه آماده شود و در كلاس يا خانه تمركزش را حفظ كند مشكلات زيادي به وجود خواهد آمد. اما اين علايم هميشه به اختلال بيش فعالي- نقص توجه ربط داده نمي­شوند، مشكل شايد اضطراب باشد!
 
اضطراب ممكن است حالتي ارثي باشد، و اين حالت چندان غير معمول نيست. در معيار تشخيصي DSM-IV-TR 4% كودكان از اضطراب جدايي رنج مي­برند و 5 % از مردم از اضطراب عمومي در سراسر زندگي شان رنج مي­برند.( و بسياري از اين افراد اضطرايشان را در سبكهاي ارتباط نادرست با فرزندانشان، به آنها مي­آموزند).
 
تشخيص و درمان اضطراب در كودكان بسيار اهميت دارد. از آنجا كه كودك مبتلا به اضطراب اغلب علايم را به بزگسالي توسعه مي­دهند ، مانند اضطراب عمومي بزرگسالان، اختلال هراس، فوبيا ها، و همينطور تعدادي از اختلالات جسمي سازي شده كه در آنها شكايات متعدد جسماني بدون دليل پزشكي وجود دارد(سردرد هاي متنوع، مشكلات گوارشي كه البته فرد به عمد علايمي را نمايش نميدهد).
 
اضطراب در كودكان در دوره ­هايي در طي رشد قابل انتظار هستند و اين حالتها طبيعي در نظر گرفته مي­شوند. (براي مثال روز اول مدرسه) برخي كودكان ممكن است از كمرويي بيش از اندازه و يا دشواري در تطابق با موقعيت جديد در رنج باشند.
 
اضطراب عبارت است از يك احساس منتشر، ناخوشايند و مبهم هراس و دلواپسي با منشاء ناشناخته، كه به فرد دست مي‌دهد و شامل عدم اطمينان، درماندگي و برانگيختگي فيزيولوژي است. وقوع مجدد موقعيت‌هايي كه قبلاً استرس زا بوده‌اند يا طي آن‌ها به فرد آسيب رسيده است باعث اضطراب در افراد مي‌شود.
 
*از علايم اضطراب مي‌توان موارد زير را نام برد:
- احساس خستگي
- عصبي بودن و بي‌قراري
- ترس و نگراني
- بي خوابي يا بدخوابي
-تپش قلب و تنفس نامنظم و سريع
- عرق كردن
- سردرد و سرگيجه
- مشكل در تمركز و حافظه
- لرزش يا پرش عضلات
- تكرر ادرار
 
*پس براي اعتلا ي شخصيت فرزندانمان بكوشيم و به نكاتي قابل توجه، دقت نمائيم.

- علا ئم و نشانه هاي اضطراب در كودكان

- ظهور آشفتگي در چهره و عرق كردن

- اختلا ل در تنفس، دستگاه گوارش و معده و حالت تهوع و خستگي و بي اشتهايي

- وجود حالت خشم و دلهره و عدم احساس امنيت و اطمينان و عدم اعتماد

-بي قراري و بهانه جويي و وجود حالت ياس، بغض، كينه، خشم سريع، افسردگي و پريشاني

- ضعف در بدن و اختلا ل عصبي و حتي تيك و سرفه عصبي

- به وجود آمدن نوعي اجبار، واماندگي و بيم و هراس و احساس حسادت، گناه و دشمني

- توقع بيجا، بي جراتي، بي تصميمي و افكار آزاردهنده

- گاهي اوقات ضعف در حافظه و دقت، فرار از كار و عدم آسايش

- پريدن از خواب و پرسش هاي متعدد و پي درپي

- انجام كارها به صورت تكراري، اصرار، سماجت، دليل تراشي و ايجاد رنج براي خود

 *عوامل پديد آورنده اضطراب

1) وجود اختلا ف و درگيري در زندگي خانوادگي
كودكي كه در محيط خانواده احساس امنيت و آرامش نداشته و فضاي پرتنش و پردرگيري باعث عدم تعادل روحي و جسمي وي شده، به خاطر وحشت از دست دادن محبت پدر و مادر و احتمالا جدايي آنها دچار اضطراب مي شود.

 2) انتقاد دائم، بازخواست و سرزنش كودك
كودك و دانش آموزي كه زير ذره بين پدر و مادر و اطرافيان باشد و رفتار و نمراتش موردنظر بوده و مدام بازخواست مي شود، در صورتي كه قصور و كوتاهي داشته باشد مورد سرزنش قرار مي گيرد و ترس از عدم موفقيت سبب اضطراب مي شود.

 3) مقررات دست و پاگير در خانواده
چنانچه امر و نهي مكرر و عدم استقلا ل در انجام كارها و حتي انتخاب نوع لباس، در خانه وجود داشته باشد، كودك كم كم اعتماد به نفس لا زم را از دست مي دهد و به مرور زمان مانند يك ماشين منتظر گرفتن برنامه مي ماند. در انجام كارهايش دچار وسواس و دلشوره مي شود و بدون كمك ديگران قادر به انجام كارهايش نخواهد بود و اين امر سبب افسردگي و گوشه گيري و اضطراب وي مي شود.

 4) داشتن ظاهري نامتعادل و غيرمعمول
كودكي كه چهره نامناسب يا اندامي نامتعادل دارد، از اينكه در جمع ديگران باشد احساس حقارت مي كند. اين كودك از تمسخر ديگران مي گريزد و از چيز مبهمي رنج مي برد و به دليل عدم تعادل جسمي، فراري، گوشه گير و مضطرب مي شود.

 5) بيماري هاي پي درپي كودك
كودكي كه مرتبا بيمار است، ضعيف بوده و زود خسته مي شود. نمي تواند فعاليت هايش را خوب انجام دهد و اعتماد به نفس ندارد و ترس از عقب ماندن از ديگران و عدم توجه سايرين به او سبب نگراني و اضطرابش مي گردد.

 * راهكارهاي مناسب براي رفع اضطراب و تقويت اعتماد به نفس

1) كودك را از عوامل فشار روحي دور كرده و محيط را آرام و تفاهم ميان كودك و ديگران ايجاد كنيم.

2) به گونه اي رفتار كنيم كه كودك بفهمد مورد پذيرش خانواده و ديگران است و دوستش دارند.

3) نيازهاي مختلف كودك را حتي الا مكان مهيا كرده و زمينه هاي رشد كودك در فعاليت هاي مختلف را به وجود آوريم.

4) محيط خانه را گرم و صميمي كنيم و از نظر عاطفي كودك را تامين نماييم.

5) به گونه اي رفتار كنيم كه مفهوم نظم را درك كند و الگوهاي مناسب در اختيارش بگذاريم تا به هدفش برسد.

6) به شخصيت كودك احترام بگذاريم و به او استقلا ل دهيم تا كارهايش را خودش انجام دهد.

7) كودك را از محيط هاي حسادت، تمسخر، توهين و تنبيه دور كنيم. غرورش را نشكنيم و در مقابل محبت افراط نكنيم و همچنين به خواسته ها و تمايلا ت نابجاي او پاسخ مثبت ندهيم.

8) توسط خود كودك محيطي ايجاد كنيم كه باعث آرامش روحي او شود و استراحت و تغذيه و تفريح كافي و مناسب داشته باشد.

9) در ميان كودكان تبعيض قائل نشويم و اجازه دهيم حرف هاي خود را زده و عقده هاي دروني خويش را خالي كنند و سالم فكر كنند.

10) سخنان آرامش بخش و استفاده از ادبيات شادي بخش را در شيوه كاري خود بگنجانيم.

11) تلقين نكات مثبت به كودك و انجام كارهاي شادي آور و قرار گرفتن در جمع و محيط هاي شاد و همسالا ن خوشرو و مهربان.

12) اعمال محبت كافي وترك عادت هاي ناروا و فراموشي و انكار غم ها و دور كردن كودك از نگراني.

 لا زم به تذكر است بايد محيطي ايجاد كنيم كه كودك اعتماد به نفس پيدا كند و در انجام كارها به خود متكي باشد و البته اين عملكردها براي از بين بردن اضطراب به شرط همكاري خانواده و مدرسه در ايجاد محيط امن و آرامش بخش به موفقيت بيشتري دست پيدا مي كند. 

منبع : jamnews.ir

رابطه زناشويي از موضوعات مهمي است كه سبب پايداري زندگي مشترك مي شود به صورتي كه نارضايتي جنسي در رابطه زناشويي به سرعت زمينه را براي سردي روابط در بين همسران به وجود مي آورد و مشكلات زيادي را براي زوجين به وجود مي آورد تا جايي كه زندگي مشترك را به سمت طلاق و جدايي مي كشاند.

بسياري از كارشناسان طلاق جنسي را مقدمه اي بر طلاق عاطفي مي دانند . در اين بخش به عوامل ايجاد طلاق جنسي و درمان آن پرداخته ايم.

 ​

طلاق جنسي چيست و چه دليلي دارد؟

تفاوت مردان و زنان در نيازهاي جنسي

مشكلات جنسي يكي از عوامل مهم اختلاف ميان زوجين و گاه حتي طلاق آنهاست در كشور ما نيز هر چند به علت وضعيت خاص فرهنگي و عرفي آمارهايي دقيقي از اختلالات جنسي وجود ندارد اما اختلالات جنسي در ايران و تاثير آن بر طلاق زوجين نگران كننده است.از مشكلات جنسي مي توان به زودانزالي در مردان و كاهش ميل جنسي و سردمزاجي در زنان اشاره كرد.

طلاق جنسي اختلالي مهمتر از طلاق عاطفي

طلاق جنسي يا سرد شدن از روابط زناشويي مقدمه اي بر طلاق عاطفي است . عواملي كه بر طلاق جنسي تاثير گذار است عبارتند از :

سرد مزاجي

سرد مزاجي، شادي و نشاط زندگي مشترك را از بين مي برد و عواقب جبران ناپذيري مانند قهر و جدايي را بر جاي مي گذارد. زوجين براي كاهش سردمزاجي بايد به دنبال دلايل سردمزاجي باشند و براي درمان بي ميلي جنسي به درمانگر مراجعه كنند .

 ​

طلاق جنسي به دليل سرد مزاجي در رابطه

چه چيزي موجب طلاق جنسي مي شود؟

ناهمخواني جنسي و تمايلات جنسي متفاوت

ناهمخواني جنسي زن و شوهر در طولاني مدت مي تواند بنيان خانواده رااز هم بپاشد و سرنوشت خانواده را به طلاق موكول نمايد. زن و شوهر در طلاق جنسي به لحاظ عاطفه و صميميت، علاقه و عشق مانند هم هستند اما نمي توانند يك رابطه جنسي را به خوبي پيش ببرند و هم آغوش مناسبي براي يكديگر نيستند.

اگر زوجين به لحاظ تمايلات جنسي متفاوت باشند، در رابطه جنسي و زندگي مشترك دچار مشكل خواهند شد، زيرا رابطه جنسي خوب و مساعد، براي زندگي زناشويي مفيد است. از موارد تاثير گذار كيفيت و كميت رابطه جنسي ، شكل و شيوه رابطه جنسي مورد علاقه دو طرف، پيش نوازي و يا پس نوازي در رابطه، ميل جنسي زياد و يا ميل جنسي كم است .

اگر رابطه جنسي لذت بخش نباشد جز دلسردي، دلخوري و دوري چيزي نخواهد داشت پس طلاق جنسي در طولاني مدت به طلاق عاطفي و طلاق رسمي و قانوني مي انجامد.

 ​

طلاق جنسي و دلسردي در رابطه زناشويي

عوامل مهم ايجاد طلاق جنسي

باورهاي فرهنگي نادرست

از ديگر عواملي كه سبب طلاق جنسي مي شود باورهاي فرهنگي نادرستي چون برتري داشتن جنس مرد نسبت به زن و پرخاشگري جنسي است كه مي تواند منجر به ناسازگاري و ناهماهنگي جنسي ميان زوجين شود.

تغذيه نامناسب و داروهاي شيميايي

از جمله عواملي كه سلامت جنسي را تحت تاثير قرار مي دهد تغذيه نامناسب، استفاده از داروهاي بدنسازي و شيميايي است.در اين شرايط معمولا ميل جنسي كمتر شده و رضايتمندي جنسي كاهش مي يابد.

مصرف سيگار يا مواد مخدر

يكي ديگر از عوامل موثر در ايجاد سرد مزاجي و بي ميلي جنسي در زوجين، مصرف سيگار يا مواد مخدر است؛ به طوري كه ميل جنسي افراد معتاد كاهش يافته زيرا مواد مخدر اثرات مخربي بر ميل و توانايي جنسي انسان دارند.

 ​

مصرف سيگار از دلايل سردي در رابطه و طلاق جنسي

دلايل طلاق جنسي چيست؟

ارضاي جنسي

ارضاي جنسي در زندگي زناشويي باعث لذت بردن، صميميت و آرامش و محبت زوجين مي شود. ارضاي غرايز جنسي، نه تنها باعث سلامت اعضاي جنسي بدن مي شود بلكه باعث تسكين و آرامش زوجين نيز به دليل درك متقابل و همسويي عاطفي زن و شوهر با يكديگرمي شود.

بين غرايز جنسي و ارضاي آن و درك متقابل و صميميت بين همسران، رابطه مستقيم پا برجاست و يكي بر ديگري اثر گذار است. درك جنسي و عاطفي همسر، سبب آرامش فرد و وجود مشكل در ارضاي غرايز جنسي بر كيفيت روابط زناشويي تاثير گذار است.

چنانچه بارها در بخش سلامت جنسي در نمناك گفته ايم در صورت وجود نا هماهنگي و نا همساني در ارضاي غريزه جنسي در صورتي كه تنها نياز يكي از همسران تامين شود، زندگي جنسي با مشكل روبرو مي شود زيرا در تامين غرايز جنسي همسران، دو وضعيت برد – برد و يا باخت –باخت موجود است و عدم تامين نياز يكي از همسران موجب شكست هر دو زوج مي شود.

 ​

عدم ارضاي جنسي از عوامل ايجاد طلاق جنسي

كساني كه كارشان به طلاق جنسي مي رسد

تفاوت جنسيتي

مردان نسبت به زنان زودتر تحريك مي شوند اما تحريك جنسي شان نيز دوام زيادي ندارد، اما زنان دير تحريك شده و شدت تحريك جنسي شان بيشتر از مردان است. بسياري از مردان نمي دانند كه ارضاي زنان از بيرون اتاق خواب و حتي از روزها قبل شروع مي شود و فكر مي كنند زنان نيز مانند خود ارضاي جنسي شان از داخل اتاق خواب و از روي تختخواب آغاز مي شود.

متاسفانه زنان و مردان با معيارهاي خودشان يكديگر را مي سنجندو از نيازهاي يكديگر اطلاعي ندارند و شناخت كافي از يكديگر ندارند . مردان همسر خود را در رفتار و نياز مانند يك مرد قضاوت مي كنند و زنان نيز سعيشان اين است كه همسرشان را بر اساس معيارهاي زنانه، مورد ارزيابي و توجه قرار دهند كه اين عامل سبب ايجاد اختلافات زناشويي، سردي و بي ميلي هاي جنسي در زندگي زوجين و يا حتي خيانت مي شود .

 ​

طلاق جنسي و تفاوت هاي ميل جنسي زن و مرد

درمان اختلالات جنسي

براي درمان اختلالات جنسي نگاه جامع و توجه همزمان به جنبه هاي پزشكي و روان شناختي الزامي است زيرا اختلالات جنسي ريشه روان شناختي دارند يا با منشا ارگانيك و عضوي با درصدي از ريشه هاي روان شناختي قابل تشخيص هستند.

آغاز اختلالات جنسي با مشكلات روان شناختي و گاهي نيز با برخي از بيماريهاي پزشكي همراه است و استرس ها و عوامل رفتاري نيز به تدريج به آن اضافه مي شوند.

در نوعي از اختلال رابطه جنسي كه به عنوان ازدواج به وصال نرسيده شناخته مي شود، زن و شوهر پس از گذشت ماهها و گاه حتي چند سال، نمي توانند رابطه جنسي كاملي را تجربه كنند.

براي درمان اين اختلال درمانگر بايد اگر حجب و حيا باعث اين مشكل شده علت روان شناختي اين مطلب را كشف نموده تا از طريق روشهايي، عمل جنسي قبيح پنداشته شده در ذهن بيمار را موجه و مناسب متصور ساخت.

بايد بدانيد اختلال جنسي تثبيت شده غيرقابل درماني وجود ندارد اما روشهاي درماني افراد گوناگون، با يكديگر فرق مي كند . نحوه درمان بستگي به عواملي مانند سن مراجعه كننده، مدت زمان ازدواج، وضعيت پزشكي، عوامل ايجاد كننده اختلال و آخرين وضعيت رفتاري زندگي زناشويي دارد.

در درمان اختلالات جنسي زن و مرد نبايد يكديگر را قضاوت كنند و يكديگر را مقصر و متهم ايجاد اين مشكل بدانند هر دو، براي حل مشكل مشتركشان بايد تلاش كنند و تا رسيدن به نتيجه قطعي دست از تلاش برندارند..

 ​

جلوگيري از طلاق جنسي و بهبود رابطه زناشويي

اهميت مشاوره جنسي پيش از ازدواج

بسياري از جوانان به علت فرهنگ و مسائل اجتماعي، خانوادگي و شخصي، در دوران آشنايي پيش از ازدواج، به بررسي اين مساله نمي پردازند و بدون توجه به ميل و نيازهاي جنسي همسر انتخاب مي كنند اما ضرورت و اهميت سنجش و ارزيابي اين عامل، بسيار مهمتر از بررسي هاي ديگر است.

توجه به هم تايي جنسي زن و شوهر در مشاوره هاي ازدواج بسيار پر اهميت است . از مولفه هاي مهم قابل دريافت در جلسات مشاوره پيش از ازدواج كسب اطلاعات از فيزيولوژي بدن، تشخيص گرم بودن و سرد بودن جنسي، آگاهي از روياهاي جنسي فرد از بلوغ تا كنون، ارزيابي و بررسي تصورات و فانتزي هاي جنسي، شناخت و آگاهي از تبعات ازدواج زوج هاي غير همخوان جنسي با هم و... هستند كه شناخت و سنجش آنها سبب مي شود كه از آينده زندگي جنسي زوج اطلاعاتي حاصل شود.

منبع: نمناك

​

اين روزها ازدواج‌هايي كه تا پيش از اين عجيب و غريب و غيرمعقول به حساب مي‌آمدند، تا حدودي عادي شده‌اند.

در گذشته امري كاملاً بديهي بود كه مردي جاافتاده با دختري كم سن و سال ازدواج كند اما عكس اين، يعني ازدواج زناني جا افتاده با پسران بسيار جوان‌تر هرگز قاعده و عرف مقبول جامعه ما نبوده است. سؤال اينجاست كه فاكتور «سن»، چقدر در انتخاب همسر مي‌تواند مؤثر باشد؟ گيريم زن از شوهر بزرگتر باشد، آيا اين دليلي براي يك ازدواج ناموفق است؟ اين سبك ازدواجي كه اين روزها در حال باب شدن است، آيا آمار روزافزون طلاق در جامعه ما را همچنان بالا نگاه خواهد داشت يا برخلاف برداشت ما، آن را پايين خواهد آورد؟

  دكتر بهزادي فرد در ابتدا با اشاره به اينكه «لزوما وقتي اجتماع موضوعي را خوب يا بد مي‌داند، دليل بر حسن يا قبح حقيقي آن نيست»، اين پرسش را مطرح مي‌كند كه «آيا همه با فاكتور سن و مفهوم واقعي آن آشنا هستيم؟»

  سن يك عدد است

سن تنها عدد تقويمي نيست! همين كه صحبت اختلاف سن در ازدواج پيش مي‌آيد، همه با توجه به تاريخ تولد نظر مي‌دهند كه دو نفر براي هم مناسب هستند يا نه؛ در حالي كه روان شناسان مفهوم سن را صرفاً همان عددي نمي‌شناسند كه تاريخ تولد ما را يادآور مي‌شود.

دكتربهزادي فرد 4 ديدگاه براي سن تعريف مي‌كند: «سن تقويمي»، «سن نشاط»، «سن رشدعقلي-عاطفي» و «سن فلسفي».

به اعتقاد اين روانشناس رشد فلسفي كه اغلب افراد بي‌تفاوت از كنار آن رد مي‌شوند از اهميت بسيار بالايي برخوردار است. فردي كه به سن رشد فلسفي نرسيده باشد در سال‌هاي پس از ازدواج در معرض خطر تعارض قرار دارد تا اندازه‌اي كه حتي ممكن است از ازدواج خود كاملاً پشيمان شود. رشدفلسفي را در يك جمله ساده مي‌توان خلاصه كرد: «فرد بايد شناختي از فلسفه زندگي داشته باشد و بداند از زندگي چه مي‌خواهد؟»

  دكتربهزادي فرد در تعريف سن نشاط مي‌گويد: سن نشاط، احساسي است كه فرد درباره سن خود دارد. مثلاً مردي در 40 سالگي حسي مشابه حس پسري بيست و چند ساله دارد. شرط درست بودن اين احساس اين است كه ديگران هم دقيقاً همين نظر را داشته باشند، در زمينه سن عاطفي-عقلاني هم زماني مي‌توانيم فردي را بالغ بدانيم كه وابستگي بيمارگونه و شديد به خانواده نداشته و حل مسأله را بلد باشد مثلاً هنگامي كه مشكل اقتصادي به وجود آمد دنبال راه درآمد ديگري باشد و بتواند در هر زمينه‌اي در برخورد با مسائل مختلف به جاي بحث و دعوا و روش‌هاي كودكانه، روش مذاكره را در پيش بگيرد. 

علي‌رغم اينكه نمي‌توان سن تقويمي را در زمينه ازدواج ملاك قرار دارد ولي اين روانشناس پيشنهاد مي‌كند كه پسران در سنين بين 20 تا 30 زندگي‌شان بهتر است براي ازدواج حدود 3 تا 7 سال بزرگتر از طرف مقابل‌شان باشند. اما در سنين 30 تا 40 سالگي اصلاً اهميتي ندارد كه مرد از زن بزرگتر باشد(حتي مي‌تواند برعكس هم باشد و مرد از زن كوچكتر باشد). جالب است بدانيد كه بر اساس آمارهاي قوه قضائيه تعداد طلاق در اين نوع ازدواج كه زن بزرگتر از مرد بوده، اتفاقاً پايين‌تر است. پژوهش‌ها در اين حوزه نشان مي‌دهد، چنانچه در اين دهه دختر تا حدود 5 سال بزرگتر باشد، منعي براي ازدواج وجود ندارد. البته به شرط اينكه قاعده سن نشاط و رشد عاطفي عقلاني رعايت شده باشد.

  دكتربهزادي فرد دهه 40 را دهه‌اي مي‌داند كه در آن اختلاف سني در كل اهميت ندارد، زيرا در اين دهه آنچه اهميت بالايي دارد، پختگي است. به عبارت ديگر، در اين دهه، فرد از لحاظ اجتماعي، رواني و رفتاري عملكرد متناسبي دارد و هر تصميمي كه بگيرد بدون در نظر گرفتن جنسيت قابل درك است.

دنياي مطلوب 

همه دوست دارند ازدواجشان پايدار بماند و زندگي شادي داشته باشند. از اين رو، اگر مي‌خواهيد ازدواج موفقي داشته باشيد صرفاً به موضوع سن فكر نكنيد.

دكتربهزادي فرد معتقد است: بخش زيادي از پيش آگاهي يك ازدواج خوب به هماهنگي دنياي مطلوب باز مي‌گردد، مفهوم دنياي مطلوب خيلي ساده است اما با وجود اين سادگي نبايد از كنار آن راحت بگذريم.

اين روانشناس ما را با چند فاكتور معمولي آشنا مي‌كند كه فرد با هماهنگي در آنها مي‌توانند به دنياي مطلوب خود نزديك شوند.

او مي‌گويد: سبك موسيقي كه زن و مرد گوش مي‌دهند، سبك فيلم‌هايي كه مي‌بينند، نوع تفريحاتي كه مي‌پسندند، اهميت بسياري دارد. اينكه هر دو طرف مسافرت را دوست داشته باشند يا مثلاً هر دو كوهنوردي را دوست داشته باشند يا به رفتن به سينما و تئاتر و كنسرت علاقه داشته باشند يا نه، مهم است. نوع غذاهاي مطلوب دونفر، هماهنگي رفت و آمد كردن با دوستان يا فاميل و... همه اين‌ها شاخص‌هايي هستند كه با آگاهي از آنها قبل از ازدواج مي‌توانيد تا حدودي از پايداري ازدواجتان و اينكه پيوندي موفق خواهد بود يا نه، خاطرجمع شويد. يادتان باشد كه شما مسئول انتخاب خود هستيد و مي‌توانيد با پيش‌بيني و پيش آگاهي، دنياي مطلوب يا نامطلوبي براي خود بسازيد.

منبع: سلامت نيوز

ترس، استرس و فشارهاي روحي درد امروز جوامع صنعتي و در حال توسعه است؛ طبق اعلام انجمن افسردگي و اضطراب آمريكا، ۴۰ ميليون نفر از مردم اين كشور درگير اين عارضه رواني هستند.

​

چكيده مصاحبه پژوهشي: 

-  استرس و اضطراب طبيعي: نگراني واقع بينانه، موثر و كارساز است و به فرد كمك­ مي­ كند تا خود را براي مقابله با خطر و چالش ها آماده سازد.

- استرس و اضطراب كاملاً طبيعيه و بايد توسط خود فرد مديريت و كنترل شود.

- استرس باعث مي­ شود كه فرد در شرايط سخت درست عمل كند.

- استرس و اضطراب مضر: در صورتي كه اضطراب، تداوم داشته باشد و بر عملكرد ما تاثير منفي بگذارد، نياز به درمان دارد.

- داشتن هدف و معنا، خودباوري، در حال زندگي كردن، شوخ طبعي، شركت در فعاليت هاي اجتماعي، برنامه ريزي فعاليت تفريحي، سازماندهي كارها، اولويت ­بندي و عدم رقابت جويي مفرط از راه ­هاي موثر كاهش و مديريت استرس و اضطراب  است.

 پژوهش خبري صداوسيما: ترس، استرس و فشارهاي روحي درد امروز جوامع صنعتي و در حال توسعه است؛ طبق اعلام انجمن افسردگي و اضطراب آمريكا، ۴۰ ميليون نفر از مردم اين كشور درگير اين عارضه رواني هستند. در زندگي روزمره مواردي همچون "ترافيك، كارهاي ناتمام و عقب افتاده، مشكلات خانوادگي، بيمار شدن، امتحانات و مسائل شغلي" همگي باعث به وجود آمدن استرس در فرد مي‌شود. متاسفانه استرس طولاني مدت و كنترل نشده باعث بروز مشكلات جسمي و روحي فراواني براي فرد مي شود. اضطراب يكي از شايع‌ترين مشكلات سلامت روان است و تقريبا احتمال ابتلاي تمامي افراد به آن وجود دارد. به اين بهانه در مصاحبه پژوهشي با دكتر منصوره فضيلتي، دكتراي تخصصي كودك و خانواده موضوع: « استرس و اضطراب خوب يا بد­؟! » را با طرح سئوالات زير مورد بررسي و واكاوي قرار داديم:

1.اضطراب چيست؟  

دكتر منصوره فضيلتي: دكتراي تخصصي كودك و خانواده: اضطراب، يك واكنش هيجاني منفي ناخوشايند در مورد يك رويداد(تهديد) احتمالي آتي­ است. همه­ افراد در بسياري از موقعيت­ ها در زندگي روزمره به طور طبيعي احساس اضطراب را تجربه مي­ كنند. اكثر رفتارهاي اضطرابي كاملا طبيعي و به صورت واكنش­ هاي سازگارانه است و به ما كمك مي ­كند تا در شرايط دشواري كه برايمان پيش­ مي ­آيد؛ درست عمل كنيم. در اضطراب طبيعي نگراني واقع بينانه، موثر و كارساز است و به فرد كمك­ مي­ كند تا سيستم مقابله ­اي خود را براي مقابله با خطر آماده كند. اضطراب به فرد هشدار مي­ دهد كه خطري در راه است. وقتي نگرانيم (در اضطراب طبيعي) احتياط مي ­كنيم و يا از خطر دوري مي­ كنيم يا تمهيدات لازم را براي مقابله با آن فراهم مي­ كنيم. و اين به حفظ بقاي ما كمك مي ­كند.

2- اضطراب،  ترس و استرس چه تفاوت ­ها و شباهت ­هايي با هم دارند؟

دكتر منصوره فضيلتي: دكتراي تخصصي كودك و خانواده: ترس در واكنش به خطري مشخص و بيروني است. در حالي كه منشا اضطراب نامعلوم، دروني و مبهم است. استرس احساس تحت فشار بودن در حالت اضطراب يا ترس است. استرس به واكنش طبيعي بدن در برابر عوامل محرك، تغييرات، فشارهاي دروني يا بيروني گفته مي‌شود. اين عوامل در شرايط مختلف سبب بر هم خوردن تعادل بدن مي‌شوند و بدن براي مقابله با اين حالت، هوشمندانه تلاش مي‌كند تا تعادل از دست رفته را بازگرداند.  

3.چه نوع اضطرابي مضر است؟

دكتر منصوره فضيلتي: دكتراي تخصصي كودك و خانواده: زماني كه اضطراب بسيار شديد مي­ شود يا ميزان آن با موقعيت تناسب ندارد(نگراني بيش از حد در مورد سلامتي)، براي فرد مشكل ايجاد مي ­كند؛ يعني نگراني باعث رنج دائمي فرد مي­ شود؛ تا جايي كه فرد نمي­ تواند به زندگي روزمره خود بطور عادي ادامه دهد. در اينجا به اين نوع اضطراب، اضطراب مرضي يا اختلال اضطرابي مي­ گوييم؛ كه يك حالت برانگيختگي شديد است كه با نگراني مفرط و ترديد دائمي همراه است.يعني تا حدي زياد شود كه بر عملكرد خانوادگي­، شغلي و تحصيلي فرد اثر بگذارد.در اين صورت بايد درمان شود.

4. استرس و اضطراب در روابط بين فردي چگونه است؟

دكتر منصوره فضيلتي: دكتراي تخصصي كودك و خانواده: هر­يك از ما نقش­هايي را ايفا مي­ كنيم، گاهي بين اين نقش ­ها تضادهايي وجود دارد. گاهي هم مشخص نبودن نقش باعث فشار مي‌شود؛ گاهي تعداد نقش­ هايي كه بايد ايفا كنيم، زياد و از توان ما خارج است. مسؤوليت زياد نيز خودش فشارزا است. يكي ديگر از عوامل فردي سن فرد است. افراد مسن به دليل تجربه بيشتر فشار كمتري متحمل مي‌شوند. شواهد زيادي وجود دارد كه رقابت نه تنها در ورزش ­هاي بدني بلكه در فعاليت ­هاي ميان فردي، مثل بحث­ ها و مذاكرات، باعث انگيختگي خودكار و استرس زيادي­ مي­ شود. نتايج پژوهش ­ها نشان مي ­دهد نياز به عملكرد خوب و نياز به موفقيت از منابع اصلي استرس است.

نشانه­ هاي فرد مضطرب  

​

5. چطور مي شود هم فردي معمولي بود(ترين نبود) و هم مضطرب نبود؟

دكتر منصوره فضيلتي: دكتراي تخصصي كودك و خانواده: همانطور كه قبلا ذكر شد سطح بهينه ­اي از اضطراب براي عملكرد خوب و حيات انسان لازم است. نكته قابل تامل در مورد اضطراب اين است كه در اضطراب نگراني ­ها معطوف به آينده است، يعني فرد در واكنش ­هاي اضطرابي نگران اين است كه اتفاقي در آينده بيفتد و دائم در­ آينده سير مي ­كند. پس بايد ياد بگيريم و تمرين كنيم در زمان حال زندگي كنيم. اينكه تا چه حد نگران چيزهايي مي‌شويم كه اتفاق نيفتاده و احتمالا هرگز رخ نخواهد داد بسيار آزاردهنده است. وقتي در زمان حال زندگي مي‌كنيم، آرامش و تمركز خاصي در ذهن خود احساس مي­ كنيم. زندگي در لحظه به معني آن است كه اجازه بدهيم گذشته عبور كند و به آينده اعتماد كنيم. اگر ما مثبت و به زمان حال خوش­بين باشيم، آينده ما نيز مثبت و اميد بخش خواهد بود.

6.عوامل اضطراب زا كدام است؟

 ​

7. اضطراب بيش از حد باعث چه آسيب ­ها و اختلالات رفتاري مي شود؟

 ​

8. راه هاي موثر كاهش و مديريت استرس و اضطراب چيست؟

 ​

9. آيا مي توان انتظار داشت كه در روابط بين فردي ، رضايت همه را بدست آورد؟

 دكتر منصوره فضيلتي: دكتراي تخصصي كودك و خانواده: هيچ وقت نمي ­توانيم همه كساني را كه با آنها در تعامل هستيم را راضي كنيم. اگر بيش از توان­مان براي خواسته ­هاي ديگران تلاش كنيم فرصت كافي براي تحقق نياز­هاي خود را نخواهيم داشت. در اينجا لازم است به تمايز بين مهرطلبي و مهرباني اشاره كنيم. وقتي به كسي مهرباني ‌كنيم كه طالب آن است، هم در خودمان و هم در فرد مقابل احساس خوب و مثبت ايجاد مي‌شود اما در مهرطلبي اصولا نياز طرف ديگر مطرح نيست. اولين نتيجه­ منفي مهرطلبي، افسردگي و اضطراب است؛ چون فرد در نقطه‌اي به اين واقعيت مي‌رسد كه هرقدر خوبي كند، ديگران همان‌قدر به او خوبي نمي­ كنند، پس دنيا را نامنصفانه قضاوت مي‌كند و نااميد مي‌شود و اين نااميدي احساس عدم امنيت، افسردگي و اضطراب را در فرد به وجود مي آورد.

كلام آخر   

از آنجايي كه استرس بخش اجتناب ناپذير زندگي ماست و بر عملكرد و رفتار ما تاثير مي ­گذارد و در صورت تداوم عامل زمينه­ ساز و آشكار ساز بسياري از بيماري­هاست و بر همه­ جنبه ­ها و حيطه ­هاي زندگي ما تاثير دارد و باعث بسياري از آسيب ­هاي اجتماعي مي ­شود؛ بايد عوامل استرس زا را شناسايي كرده و در حد امكان آنها را تعديل كنيم. در مورد رويدادها­يي كه خارج از كنترل ما هستند، پذيرش اين مساله به ما كمك مي­كند تا در مورد آنها استرس كمتري داشته باشيم.

خيلي از افراد مي ­پرسند: چطور استرس نداشته باشيم؟ آيا مي ­شود استرس را از زندگي حذف كرد؟ استرس خوب يا بد است؟ آيا با دارو مي ­شود استرس را كنترل كرد؟ اولين اقدام اين است كه سوال: چطور استرس را مديريت كنيم؟ را با سوال: چطور استرس نداشته باشيم؟ را جايگزين كنيم! وقتي مي­ پرسيم چطور استرس نداشته باشيم؛ به صورت كاملاً ناخودآگاه فكر مي­ كنيم؛ وجود استرس براي بدن بسيار خطرناك و كشنده است. ولي وقتي مي ­پرسيم چطور استرس را كنترل يا مديريت كنيم؛ قبول مي­ كنيم كه استرس وجود دارد و كاملاً طبيعي است. مي­ پذيريم كه بدن ما بسيار هوشمند است و دنبال راهكارها و تكنيك ­هايي براي مديريت و كنترل استرس خواهيم بود. با عوض كردن سوالات خودمان مي­توانيم زندگي خودمان را نيز عوض كنيم. و مهارت ارتباطي خود را بالاتر ببريم.

منبع: Iribnews

اين واژه براي توصيف كسي است اختلال شخصيت ضد اجتماعي دارد، به كار مي رود (ASPD - شخصيت ضد اجتماعي).اين افراد احساسات ديگران را درك نمي كنند. آن ها اغلب قوانين را مي شكنند يا بدون احساس گناه, مرتكب كارهاي بد مي شوند. افراد مبتلا به ASPD مي توانند از " بازي هاي ذهني " براي كنترل دوستان, اعضاي خانواده, همكاران و حتي غريبه ها استفاده كنند همچنين ممكن است آن ها افرادي با درك و جذاب تلقي شوند. ​

چگونه فرد جامعه ستيز يا مبتلا به بيماري رواني ضد اجتماعي را مي توان تشخيص داد:

ASPD بخشي از گروه اختلالات شخصيتي است كه با رفتارهاي منفي مداوم مشخص مي شود.ويرايش جديد راهنماي تشخيصي و آماري اختلالات رواني (dsm - 5) مي گويد كه فرد مبتلا به اختلالات رواني, عدم توجه به احساسات ديگران يا نقض حقوق افراد را نشان مي دهد. افراد شخصيت ضد اجتماعي ممكن است درك نكنند كه اين رفتارها را دارند. آن ها ممكن است بدون تشخيص زندگي كنند.براي تشخيص ASPD, شخص بايد بزرگ تر از 18 سال باشد.

ويژگي رفتاري شخصيت هاي ضد اجتماعي يا ASPD   

• به هنجارها يا قوانين اجتماعي احترام نمي گذارد.
• آن ها به طور مداوم قوانين را مي شكنند و يا از مرزهاي اجتماعي تجاوز مي كنند.
• دروغ مي گويند، فريب مي دهند, از هويت هاي جعلي يا نام هاي مستعار استفاده مي كند و براي بهره شخصي از ديگران استفاده مي كند.
• هيچ برنامه بلندمدتي ندارند.
• آن ها اغلب بدون تفكر درباره پيامدها رفتار مي كنند.
• رفتار پرخاشگرانه يا تشديد يافته اي دارند. آن ها به طور مداوم درگير دعوا يا آسيب فيزيكي به ديگران مي شوند.
• ايمني خود يا ايمني ديگران را در نظر نمي گيرد.
• مسئوليت هاي شخصي يا حرفه اي را دنبال نمي كنند. اين مي تواند شامل موارد مكرر براي كار يا عدم پرداخت صورتحساب به موقع باشد.
• به خاطر آزار و اذيت ديگران احساس گناه و ندامت نمي كند. 

​

 رفتار بيمار شخصيت ضد اجتماعي 

طبق آنچه در بخش سلامت روان نمناك توضيح داده ايم علائم احتمالي ديگر اين بيماري، عبارتند از

• سرد بودن با عدم نشان دادن احساسات در زندگي ديگران
• استفاده از طنز, هوش يا جذبه براي دستكاري ديگران
• اعتقاد راسخ و تزلزل ناپذير داشتن، نظرات بي نظير
• عدم ياد گرفتن از اشتباهات
• قادر به حفظ دوستي ها و روابط مثبت نيستند
• مي كوشند ديگران را بترساند و تهديد كند
• ريسك به قيمت زندگي خود يا ديگران
• تهديد كردن به خودكشي بدون اقدام به اين تهديدها
• معتاد شدن به مواد مخدر, الكل و يا مواد ديگر 

روش هاي ديگر تشخيص بيماري ASPD يا شخصيت ضد اجتماعي عبارتند از: 

• ارزيابي احساسات, افكار, الگوهاي رفتاري و روابط شخصي فرد
• با افراد نزديكش، درباره رفتار او صحبت كنيد
• ارزيابي سوابق پزشكي فرد براي مشكلات ديگر 

اين بيماري را مي توان در سنين جواني تشخيص داد كه علايم اختلال را نشان مي دهند.

  علائم بيماري ASPD يا شخصيت ضد اجتماعي 

• نقض قوانين بدون توجه به نتايج
• نابود كردن چيزهايي را كه به خودشان تعلق دارند
• دزدي
• دروغ گفتن و يا فريب دادن ديگران
• خشن بودن نسبت به ديگران يا حيوانات

​

علائم بيماري شخصيت ضد اجتماعي 

تفاوت بين يك فرد جامعه ستيز و يك بيمار رواني روان پليد چيست؟

هيچ تفاوت باليني بين يك فرد جامعه ستيز و يك بيمار رواني وجود ندارد. اين اصطلاحات هر دو براي ارجاع به افراد مبتلا به ASPD - شخصيت ضد اجتماعي به كار مي روند. آن ها اغلب به جاي يكديگر به كار مي روند.

برخي تلاش كرده اند كه اين دو را با شدت علائم تشخيص دهند.

يك فرد جامعه ستيز ممكن است كسي باشد كه تنها مرتكب تخلفات جزئي مي شود كه باعث آسيب جدي يا ناراحتي نمي شود. اما يك بيمار رواني ممكن است به عنوان كسي توصيف شود كه خشونت جسمي يا ديگران را در خطر قرار مي دهد. با اين حال, وقتي كه يكي از معيارهاي تشخيصي dsm - 5 را در نظر مي گيرد, تمام اين علائم را مي توان در دسته ASPD - شخصيت ضد اجتماعي طبقه بندي كرد. 

رفتار خودخواهانه اغلب به خودي خود به نمايش گذاشته مي شود و به تنهايي كافي نيست كه كسي را به عنوان يك فرد جامعه ستيز تشخيص داد. تشخيص قطعي تنها زماني داده مي شود كه علائم براي يك دوره طولاني اتفاق مي افتند و به دليل تغيير مجازات يا سبك زندگي تغيير نمي كنند. فرد خودخواه ممكن است اين رفتارها را براي مدت كوتاهي نشان دهد اما احساس بدي در مورد آن ها و يا تغيير رفتار آن ها در طول زمان و يا به دليل تنبيه دارد. 

آيا فرد جامعه ستيز يا شخصيت ضد اجتماعي به درمان نياز دارد؟

به طور كلي، افراد با اختلالات شخصيتي مانند ASPD فكر نمي كنند كه يك مشكل دارند. اگر فكر مي كنيد ASPD داريد، با پزشك خود صحبت كنيد. پزشك ممكن است شما را به پزشك متخصص سلامت رواني براي تشخيص و درمان ارجاع دهد.

اين افراد اغلب نيازمند درمان طولاني مدت و پي گيري هستند. اگر فرد تمايلي به درمان يا هم كاري با درمان ها نداشته باشد، ممكن است موفقيت آميز نباشد.

درمان هاي احتمالي براي ASPD عبارتند از

روان درماني:

روان درماني شامل صحبت با درمانگر يا مشاور در مورد افكار و احساساتي است كه مي تواند رفتارهاي ASPD را تشديد كنند.

هم چنين ممكن است شامل درمان مديريت براي عصبانيت، رفتار خشونت آميز، و اعتياد به مواد مخدر يا الكل باشد. 

درمان رفتاري شناختي (CBT):

به شما كمك مي كند به دقت در مورد عملكرد خود و پاسخ به افراد و وضعيت هاي خود فكر كنيد. CBT، ASPD را درمان نمي كند، اما مي تواند به رشد رفتارهاي مثبت و مضر نيز كمك كند. همچنين مي توانند به شما كمك كند كه اين اختلال را داشته باشيد و شما را تشويق كند كه در پرداختن به رفتارهاي خود فعال باشيد. 

دارو

 داروي خاصي براي درمان ASPD وجود ندارد. شما ممكن است براي اختلالات ذهني همراه، مانند اضطراب، افسردگي و رفتار پرخاشگرانه، دارو دريافت مي كنيد. داروي كلوزاپين (چلوزاريل) دارويي به عنوان درمان براي مردان با ASPD نشان داده است. 

​

درمان بيماري شخصيت ضد اجتماعي 

چگونه مي توانم با كسي كه جامعه ستيز است و يا شخصيت ضد اجتماعي دارد مقابله كنيم؟

اگر كسي در زندگي شما با ASPD اش باعث آسيب شما شود، حذف آن فرد از زندگي شما ممكن است سالم ترين راه براي مقابله با رفتار آن ها باشد. 

در بسياري از موارد، ممكن است احساس راحتي نداشته باشيد كه يك عضو خانواده، دوست صميمي و يا همسرتان را با ASPD ترك كنيد. مشاوره ازدواج و يا درمان زوج ها مي تواند به شما كمك كند تا رابطه مثبتي با فردي كه مبتلا به ASPD است، داشته باشيد. 

براي كمك به حفظ رابطه با كسي كه دچار اختلال شخصيت ضد اجتماعي شده است چه بايد كرد:

بدانيد كه ممكن است قادر به درك كامل احساسات شما نباشند. 

توضيح دهيد كه چگونه رفتار آن ها بر ديگران تاثير مي گذارد و باعث آسيب مي شود. 

مرزهاي خود را به صراحت با آن ها روشن كنيد. 

نتايج خاصي را براي رفتارهاي مضر ارائه دهيد. 

​

مقابله با بيمار شخصيت ضد اجتماعي 

چشم انداز كسي كه مبتلا به ASPD است، چيست؟

نمي تواند درمان شود اما مي تواند با روش هاي درماني كه بر محدود كردن رفتارهاي مخرب با جايگزين كردن آن ها با رفتارهاي سازنده تمركز دارند، درمان شود.

 اگر ASPD داريد، به ياد داشته باشيد كه هنوز هم مي توانيد روابط پايدار و دوست داشتني با ديگران داشته باشيد. پذيرش اين كه شما ASPD داريد و تصديق پيامدهاي اقدامات خود مي تواند به شما كمك كند رفتارهاي خود را مديريت كرده و روابط خود را قوي نگاه داريد. 

آيا براي فرد جامعه ستيز درماني وجود دارد؟ آيا فرد جامعه ستيز مي تواند تغيير كند؟ در حالي كه كلماتي مانند فرد جامعه ستيز يا بيمار رواني اغلب توسط عموم مردم و نيز متخصصان مورد استفاده قرار مي گيرند، اما نام تكنيكي اين اختلال اختلال شخصيت ضداجتماعي است.

به عنوان يك اختلال شخصيت، فرد جامعه ستيز فراگيرتر است؛ زيرا همه جنبه هاي زندگي فرد را تحت تاثير قرار مي دهد. در طول زمان ثابت و پايدار است. دانه هاي زيستي در مغز اين افراد از تولد وجود دارند و آن ها توسط افراد و وقايع محيط كودكي پرورش داده مي شوند. با توجه به عمق و طبيعت فرد جامعه ستيز، آيا درمان هاي موثر براي كمك به فرد جامعه ستيز وجود دارند؟ 

درمان جامعه ستيزي  و يا اختلال شخصيت ضد اجتماي كه كار مي كند 

مقابله با مشكل:

با فرا رسيدن به درك ماهيت و دامنه جامعه ستيزي، تصديق كردن اين كه گروه پيچيده ويژگي ها و رفتارهايي كه با يكديگر كار مي كنند، و تعامل با كل به جاي بخش هاي كوچك آن، يك شروع مفيد است. تغيير يك دست و جنبه جامعه ستيزي، مانند تلاش براي كمك به توقف دروغ گويي، چيزي نيست كه ماهيت يك فرد جامعه ستيز را تغيير دهد.

اتخاذ يك رويكرد سيستمي:

درمان جامعه ستيزي شانس بهتري براي كار كردن در هر سيستمي دارد كه در آن جامعه ستيزي (روابط، كار، فعاليت ها و غيره) انجام مي شود. شواهد نشان مي دهند كه كار كردن با افراد جامعه ستيز در ميدان تا حدي موثر در تغيير نگرش ها و رفتارها مي باشد. متاسفانه شواهد نشان مي دهند كه اين جامعه ستيزي پس از بهبود اوليه به خود سابقش بازگشته است. 

در حالي كه اين درمان ها ممكن است براي جامعه ستيزي بزرگسالان موثر نباشد، اما ممكن است به رفتارهاي جامعه ستيزي كه در دوران كودكي وجود دارند، كمك كنند.

منبع: نمناك

​

طبق نتايج يك تحقيق جديد، افراد جوان و ميانسال دچار اختلال استرس پس از سانحه، با ريسك بالاي سكته روبرو هستند.

به گزارش خبرنگار مهر، در اين مطالعه، محققان دانشگاه كاروليناي شمالي داده هاي پزشكي بيش از يك ميليون كهنه سرباز حاضر در جنگ هاي عراق و افغانستان را بررسي كردند. رده سني اين افراد ۱۸ تا ۶۰ سال بود.

از بين اين تعداد ۲۹ درصد مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه تشخيص داده شده بودند. هيچ يك در گذشته دچار سكته كامل يا ناقص نشده بودند.

در طول مدت ۱۳ سال پيگيري وضعيت اين افراد، ۷۶۶ كهنه سرباز دچار سكته ناقص و ۱۸۷۷ تن از آنها دچار سكته ايسكميك شدند كه ناشي از انسداد جريان خون به مغز است.

محققان دريافتند كهنه سربازهاي مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه ۶۲ درصد بيشتر با احتمال سكته روبرو بودند. همچنين ريسك سكته ناقص هم در انها ۳۶ درصد بيشتر بود.

همچنين مشخص شد كهنه سربازان دچار اختلال استرس پس از سانحه داراي عادات ناسالمي نظير سيگاركشيدن و بي تحركي بودند كه موجب افزايش ريسك سكته مي شوند.

اختلال استرس پس از سانحه نوعي اختلال رواني است كه در بين كهنه سربازان و بخصوص مردان شيوع بيشتري دارد.

منبع: مهرنيوز

حجت الاسلام اميني : از متقاضيان قضاوت آزمايش شخصيت گرفته مي شود.

​

به گزارش خبرنگار خبرگزاري صدا و سيما ، حجت الاسلام عليرضا اميني پيش از آغاز برگزاري آزمون تصدي منصب قضا سال 96 ، در نشست خبري افزود: يكي از مراحل مهم جذب قضات در دستگاه قضايي برگزاري آزمون هاي مختلف است .
وي گفت: سال گذشته 45 هزار نفر در آزمون هاي عمومي شركت كردند كه حدود 4 هزارنفر بعدا براي شركت در آزمون تشريحي دعوت شدند كه پس ازآن 2 هزار نفردر مصاحبه هاي علمي پذيرفته شدند و در نهايت پس از طي آزمون هاي مختلف و ازمايش شخصيت 270 نفر به گزينش معرفي شدند.
معاون منابع انساني قوه قضاييه ادامه داد: سال گذشته حدود نيم درصد از شركت كنندگان در آزمون هاي مختلف براي جذب در قوه قضاييه گزينش شدند.
وي گفت: مراحل كار گزينش تا رسيدن به ابلاغ قضايي به اين ترتيب است كه اين افراد پس از شركت در آزمون عمومي و قبولي وارد مراحل بعدي مي شوند و اختبارهاي مختلفي درباره آنها انجام مي شود.
اميني تصريح كرد: به طور متوسط حدود يك سال كار گزينش متقاضيان طول مي كشد و پس از آن وارد دوره هاي آموزشي مي شوند.
وي افزود: پس از آزمون هاي اختبارهاي نهايي كه توسط قضات باتجربه انجام مي شود متقاضيان وارد مرحله گزينش شخصيت مي شوند كه از سال گذشته اين بخش به گزينش قضات در دستگاه قضا اضافه شده است.
اميني ادامه داد: از آنجاكه قاضي بايد شخصيت متناسب با كارش داشته باشد لذا احراز اين مسئله بسيار دشوار است كه ما با همكاري روان شناسان مختلف اين مرحله را انجام مي دهيم و افرادي هستند كه درباره شخصيت متقاضيان اظهار نظر مي كنند.
وي گفت: چنانچه فردي واجد خصوصيات شخصيتي قضاوت شناخته نشود، عدم پذيرش به شخص اعلام مي شود كه در صورت اعتراض گروه ديگري از روانشناسان در اين زمينه اعلام نظر خواهند كرد كه البته گاهي هم پرونده به گروه سوم ارجاع مي شود.
اميني تاكيد كرد : گزينش شخصيتي به منزله اين نيست كه فرد ردشده مشكل دارد بلكه به اين معني است كه چنين فردي براي كار قضايي مناسب نيست.
وي افزود: سال گذشته حدود 40درصد افرادي كه تمام مراحل علمي را طي كرده بودند در مرحله احراز شخصيت قبول نشدند.

معاون منابع انساني قوه قضاييه: فعاليت 11 هزار قاضي در سراسر كشور

 معاون منابع انساني قوه قضاييه از فعاليت 11 هزار قاضي در كشور خبر داد.
  حجت الاسلام عليرضا اميني با اشاربه اين كه در حال حاضر حدود 11 هزار قاضي مشغول به كار هستند افزود: از اين قضات مشغول به كار ۱۰ هزار و ۲۹۰ نفر در دادگستري هاي سراسر كشور، ۴۰۰ نفر در مراجع قضايي، ۲۰۰ نفر در سازمان هاي تابعه و ۵۰ نفر در ستاد فعاليت مي كنند و كمتر از ۲۵ درصد قضات، حوزوي و ساير آنها دانشگاهي هستند.
معاون منابع انساني قوه قضائيه گفت: پيش از برنامه پنجم توسعه، بيش از 7 هزار همكار قضايي در قوه قضائيه فعاليت مي كردند، اما پس از برنامه پنجم توسعه و اجازه جذب 800 قاضي در هر سال، تعداد قضات به ۱۱ هزار نفر افزايش يافت و پنج هزار و 400 نفر از آغاز سال 90 تا سال96 جذب دستگاه قضا شده اند.
اميني تصريح كرد: نحوه جذب قضات در استان هاي مختلف كشور مطابق با استانداردها انجام مي شود كه اين استاندارد براساس جمعيت و تعداد پرونده ها براي استان ها تعيين مي شود؛ يعني يك شاخص آمايش سرزميني و شاخص ديگر تعداد پروندها است به عنوان مثال اگر در سال 90 حدود9 ميليون پرونده داشتيم اكنون بيش از 15 ميليون پرونده در دست رسيدگي مراجع قضايي است و طبق قانون برنامه پنجم توسعه هر سال بايد 800 قاضي و به ازاي اين تعداد قاضي چهار برابر كادر اداري جذب مي شدند، همچنين قضاتي به دليل بازنشستگي يا بازخريد هر سال از مجموعه دستگاه قضايي خارج مي شوند كه به دليل كمبود اعتبارات دولت، جذب كادر اداري به ازاي جذب قضات انجام نشده است.

  بلاتصدي بودن 50 درصد پست‌هاي اداري دستگاه قضا

 ‎معاون قوه قضائيه از بلا تصدي بودن 50 درصد پست هاي اداري در دستگاه قضا خبر داد.
 حجت الاسلام عليرضا اميني در نشيت خبري پيش از برگزاري آزمون قضات سال 96 افزود: در حال حاضر نسبت پرونده ها به قاضي در مجموعه دادسراها ۲۰۰ پرونده است كه اين متوسط كشوري است اما ممكن است برخي قضات، پرونده كمتر و برخي پرونده بيشتر در دست رسيدگي داشته باشند؛ نسبت پرونده در محاكم ۱۵۰ پرونده است كه تنها با تزريق نيرو مشكل حل نمي شود و به تغييرات ديگري مانند تغيير در قوانين نيز نياز است.
وي گفت: امسال حدود 100 هزار نفر در آزمون استخدامي امور اداري قوه قضائيه كه دوهفته گذشته برگزار شد، شركت كرده اند؛ از آنجا كه طبق برنامه پنجم توسعه، به ازاي هر قاضي، چهار نيروي اداري بايد جذب شود، در اين آزمون 6 هزار و 400 نفر جذب خواهند شد كه سه هزار و 200 نفر براي سال 1396 و سه هزار و 200 نفر براي سال 1397 خواهد بود و در سال آينده آزموني براي جذب نيروي اداري نخواهيم داشت.
‎اميني همچنين درباره چرايي منتشر نشدن كليد آزمون، تاكيد كرد: منتشر نشدن كليد آزمون سياست قوه قضائيه نيست و ما مشكلي براي انتشار كليد نداريم؛ سازمان سنجش مجري آزمون بود كه اين كار را نكرده است.
معاون منابع انساني قوه قضائيه با بيان اينكه، به طور معمول سالانه ۲۵۰ قاضي بازنشسته مي شوند و تعداد خروج قضات از دستگاه قضايي زياد نيست، تصريح كرد: به دليل نياز قوه قضائيه، از قضات خواهش مي شود در مجموعه بمانند و با إذني كه رييس قوه از رهبري دارد، همان قضات بازنشسته به شكلي در مجموعه استفاده مي شوند؛ در ديوان عالي و ساير مراجع قضايي قضات بازنشسته اي هستند كه فعاليت دارند.
‎وي ادامه داد: الزاما اينگونه نيست كه قضات بخواهند وكيل شوند؛ چه بسا افراد زيادي داريم كه از وكالت در قالب جذب اختصاصي داوطلب قضاوت مي شوند و به طور متوسط ۵۰۰ نفر از وكلاي كانون يا مركز مشاوران در سال، متقاضي جذب قضاوت مي شوند.
‎اميني درباره طولاني بودن فرايند گزينش جذب قاضي گفت: گزينش شاخص هايي دارد كه زير نظر هيئت عالي گزينش مستقر در رياست جمهوري و با ‎نمايندگان دستگاه قضايي انجام مي شود.
‎معاون منابع انساني قوه قضاييه گفت: شاخص سياسي در آيتم هاي گزينش قضات نيست مگر اينكه فرد مشكلي مانند سوءسابقه در پرونده داشته باشد و گرايش سياسي افراد متقاضي در اين گزينش اهميتي ندارد.

منبع: Iribnews

براساس يك مطالعه ، در حدود 1 درصد از مردم دچار بيماري رواني هستند. اين ها افرادي هستند كه با بيان انواع مختلف احساسات ، به ويژه همدلي ، ناراحتي و ترس در حال كشمكش مبارزه مي كنند. با اين حال روانشناسان بر اين باورند كه آن ها مي توانند مانند بقيه افراد عاشق شوند اما راه هايي كه احساسات خود را بيان و ارتباط برقرار مي كنند كاملاً با سايرين متفاوت است.​

مي دانيم كه اختلالات فكري و رواني يك موضوع مبهم است ، بنابراين در اين بخش از روابط عاطفي نمناك مي خواهيم روشن كنيم وقتي كه اين افراد عاشق مي شوند چه اتفاقي مي افتد و اينكه آيا اين تقريباً به همان اندازه رمانتيك است كه برخي فيلم ها به ما نشان داده اند يا خير.

​

مخرب ترين عشق 

حقايقي در مورد عاشق شدن بيمار رواني 

1. بيماران رواني هم مي توانند فرد ديگري را دوست داشته باشند :

روان شناسان مي گويند كه سطوح مختلفي از اختلالات فكري و رواني وجود دارد. اگر فرد علائم شديدي نداشته باشد ، احتمال دارد كه بتواند عاشق شود. آن ها مي توانند احساس تنهايي كنند و تمايل به دوست داشته شدن داشته باشند اما با اين حال به دليل عدم وابستگي احساسي و ناتواني آن ها در پذيرا بودن يك فرد ديگر، براي شان دشوار است كه يك رابطه سالم را ايجاد كنند. 

2. روابط آن ها بر پايه دلايل مختلفي نسبت به روش هاي سنتي است:

از آن جا كه بيماران رواني با ايجاد پيوند هاي عاطفي محكم و ايجاد صميميت در رابطه كشمكش هايي دارند ، آن ها احتمالاً وارد روابطي مي شوند كه مبتني بر عقايد و نگرش هاي متداول به جهان است اما شريك آن ها بايد مراقب باشد:آن ها بي نهايت خودخواه هستند و معمولاً سعي مي كنند كه شريك خود را تحريك كنند تا علايق خود را فداي آن ها كنند. 

3. بيماران رواني ممكن است روابط صميمي را دوست داشته باشند اما بندرت قادر به شكل گيري آن ها هستند :

بيماران رواني معمولاً به اصطلاح سبك دلبستگي اجتنابي را بيان مي كنند. آن ها "به احتمال زياد به دليل عدم توانايي در نشان دادن همدلي و دلبستگي عاطفي به ديگران بيشتر شكست مي خورند. بيماران رواني نمي توانند به ديگران اعتماد كنند و غالباً سعي مي كنند از آن ها به نفع خودشان استفاده كنند. 

​

روابط دوستانه بيمار رواني

4. بيماران رواني نمي توانند حمايت عاطفي شريك خود را تامين كنند :

روانشناسان بر اين باورند كه بيماران رواني زياد احساس ترس يا اضطراب نمي كنند و از آنجا كه آن ها هرگز اين احساسات را احساس نكرده اند، با نشان دادن همدلي و درك احساسات ديگران مبارزه مي كنند. تحقيقات نشان مي دهند كه بيماران رواني مي توانند از افراد ديگر مراقبت كنند اما تنها در مواردي اين كار را مي كنند كه به آن مايل باشند و رغبت داشته باشند و به اندازه كافي تلاش مي كنند ياد بگيرند كه چطور مي توانند همدل باشند.

 5. بيماران رواني روابط كوتاه مدت را ترجيح مي دهند :

بيماران رواني از "استراتژي تاريخچه زندگي سريع" پيروي مي كنند:آن ها ترجيح مي دهند روابط كوتاه مدت و بدون وابستگي عاطفي قوي داشته باشند. آن ها به ندرت به تلاش براي ايجاد روابط بلند مدت علاقمند هستند كه مي تواند به طور بالقوه منجر به ازدواج شود. چنانچه در نمناك اشاره كرده ايم بيماران رواني بيشتر دوست دارند ريسك كنند و خود را در اولويت قرار مي دهند كه اين موارد پيدا كردن شريك مناسب براي آن ها را دشوار مي سازد.

​

روابط عاشقانه بيماران رواني

نكات مهم در روابط بيماران رواني

6. بيماران رواني مي دانند چطور شريك خود را تحريك كنند و اين كار را به خوبي انجام دهند:

اين افراد مي توانند به راحتي افراد ديگر را بخوانند و نيات آن ها را بفهمند. آن ها مي دانند كه چطور زيبا و جذاب باشند و در هر وضعيتي احساس راحتي كنند و اين باعث مي شود كه آن ها به صورت عالي از افراد سو استفاده كنند. قابل توجه است كه وقتي اين كار را انجام مي دهند احساس گناه نمي كنند:بيماران رواني خود خواه هستند و واقعاً نسبت به پريشان كردن و عواقب كارهايشان نسبت به افراد فكر نمي كنند. 

7. عشق آن ها مي تواند مخرب باشد :

از آنجا كه بيماران رواني واقعاً نمي دانند چطور بايد با افراد در سطح عميق تعامل داشته باشند ، رابطه رمانتيك شان مي تواند براي هر دو طرف مخرب باشد. به احتمال زياد آن ها به شيوه اي آني عمل مي كنند و از نظر احساسي درست فكر نمي كنند. سو استفاده و عدم همدلي مي تواند براي سلامت رواني همسر آن ها مخرب باشد و بي ثباتي و تنش در روابط را ايجاد خواهد كرد. 

 ​

روابط عاشق هاي ديوانه 

8. احساسات و نگرش آن ها مي تواند در طول زمان بهبود يابد :

خبر خوب اين است كه بيماران رواني مي توانند رفتار خود را زماني كه انگيزه كافي براي انجام اين كار دارند ، بهبود بخشند. روانشناسان بر اين باورند كه روابط عاشقانه و برقراري ارتباط با افرادي كه ابراز محبت مي كنند مي تواند به آن ها بياموزد كه نسبت به ساير افراد همدلي بيشتري داشته و كيفيت تعاملات اجتماعي خود را بهبود بخشند.

منبع: نمناك

بسياري از والدين در مورد كودك عصبي خود شكايت دارند و ديگر نمي دانند چگونه با او رفتار كنند. اولين واكنشي كه به رفتار كودك خود مي دهند و براي اينكه او را آرام كنند اين است كه خواسته او را سريعا اجرا مي كنند تا كودكپرخاشگري بيشتري نكند. اما تنها نتيجه اي كه طي گذشت زمان دريافت مي كنند بيشتر شدن اين رفتار كودك است و در نهايت والدين و اطرافيان از اينكه رفتار درست چه مي تواند باشد درمانده مي شوند. رفتار با اين نوع از كودك داراي نكاتي مي باشد كه در ادامه به تفصيل در مورد آن مي پردازيم.

نشانه هاي يك كودك عصبي چيست؟

اصولا يك كودك بين سنين 2 تا 4 سال ممكن است رفتارهاي پرخاشگرانه از خود نشان دهد و خواسته هاي خود را به گونه اي عصباني و غير معمول بيان دارد. در اين دوران با همسالان خود دچار اختلاف و دعوا و بعضا برخوردهاي فيزيكي مي شود. از خوردن غذا امتناع مي كند و لوازم خود را پرت مي كند و ساعات خواب او به هم ريخته و خواب مناسبي ندارد.

اما نكته اي كه بايد در اين بين در نظر داشت اين است كه اين رفتارها بايد در كودك شما مداوم باشد تا گفت كودك شما احتمالا عصبي و پرخاشگر است. اگر گاهي اوقات و بسيار به ندرت چنين رفتارهايي را از خود نشان مي دهد كودك شما عصبي نيست؛ اما اين نبايد دليل بر اين باشد كه با كودك خود برخورد نداشته باشيد. بلكه مي توانيد با شيوه هاي كه در اينجا گفته مي شود كودك خود را كنترل كرده تا اين سن را به خوبي رد كند. زيرا اگر رفتارهاي عصبي در اين سن كنترل شوند در سنين بالاتر كودك شما آرام تر شده و رفتارهاي اجتماعي معقولي را پيش مي گيرد.

​

رفتار با كودك عصبي

آيا شرايط قبل از تولد در داشتن كودك عصبي تاثير دارد؟

شايد شما هم اين قضيه را شنيده باشيد كه براي داشتن نسلي خوب بايد از بيست سال قبل از تولد او برنامه بريزيد. اين نشان از اين قضيه دارد كه كودك بسياري از رفتارهاي خود را از دوران بارداري و رفتارهاي خود پدر و مادر به ارث مي برد. يكي از حساس ترين دوران هاي زندگي نوزاد، دوراني است كه در شكم مادر مي باشد و هر اتفاقي كه در اين دوران براي مادر بيفتد بر جنين اثر مي گذارد. استرس مادر در دوران بارداري، مبتلا شدن به برخي بيماري هاي ويروسي و عفوني رفتارهاي پرخاشگرانه اطرافيان مادر، نداشتن تغذيه مناسب از جمله عواملي مي باشد كه همگي بر خلق و خوي كودك اثر خواهد گذاشت.

​

آيا شرايط قبل از تولد در عصبي شدن كودك تاثير دارد

اگر به درمان كودك عصبي نپردازيم چه مي شود؟

يكي از باورهاي غلطي كه در بين والدين در دوران گذشته بود و متاسفانه همچنان در بين خانواده هايي كه از نظر اجتماعي و به روز بودن در سطح پاييني قرار دارند اين است كه كودك پرخاشگر آنها وقتي كه بزرگ شود بهتر مي شود و بعضا با تنبيه هاي بدني سعي در آرام كردن كودك دارند. ولي اين رفتار اگر كنترل نشود و به شيوه اي مناسب هدايت نشود در بزرگسالي صدمات جبران ناپذيري هم براي فرد و هم اجتماع خواهد داشت.

​

رفتار كودك عصبي

طبق مطالعاتي كه انجام شده است، كودكاني كه داراي رفتارهاي عصبي و پرخاشگرانه بودند و بدون درمان رها شده اند متاسفانه در نوجواني از نظر رفتارهاي اجتماعي و برخورد با ديگران دچار اختلال بوده و بيشتر به سمت بزهكاري و كشيدن سيگار و بسياري رفتارها و كارهاي منفي كشيده مي شوند. اين آسيب ها متاسفانه در دختران بيشتر نمايان مي شود. در ادامه راه كارهايي را براي مقابله با رفتارهاي اين قبيل كودكان عصبي بيان مي داريم.

هر پرخاشگري دليلي دارد

مهمترين كاري كه بايد در ابتدا انجام دهيد اين مي باشد كه زماني كه كودك شما پرخاشگري مي كند و رفتارهاي عصبي از خود بروز مي دهد چه دليلي داشته است. اگر بدون اينكه علت را جويا شويد و كودك خود را مواخذه كنيد نمي توانيد او را آرام كنيد. شايد دليل قانع كننده اي وجود داشته باشد و براي مثال فردي كودك شما را اذيت كرده باشد يا كودك شما از چيزي ترسيده باشد. بنابراين اولين حركت شما اين است كه كودك خود را در آغوش گرفته و از او توضيح بخواهيد. ممكن است با پرخاشگري از جواب دادن امتناع كند ولي بايد با آرامش و صبوري از او بخواهيد تا جواب دهد. نبايد رفتار كودك پرخاشگر شما بر شما اثر بگذارد زيرا اگر شما هم به پرخاشگري بپردازيد نتيجه اي حاصل نخواهد شد.

​

هر كودك عصبي دليلي براي پرخاشگري خود دارد

توجه به كودك عصبي

اگر كودك شما زماني كه مي خواهيد دليل را از او جويا شويد همچنان پرخاش مي كرد براي مدتي او را رها كنيد و مطمئن شويد دليل رفتارهاي او به خاطر عدم توجه شما نمي باشد. اگر ديديد كه كودك همچنان ادامه داد مجدد به سراغ او برويد و باز تلاش كنيد كه او را آرام كرده و دليل را بخواهيد و يا مي توانيد براي مثال حواس او را پرت كنيد و يا به يك مكان ديگر ببريد و با در مورد موضوع هاي مختلف صحبت كنيد. اگر كودك به اين شيوه آرام شد مشخص مي شود كه رفتار عصبي كودك شما براي جلب توجه شما مي باشد.

​

يكي از راه هاي درمان توجه به كودك عصبي است

همچنين شما مي توانيد در برخي از مواقع به رفتارهاي كودك خود در صورتي كه پر تكرار باشد توجهي نشان ندهيد. زيرا بي توجهي براي كودك پرخاشگر دردآورتر از برخورد شما خواهد بود و به اين ترتيب به كودك خود ياد مي دهيد كه اگر به حرف شما توجه كند و برخوردي مثبت داشته باشيد شما هم به او توجه خواهيد كرد. البته زماني كه رفتارهاي اين نوع كودكان منجر به آسيب جسمي او نشود و سلامت او به خطر نيفتد بايد بي توجهي را گاهي پيش بگيريد. اما زماني كه مساله سلامت او در ميان است توجه به كودك داشته باشيد و برخورد جدي داشته باشيد تا كودك شما متوجه شود زماني كه مساله سلامت او در ميان است شما هم جدي خواهيد بود و برخورد خواهيد كرد.

اجازه دهيد كودك شما به گريه خود ادامه دهد

گريه يكي از واكنش هايي است كه كودك عصبي از خود بروز مي دهد. يكي از راه هاي آرام كردن كودك عصبي در چنين شرايطي اين است كه همزمان كه مي خواهيم او را آرام كنيم بها و اجازه دهيم كه گريه كند. زيرا گريه باعث ترشح هورمون استرس مي شود و اين خود به آرام شدن و بهتر شدن حال كودك شما كمك خواهد كرد.

​

آرام كردن كودك عصبي

گرسنگي يك عامل عصبي شدن كودك

يكي از نيازهاي مادي كه ما انسانها داريم تامين نياز تغذيه اي ما مي باشد. كودكان به دليل فعاليت جسمي و ذهني بالايي كه دارند در اين دوران ساعات گرسنگي آنها با ما فرق دارد. بسياري از رفتارهاي كودك عصبي ممكن است به دليل گرسنگي او باشد و نتواند بيان كند. بعضا كودكاني وجود دارند كه ضعف ناشي از گرسنگي كه كمي در ناحيه دل آنها ايجاد مي شود را دل درد تلقي كرده و همان را بهانه قرار مي دهند و شروع به گريه و پرخاشگري مي كنند.

​

طرز برخورد با كودكان عصبي

بنابراين يكي از علت هايي كه بايد در مورد رفتار كودك عصبي خود جويا شويد گرسنه بودن او مي باشد. البته پرخاشگري به خاطر گرسنگي عاملي است كه در همه كودكان وجود دارد و نبايد چون فرزند شما زماني كه گرسنه است شروع به بهانه گيري مي كند و در بقيه موارد آرام است او را در دسته كودكان عصبي قرار دهيد.

كودكان از والدين خود الگو برداري مي كنند

طي تحقيقاتي كه صورت گرفته است، يادگيري كودك از قبل از تولد شروع و شده و بعد از تولد به اوج خود مي رسد و محيطي كه كودك در آن قرار دارد بالاترين تاثير را دارد. اولين افرادي كه كودك با آنها مواجه مي شود، پدر و مادر مي باشند. رفتارهاي خشن و تنبيه و فريادهايي كه بر سر كودك توسط پدر و مادر زده مي شود خود عاملي براي پرخاشگري كودك مي باشد. از طرفي ممكن است والدين با كودك رفتاري آرام داشته باشند ولي خود والدين با يكديگر بسيار پرخاشگري مي كنند. اين رفتار والدين بر روي كودكان تاثير گذاشته و اين رفتارها به عنوان آموزه اي از سوي والدين خود دريافت مي كنند. در چنين شرايطي علاوه بر مواردي كه در بالا گفته شد و در ادامه بيان مي شود، والدين در صورت بروز اختلاف بهتر است در مكاني كه كودك صدا و رفتار آنها را نبيند بروند.

​

الگو برداري كودك عصبي از والدين

اگر ناسازگاري كودك بيش از اندازه باشد چه عوارضي دارد؟

برخي از رفتارهاي عصبي و پرخاشگري كودك طبيعي است و برخي عاملي دارد كه بايد كشف شود و رفع شود. اما گاهي اوقات اين رفتارهاي پرخاشگرانه كودك عصبي به شدت زياد و غير قابل كنترل مي باشد. بر اساس تحقيقاتي كه انجام شده است، رفتارهاي شديد عصبي كودك مي تواند مرتبط با بيماري هاي رواني و خود مخرب باشد.

​

روانشناسي كودكان عصبي

براي درمان كودك عصبي چه موقع بايد به پزشك مراجعه كرد؟

همانطور كه گفته شد كودك عصبي را مي توان با شيوه هاي ساده اي كنترل كرد و به آرامش رساند. اما گاهي رفتارهايي از كودك بروز مي كند كه باعث نگراني شده و نياز به مراجعه به پزشك احساس مي شود. زماني كه كودك شما به شدت رفتارهاي عصبي از خود نشان مي دهد. پرخاشگري هاي او همراه با صدمه به خود مانند گاز گرفتن و كوبيدن سرخود به ديوار باشد. مدت زمان پرخاشگري تا آرام شدن او بيش از 10 دقيقه زمان ببرد و همچنان ادامه دهد. تعداد دفعات كج خلقي او در روز زياد باشد. اين مواردي است كه بايد بدون درنگ حتما به پزشك مراجعه كنيد تا سريعا كودك شما تحت درمان و مراقبت پزشك قرار گيرد.

​

روش هاي درماني كودك عصبي

خودتان را قوي كنيد

داشتن يك كودك پرخاشگر به شدت از شما انرژي مي گيرد و اينكه شما هم عصبي و ناراحت و كج خلق شويد بسيار وجود دارد. چون مادران بيشتر با كودكان در تعامل هستند و ساعات زيادي را با آنها سپري مي كنند مسلما بيشتر از همه درگير اين قبيل رفتارها خواهند بود. وظيفه پدر كودك اين است كه هميشه همراه مادر بوده و او را تا پايان درمان كودك همراهي كند و شرايط آرامش را براي او فراهم آورد.

​

براي درمان كودك عصبي والدين بايد خود نيز قوي باشند

شما مي توانيد براي تسكين خود در منزل تمرينات مربوط به تنفس عميق را انجام دهيد و يا تمرينات يوگا داشته باشيد. خواندن كتاب، گوش دادن به موسيقي، شركت در كلاس هاي ورزشي، خوردن خوراكي هايي كه به شما آرامش مي دهد از مواردي است كه باعث تقويت شما شده و اين مسير را بهتر طي خواهدي كرد.

منبع: بيتوته