روانشناس ايراني

روانشناسي كاربردي

موسيقي عليه خستگي!

۳ بازديد

موسيقي عليه خستگي

 

گوش دادن به موسيقي هنگام فعاليت بدني خستگي را كاهش مي‌دهد.

به گزارش ايسنا؛ "تاثير مداخله بيروني (آهنگ‌هاي مختلف موسيقي) بر برخي شاخص‌هاي خستگي جسماني در زنان جوان سالم" عنوان تحقيقي است كه توسط فرناز ترابي، علي‌اكبر جابري مقدم، احمد فرخي و رحمن سوري انجام شده است.

در اين تحقيق آمده است: اهميت تاثير متغيرهاي بيروني به ويژه موسيقي بر اجراي حركتي انسان از اوايل قرن بيستم، با اين فرضيه مطرح و مشخص شد كه موسيقي عامل محركي براي اجراي طبيعي است. ارتباط بين موسيقي با تغييرات فيزيولوژيكي و رواني در هنگام استراحت و فعاليت بدني همواره نظر متخصصين پزشكي و ورزشي را در تحقيقات به خود معطوف داشته است. در برخي پژوهش‌ها نتايج تاثير موسيقي بر اجراي ورزشي با نشانه‌هاي بهبود وضعيت فيزيولوژيك، افزايش ضربان قلب، ‌افزايش ميزان اندورفين پلاسما، بهبود هماهنگي و عملكرد دستگاه ليمبيك و مراكز كنترل خودكار و بالطبع كاهش درد و افزايش توانايي تحمل فشار تمرين گزارش شده است.

نوع پژوهش حاضر كاربردي و روش تحقيق نيمه تجربي با دو گروه تجربي (موسيقي كلاسيك تند و كند) و گروه كنترل است. جامعه‌ آماري اين پژوهش دانشجويان دختر 19-25 سال ثبت نام كننده در واحد تريت بدني عمومي دانشگاه تهران در نيم سال اول 85-86 است.

 نتايج پژوهش حاكي از آن است كه زمان رسيدن به واماندگي در هر دو گروه تجربي با گروه كنترل تفاوت معني داري داشت. از سوي ديگر بين ميانگين گروه‌هاي تجربي اختلاف معني‌داري مشاهده نشد. براين اساس مشخص مي‌شود كه استفاده از موسيقي كلاسيك صرف‌نظر از آهنگ و ضرب آهنگ، زمان رسيدن به واماندگي را افزايش مي‌دهد و بروز خستگي را به تاخير مي‌اندازد و از افزايش بيشتر ضربان قلب جلوگيري مي‌كند.

براساس نتايج برخي پژوهش‌ها، پخش موسيقي هنگام تمرين آثار ناراحت كننده ناشي از فشار تمرين را در ذهن آزمودني‌ها كاهش مي‌دهد، در حالي كه در صورت حذف عوامل شنيداري نظير موسيقي و ديداري ممكن است توجه به فشار كار دروني معطوف شود و توانايي تحمل خستگي كاهش يابد. اين آثار با تغييرات افزايشي ميزان سروتونين و كاهش دوپامين در مغز هنگام اجرا در شرايط پخش موسيقي ارتباط دارد.

موسيقي عليه خستگي

 ارتباط بين موسيقي با تغييرات فيزيولوژيكي و رواني در هنگام استراحت و فعاليت بدني همواره نظر متخصصين پزشكي و ورزشي را در تحقيقات به خود معطوف داشته است.

يافته‌هاي پژوهش نشان مي‌دهد ميزان باركاري هنگام رسيدن به حالت واماندگي و همچنين ضربان قلب سرحد واماندگي در گروه‌هاي تجربي به طور معني‌داري بيشتر از آزمودني‌هاي گروه كنترل بوده است. گرچه ميانگين اين مقادير در گروه موسيقي كلاسيك تند، بيشتر از آزمودني‌هاي گروه موسيقي كند بوده است، اين اختلاف معني‌دار نيست. اين يافته‌ها نشان مي‌دهد شنيدن موسيقي هنگام اجرا، صرف‌نظر از آهنگ و ضرب آهنگ آن موجب تاخير در بروز خستگي و افزايش عملكرد مي‌شود.

 در برخي پژوهش‌ها آثار موسيقي با توجه به ضرب آهنگ (تعداد ضربه‌ها در دقيقه) نشان مي‌دهد موسيقي با ضرب آهنگ تند ضربان قلب، فشار خون سيستولي، واكنش‌هاي سطحي سريع و دامنه‌ تنفس را افزايش مي‌دهد. در صورتي كه موسيقي با ضرب آهنگ كند يك دوم ميزان و حجم اين متغيرها را كاهش مي‌دهد.

از ديدگاه عصبي – عضلاني نيز مي‌توان بيان كرد كه هر محرك بيروني نظير موسيقي در هنگام اجراي فعاليت جسماني ميزان آتشباري نرون در مراكز اوليه حركتي را افزايش مي‌دهد و در نتيجه بار كاري از طريق انقباضات عضلاني قوي‌تر، حتي در شرايط خستگي افزايش مي‌يابد. در نهايت با توجه به اين كه تمرين به مدت شش هفته اجرا شده و صرف نظر از مداخله‌ موسيقي، سازگاري‌هاي تمريني در همه‌ افراد رخ داده است، ولي اين نكته شايان ذكر است كه آثار تمرين در شرايط پخش موسيقي بر تحمل خستگي بارز بوده است.

به طور كلي نتايج پژوهش حاضر نشان داد آثار موسيقي بر شاخص‌هاي بروز خستگي جسماني نظير زمان رسيدن به واماندگي‌، ضربان قلب و باركاري هنگام واماندگي اثر افزايشي دارد. به طوري كه آزمودني‌ها قادر مي‌شوند فشار بيشتر را از طريق كاهش درك فشار تحمل كنند. از سوي ديگر نيز گرچه ميانگين متغيرهاي تحقيق در گروه موسيقي تند بالاتر از گروه موسيقي كند است، آثار نوع موسيقي بر متغيرهاي اجرايي در اين پژوهش از نظر آماري معني‌دار نبود. پيشنهاد مي‌شود در پژوهش‌هاي بعدي تاثير موسيقي در ورزشكاران حرفه‌اي آزمايش شود.

منبع: تبيان

چند تمرين ساده براي تقويت مغز

۳ بازديد

 

توانايي‌ هاي مغزي‌, روش تقويت حافظه

استفاده از مغز بدون وقفه در محل كار ادامه دارد، بنابراين براي مديريت اطلاعات و فراموش نشدن جزئيات روزانه، انجام برخي تمرينات مغزي ضروري است. به همان ترتيب كه فعاليت‌هاي جسمي و ورزش عضلات را تقويت مي‌كنند، تمرين‌هاي ذهني نيز، فعاليت‌هاي مغزي را بهبود مي‌بخشند.

تقويت حافظه كوتاه‌مدت
تقويت حافظه كوتاه‌مدت به ذهن كمك مي‌كند تا اطلاعات جديد سريع‌تر به خاطر سپرده و در نتيجه با سرعت بالا به كار گرفته شوند. اين تمرين، زمان بسيار كمي در حد چند دقيقه در روز را به خود اختصاص مي‌دهد.براي چند ثانيه فهرستي از چند كلمه تصادفي، مثل فهرست خريد را نگاه كنيد و آنها را به خاطر بسپاريد. سپس سعي كنيد، آنها را به ترتيب از حفظ بگوييد .

توانايي‌ هاي مغزي‌, روش تقويت حافظه

براي تصميم‌گيري‌هايتان، استدلال كنيد
تصميم‌گيري براساس عقل سليم از اهميت ويژه‌اي برخوردار است، اين شيوه نه تنها افراد را از خطرهاي احتمالي دور مي‌كند بلكه به تقويت قوه استدلال كمك مي‌كند. استدلال كردن نيز به نوبه خود از برترين مهارت‌هايي است كه مغز و ذهن را قوي و نيرومند مي‌كند. بنابراين ذهن‌تان را به استدلال، شيوه‌هاي سازنده و منطقي عادت دهيد. براي دستيابي به مهارت استدلال كردن، هر روز 5 دقيقه را براي كامل كردن سري‌هاي عددي منطقي صرف كنيد. اين نوع از تمرين‌هاي رواني به شما كمك مي‌كند كه به طور خودكار و براساس طرح‌هاي منطقي استدلال كنيد .

توانايي‌ هاي مغزي‌, روش تقويت حافظه

سرزندگي ذهنتان را حفظ كنيد
فناوري همه جا حضور دارد و تمام كارمندها بيشتر زمان و روز خود را با آنها سپري مي‌كنند. اگرچه اين فناوري‌ها به صرفه‌جويي در زمان منجر مي‌شود اما به سرزندگي ذهن آسيب مي‌زند. براي حل اين مشكل، كافي است هر روز يك محاسبه ذهني انجام دهيد. به عنوان نخستين تمرين، بهترين كار اين است كه از ماشين حساب براي انجام حساب و كتاب‌هاي ساده خودداري كنيد. به طور مثال براي حساب كردن سهم هر نفر از دوستان در رستوران، سريع تلفن همراهتان را به كار نيندازيد.     توانايي‌هاي مغزي‌تان را بشناسيد

توانايي‌ هاي مغزي‌, روش تقويت حافظه

افزايش توان براي كسب زمان
سازماندهي امور، فعاليت‌هاي غير مفيد و از دست رفتن زمان را رفع مي‌كند، در نتيجه فرد زمان بيشتري در اختيار خواهد داشت. براي دستيابي به سازماندهي مفيد، انجام وظايف با رعايت نظم و بنابر كاركردها ضروري است. از سوي ديگر تشخيص اولويت‌ها نيز از اهميت ويژه‌اي برخوردار است. تمرين جالبي براي افزايش توان سازماندهي توصيه مي‌شود، براي اين تمرين بايد محله‌اي را كه برايتان آشناست، در ذهنتان تصور كنيد و مكان‌هاي مختلف مانند، خانه‌ها و مغازه‌ها را جابه‌جا كرده و به بهترين شكل ممكن سازماندهي كنيد. اين تمرين به شما اجازه مي‌دهد تا در محل كارتان بتوانيد امور را سازماندهي كنيد و زمان كافي داشته باشيد، به اين ترتيب ذهن‌تان با آرامش بيشتر به فعاليت مي‌پردازد.

توانايي‌ هاي مغزي‌, روش تقويت حافظه

توانايي‌هاي مغزي‌تان را بشناسيد
متنوع ياد بگيريد. ياد گرفتن نكات جديد، بدون اينكه نورون‌هاي مغزي را خسته كند، به حفظ شدن فعاليت‌هاي ذهني منتهي مي‌شود.اين تمرين به مغزتان كمك خواهد كرد كه هميشه با نشاط آماده ياد گرفتن بيشتر بماند. براي اينكه نكات جديدي ياد بگيريد، هر روز چند دقيقه را در صفحات آموزشي اينترنت بگذرانيد. در پايان مطالعه، اطلاعات كليدي را جمع‌بندي كنيد. به اين ترتيب، نكات فراگرفته شده به شكلي پايدار در ذهنتان حفظ خواهند شد .

توانايي‌ هاي مغزي‌, روش تقويت حافظه

انجام چند فعاليت به طور همزمان
اگر بتوانيد چند كار را همزمان انجام دهيد، توانايي‌هاي ذهنيتان به ميزان قابل توجهي افزايش خواهد يافت. تكرار و تمرين از عوامل موفقيت در دستيابي به اين شيوه است. به عنوان تمرين مي‌توانيد از كار با نرم‌افزارها شروع كنيد، براي اين منظور بايد سعي كنيد از دكمه‌هاي ميانبر استفاده كنيد، بايد اين قابليت را تا حدي در خود پرورش دهيد كه ديگر نيازي به موس نداشته باشيد. اين حركت باعث مي‌شود كه بتوانيد همزمان چند كار را در كنار هم و به موازات يكديگر انجام دهيد .

توانايي‌ هاي مغزي‌, روش تقويت حافظه

براي بازدهي بالاتر، بيشتر تمركز كنيد
اگر براي متمركز شدن روي يك پرونده به اندازه كافي تمركز نداريد، نبايد نگران شويد. با اين حال ممكن است برخي اطلاعات مهم را از قلم بيندازيد و بازدهي‌تان آسيب ببيند. براي رفع اين معضل بايد تا حد ممكن جلوي اطلاعات مزاحم را بگيريد و اجازه ندهيد سطح آگاهي‌تان افت كند.

منبع: سلامت نيوز

تنبيه بدني كودك چه عواقبي دارد؟

۴ بازديد

يك روان‌شناس گفت: زدن كودك نه تنها مشكلي را برطرف نمي‌كند، بلكه به او مي‌آموزد كه نسبت به خود احساس بدي داشته و عزت نفس‌اش را براي هميشه از دست بدهد.

تنبيه بدني كودك

زدن كودك به بهانه تنبيه باعث مي‌شود كه او احساس عجز و نااميدي كرده و به مرور افسرده و پرخاشگر شود. اين در حالي است كه عزت نفس پائين مي‌تواند تا آخر عمر همراه كودك باشد. از اين‌رو اگر از كودكمان اشتباهي سر زد بايد در وهله اول خونسردي خود را حفظ كنيم و حتي اداي كتك زدن را هم درنياوريم، چون مي‌تواند مثل ضربه‌هايي، روح او را زخمي كند.

اين روانشناس با تأكيد بر اين‌كه در ارتباط با كودكان هيچ چيزي جاي گفت‌وگو را نمي‌گيرد، ادامه داد: متأسفانه تنبيه بدني مي‌تواند كودكان را درباره شناخت و تشخيص درست از غلط به اشتباه بيندازد و باعث افزايش اضطراب در آنها شود . از اين‌رو بايد به كودكانمان بياموزيم كه روش‌هاي غير مضر را براي بيان احساسات خود به كار گيرند و بدانند كه فقط در اين حالت احساساتشان مورد پذيرش قرار مي‌گيرد.

وي تصريح كرد: تنبيه بدني فرزندمان به اين معناست كه رفتار ما درست بوده و حق با ماست، از همين‌رو به احتمال خيلي زياد او نيز در آينده، كتك زدن را عمل درستي براي رسيدن به حق و حقوق خود بداند و به اطرافيانش صدمات جسمي وارد كند، مثلاً دوستانش و حتي همسرش را در آينده كتك بزند.


تنبيه بدني كودك

قاسم‌خاني با بيان اين‌كه تنبيه بدني به جد زمينه افت تحصيلي كودكان را فراهم كرده و موجب مي‌شود فرد از پيشرفت و خلاقيت باز بماند، خاطرنشان كرد: هنگامي كه فرزندمان بي‌ادبي مي‌كند عكس‌العمل زود و نسنجيده ما راه به جايي نمي‌برد. بلكه مي‌توانيم با سنگين كردن جو به او فرصت دهيم براي مدت كوتاهي احساس جدايي كرده و به رفتار زشتش فكر كند، چون كودكان در صورت كتك خوردن كنترل درون خود را از دست داده و هميشه براي تشخيص درست از غلط چشمشان به تصميم ديگران خواهد بود.

اين روانشناس هم‌چنين با تأكيد بر ضرورت بهره‌مندي از مشاوران مجرب در تربيت فرزندان، خاطرنشان كرد: آموزش ديدن و صحبت كردن با والدين با تجربه و موفق در تربيت فرزندان مي‌تواند سطح اختلالات روحي در نسل‌هاي آتي را كاهش دهد و از بسياري از ناكامي‌هاي خانوادگي بكاهد.

منبع:ايسنا

ازدواج با همسن درست است يا خير؟

۳ بازديد

يكي از مسائلي كه در ازدواج بايد به آن توجه شود، تفاوت سني دختر و پسر است. درست است كه كمتر بودن سن دختر يك معيار صد در صدي نيست و ممكن است مواردي هم وجود داشته باشد كه با وجود كوچكتر بودن پسر از لحاظ سني، دختر و پسر با هم ازدواج كرده اند و الآن هم مشكلي ندارند، ولي معمولاً توصيه جدي مشاورين خانواده اين است كه سن پسر چند سالي بزرگتر از دختر باشد.

ازدواج با همسن

همان طور كه مي دانيد ازدواج يكي از مسايل مهم زندگي هر انساني است زيرا در تمامي ابعاد زندگي تأثير دارد. ازدواج موفق مي تواند سبب پيشرفت انسان در زمينه هاي مختلف شود كما اينكه چنانچه ازدواج ناموفق باشد مشكلات زيادي را براي انسان بوجود مي آورد و مانع رشد و ترقي مي شود پس بايد با اين امر مهم سنجيده برخورد كرد و از هر گونه شتابزدگي، يك جانبه گرايي، ظاهر بيني و سطحي نگري پرهيز كرد.

 

براي انتخاب همسر پيروي از نقشه راه و الگوي ازدواج مي تواند ضامن پايداري وثبات درزندگي مشترك دختر وپسر باشد. مطمئنا با پيروي از اين مدل اخلاقي وديني كه طبق تجربيات تلخ و شيرين هزاران نفر طراحي شده است مي توانيد خود را از آفت ها وآسيب هاي موجود در اين مسير ايمن كنيد.

 

يكي از مسائلي كه در ازدواج بايد به آن توجه شود، تفاوت سني دختر و پسر است. درست است كه كمتر بودن سن دختر يك معيار صد در صدي نيست و ممكن است مواردي هم وجود داشته باشد كه با وجود كوچكتر بودن پسر از لحاظ سني، دختر و پسر با هم ازدواج كرده اند و الآن هم مشكلي ندارند، ولي معمولاً توصيه جدي مشاورين خانواده اين است كه سن پسر چند سالي بزرگتر از دختر باشد( سه تا شش سال) چنين توصيه اي هم بي دليل نيست.

 

ممكن است كسي در كنار همسري كم سنّ تر از خود ارامش يابد – كسي در كنار همسري هم سنّ خود ارامش يابد و كسي در كنار همسري بزرگتر از خود هم ارامش يابد.

 

آري، بهتر اين است كه سنّ دختر كم تر از پسر باشد؛ و اين هم دلايلي منطبق با جسم، روح و روان هر دو طرف دارد.

 

فوايد اختلاف سني كم در ازدواج

در اين باره به بعضي موارد اشاره مي كنيم:

 

- درك بيش تر

زندگي زناشويي كم تر دچار مشكل خواهد شد، تفاهم عاطفي، روحي، فكري، اجتماعي و جنسي بيش تر خواهد بود و هم ديگر را بهتر درك خواهند كرد؛ براي اين كه سن بلوغ جنسي و رشد اجتماعي ـ عاطفي دختران كمي سريعتر است.

 

- توقع كم در فعاليت جسمي

هم چنين اختلاف سني كم، باعث تناسب بيش تر در قابليت هاي جسمي خواهد بود و اين امر سبب ميشود كه توقع بيش از حد از هم ديگر در خصوص فعاليت هاي جسمي نداشته باشند.

 

- انعطاف پذيري بيش تر

معمولاً افرد مسن‌تر قابليت انعطاف پذيري كم تري دارد. اگر دو نفر جوان با اختلاف سني كم تر ازدواج ميكنند ، براي دست پيدا كردن به سازگاري سعي ميكنند ، به نظر هم ديگر توجه نمايند و خود را طوري تطبيق مي‌دهند كه مقبول ديگري واقع شوند و بدين ترتيب رضايت طرف مقابل را جلب نمايند. حال آن كه با افزايش سن، انعطاف آدمي كاهش مي يابد و همين امر در زندگاني مشترك معضل افرين است.

 

- دوست بودن با يك ديگر

فايده چهارم اين است كه تلاش ميكنند بصورت دو دوست با هم ديگر برخورد كنند، نه اينكه يكي كه بزرگتر است پيوسته ديگري را امر و نهي نمايد.

 

- بيان مشكلات

فايده پنجم اين است كه دختر و پسر زيرا فاصله سني كمي دارند، از هم ديگر رودربايستي نداشته باشند و مشكلات و خواسته هاي خود را راحت تر به هم ديگر منتقل كنند .

 

- امتياز دادن فرد بزرگتر 

فايده ششم اينكه چنانچه فاصله سني زياد باشد، فرد بزرگتر بايد براي جذب فرد كوچك تر امتيازهاي زيادي بدهد و اين براي فرد بزرگتر هميشه ميسر نمي باشد و سبب اختلاف خواهد شد؛ ولي چنانچه فاصله كم باشد، ديگر لزومي ندارد فرد بزرگتر امتياز دهد.

 

ازدواج با همسن از نظر روانشناسي,ازدواج با همسن,محاسن ازدواج با همسن

ازدواج با همسن از نظر روانشناسي

 

چند توصيه براي مديريت اين چالش

اول آن كه اگر در آغاز دوران جواني هستيد و قصد ازدواج با شخصي هم سال را داريد يا ازدواج نموده ايد ، لازم نيست نگران باشيد. اين مسئله ميتواند چالش هاي اضافه تري به همراه داشته باشد ولي نمي توان آن را بعنوان نكته منفي در نظر گرفت. جداي از اين مسأله، يادتان باشد بانوان جوان همسن لازم است در كنار صبر و بردباري، انتظاراتي واقع بينانه از هم‌ديگر داشته باشند و تحت‌تأثير توقعات اطرافيان به همسر خود فشار اضافه وارد نكنند. در كنار آن به خانواده ها هم توصيه ميشود در عين حال كه به مستقل شدن جوانان كمك ميكنند ، در سال هاي آغازين ازدواج به حمايت و پشتيباني از همسران جوان ادامه دهند.

 

ازدواج با همسن از نظر روانشناسي

ازدواج با همسن از نظر روانشناسي مشكلي ندارد و بيش تر به ديگر شرايط وابسته است.

براي ازدواج با همسن بهتر است اول بلوغ عقلي و فكري دختر و پسر سنجيده شود تا با در نظر گرفتن شرايط دريابند كه آيا مناسب براي يكديگر هستند يا خير. كه براي يافتن اين مسئله بهترين كار مراجعه به مشاوره ازدواج است كه با اگاهي و تجربه تشخصيص مي‌دهند زوج از لحاظ طرز تفكر و فرهنگ و اخلاقيات تا چه ميزان به يكديگر نزديك هستند.

 

ازدواج با همسن از نظر روانشناسي اسيب شناخته نمي شود ولي معمولاً ترجيح اين است كه دختر به علت بلوغ عقلي و منطقي زود تر نسبت به پسر كوچك تر باشد تا از لحاظ فكري در يك سطح قرار بگيرند ولي زوج هاي همسن را هم اسيب تلقي نمي كنند چرا كه بسته به اشخاص ممكن است تمام اين شرايط تغيير كنند. و اكنون تنها ازدواجي كه جزء ازدواج هاي نامتعارف در جامعه شناخته ميشود ازدواج با زن بزرگتر از مرد هم است

 

محاسن ازدواج با همسن

محاسن ازدواج با همسن براي افردي كه تصميم ازدواج با همسن خود را دارند شنيدني است.

 

- هنگامي كه انتخابتان براي يك زندگي مشترك شخصي ميشود كه همسن و سال خودتان است حس صميميت بيشتري با وي مي كنيد خواسته هايتان را راحت تر بيان مي كنيد و هنگامي كه با وي درد و دل مي كنيد حس مي كنيد بهتر از هرفرد ديگري شما را درك ميكند و لازم است يادآوري كنم تجربه ي اين حس در يك زندگي مشترك يكي از محاسن ازدواج با همسن است كه ممكن است هركسي آن را تجربه نكند.

 

از جمله محاسن ازدواج با همسن به موردهاي زير ميتوان اشاره نمود :

- مرد حس مدير بودن نمي كند و زن حس بهتري را تجربه ميكند .

- با هم تجربه كسب مي كنيد و اين برايتان طراوت و جذابيت دارد.

- توقعات نزديك تري داريد براي اين كه بلوغ فكري، عقلي نزديك تري داريد و حتي جهانبيني هاي شبيه تري داريد.

 

- راحت تر با يكديگر مشورت مي كنيد و با هم يك تصميم مي گيريد.

- بهترين تعريف از محاسن ازدواج با همسن اين است كه بگوييم در يك كلام بهتر حرف هم‌ديگر را ميفهميد و درك بهتري از شرايط روحي و جسمي يكديگر داريد.

 

- تحقيقات نشان ميدهد زوج هاي همسن معمولاً هيجان بيشتري را در زندگي مشترك رغم ميزنند ميتوان گفت در اين زندگي مشترك سفر هاي غيرمنتظره و بي برنامه و يا تغييرهاي ناگهاني مانند تغيير محل زندگي و … بيش تر از بقيه ممكن است رخ بدهد و نكته اين است كه تمام اين حوادث بدون نگراني و حتي با رضايت كامل آن ها انجام مي شود .

 

- زوج هاي همسن با انرژي كه از همدلي و همراهي دونفره شان به دست مي آورند ميتوانند هر اتفاق بزرگي را رقم بزنند.

 

ازدواج با همسن از نظر روانشناسي,ازدواج با همسن,محاسن ازدواج با همسن

معايب ازدواج با همسن

 

معايب ازدواج با همسن

معايب ازدواج با همسن درست زماني اتفاق مي افتد كه اين زوج خوشبخت وارد لج بازي بشوند. يكي از حوادث تلخي كه امكان دارد زندگي يك زوج همسن را از هم بپاشد بوجود آمدن اختلافاتي است كه باعث شود اين زوج نسبت به هم بي عاطفه شوند كه علل آن را در زير يادآوري خواهيم كرد:

 

- يكي از بدي ها ازدواج با همسن كه درست نقطه مقابل محاسن اين نوع ازدواج هم است اين است كه اين همسن بودن و صميمت زياد باعث شود حرمت ها بين زوجين از بين برود.

 

- معمولاً زنان از نظر رابطه جنسي زود تر از مردان پير ميشوند و زمانيكه زوج همسن باشند اين نكته در آينده ميتواند مسئله ساز شود براي اين كه در ازدواج هايي كه مرد بزرگتر است اين تعادل به واسطه تفاوت سني حل ميشود ولي در زوج هاي همسن اينطور نيست.

 

- يكي ديگر از معايب ازدواج با همسن اين است كه مرد به علت ناپختگي و يا تجربه اي به اندازه ي زن، قادر به مديريت خانواده نباشد و اين باعث شود زن، كه پيوسته به دنبال پشتوانه اي در زندگي مشترك است حس خلع كند.

 

- وقتى سن زن چند سالى كمتر از مرد باشد اطاعت پذيرى وي از مرد بعنوان سرپرست خانواده بيشتر و راحت تر خواهد بود مضافا بر اينكه زن هميشه دوست دارد همسرش فردى، توانا، قدرتمند و پناه‌گاه مطمئنى براى وي باشد و چنانچه زن و مرد از نظر سنى در يك سطح باشند هيچ گاه زن چنين تصورى را از شوهرش ندارد و وي را در حد خود مى بيند ولي چنانچه شوهر چند سالى بزرگتر باشد و از تجارب بيشترى بهره مند باشد زن حس مى كند همسر وي كسى است كه شايستگى هاى لازم را براى اداره منزل دارد و مى تواند در پناه وي يك زندگى ارامش بخش داشت.

 

- زن به دليل زايمان، شير دادن و... زودتر از مرد شكسته مى شود و هم سال بودن زن و شوهر سبب مى شود پس از يك دهه زندگى و آوردن چند فرزند شادابى زن در حد شادابى و نشاط مرد نباشد و حتي مطلوبيت وي نزد شوهر كم شود بنابراين براى پيشگيرى از مسأله كاملا طبيعى و زيستى بهتر است اين اختلاف سنى همواره بين زن و شوهر باشد تا همواره زن از نشاط كافى بهره مند باشد و مطلوبيت وي پيش شوهرش كاسته نشود.

 

ممكن است بگوييد مرد هم بايد براى همسرش مطلوبيت داشته باشد، آري اين حرف درست است ولي همانطور كه در بالا متذكر شديم مردها به دليل عدم زايمان و متحمل نشدن فرزند دارى و فرزندپرورشى ديرتر از زنان دچار شكستى و چين و چروك صورت و بدن مى شوند.

 

بهترين سن ازدواج

 

- نسبي بودن سن ازدواج

سن ازدواج امري است نسبي و متغير كه در اشخاص گوناگون، تفاوت ميكند . امكان دارد شخصي در هفده سالگي آماده ازدواج باشد، ولي شخصي در۲۵ سالگي هم قابليت اداره خانواده را نداشته باشد.

 

- تعريف سن ازدواج

سن ازدواج، سني است كه جوان حس نياز به ازدواج ميكند و تقدير الهي در وجودش اين حس نياز را به جوشش مي آورد.

منبع: بيتوته

ازدواج با همسن درست است يا خير؟

۳ بازديد

يكي از مسائلي كه در ازدواج بايد به آن توجه شود، تفاوت سني دختر و پسر است. درست است كه كمتر بودن سن دختر يك معيار صد در صدي نيست و ممكن است مواردي هم وجود داشته باشد كه با وجود كوچكتر بودن پسر از لحاظ سني، دختر و پسر با هم ازدواج كرده اند و الآن هم مشكلي ندارند، ولي معمولاً توصيه جدي مشاورين خانواده اين است كه سن پسر چند سالي بزرگتر از دختر باشد.

ازدواج با همسن

همان طور كه مي دانيد ازدواج يكي از مسايل مهم زندگي هر انساني است زيرا در تمامي ابعاد زندگي تأثير دارد. ازدواج موفق مي تواند سبب پيشرفت انسان در زمينه هاي مختلف شود كما اينكه چنانچه ازدواج ناموفق باشد مشكلات زيادي را براي انسان بوجود مي آورد و مانع رشد و ترقي مي شود پس بايد با اين امر مهم سنجيده برخورد كرد و از هر گونه شتابزدگي، يك جانبه گرايي، ظاهر بيني و سطحي نگري پرهيز كرد.

 

براي انتخاب همسر پيروي از نقشه راه و الگوي ازدواج مي تواند ضامن پايداري وثبات درزندگي مشترك دختر وپسر باشد. مطمئنا با پيروي از اين مدل اخلاقي وديني كه طبق تجربيات تلخ و شيرين هزاران نفر طراحي شده است مي توانيد خود را از آفت ها وآسيب هاي موجود در اين مسير ايمن كنيد.

 

يكي از مسائلي كه در ازدواج بايد به آن توجه شود، تفاوت سني دختر و پسر است. درست است كه كمتر بودن سن دختر يك معيار صد در صدي نيست و ممكن است مواردي هم وجود داشته باشد كه با وجود كوچكتر بودن پسر از لحاظ سني، دختر و پسر با هم ازدواج كرده اند و الآن هم مشكلي ندارند، ولي معمولاً توصيه جدي مشاورين خانواده اين است كه سن پسر چند سالي بزرگتر از دختر باشد( سه تا شش سال) چنين توصيه اي هم بي دليل نيست.

 

ممكن است كسي در كنار همسري كم سنّ تر از خود ارامش يابد – كسي در كنار همسري هم سنّ خود ارامش يابد و كسي در كنار همسري بزرگتر از خود هم ارامش يابد.

 

آري، بهتر اين است كه سنّ دختر كم تر از پسر باشد؛ و اين هم دلايلي منطبق با جسم، روح و روان هر دو طرف دارد.

 

فوايد اختلاف سني كم در ازدواج

در اين باره به بعضي موارد اشاره مي كنيم:

 

- درك بيش تر

زندگي زناشويي كم تر دچار مشكل خواهد شد، تفاهم عاطفي، روحي، فكري، اجتماعي و جنسي بيش تر خواهد بود و هم ديگر را بهتر درك خواهند كرد؛ براي اين كه سن بلوغ جنسي و رشد اجتماعي ـ عاطفي دختران كمي سريعتر است.

 

- توقع كم در فعاليت جسمي

هم چنين اختلاف سني كم، باعث تناسب بيش تر در قابليت هاي جسمي خواهد بود و اين امر سبب ميشود كه توقع بيش از حد از هم ديگر در خصوص فعاليت هاي جسمي نداشته باشند.

 

- انعطاف پذيري بيش تر

معمولاً افرد مسن‌تر قابليت انعطاف پذيري كم تري دارد. اگر دو نفر جوان با اختلاف سني كم تر ازدواج ميكنند ، براي دست پيدا كردن به سازگاري سعي ميكنند ، به نظر هم ديگر توجه نمايند و خود را طوري تطبيق مي‌دهند كه مقبول ديگري واقع شوند و بدين ترتيب رضايت طرف مقابل را جلب نمايند. حال آن كه با افزايش سن، انعطاف آدمي كاهش مي يابد و همين امر در زندگاني مشترك معضل افرين است.

 

- دوست بودن با يك ديگر

فايده چهارم اين است كه تلاش ميكنند بصورت دو دوست با هم ديگر برخورد كنند، نه اينكه يكي كه بزرگتر است پيوسته ديگري را امر و نهي نمايد.

 

- بيان مشكلات

فايده پنجم اين است كه دختر و پسر زيرا فاصله سني كمي دارند، از هم ديگر رودربايستي نداشته باشند و مشكلات و خواسته هاي خود را راحت تر به هم ديگر منتقل كنند .

 

- امتياز دادن فرد بزرگتر 

فايده ششم اينكه چنانچه فاصله سني زياد باشد، فرد بزرگتر بايد براي جذب فرد كوچك تر امتيازهاي زيادي بدهد و اين براي فرد بزرگتر هميشه ميسر نمي باشد و سبب اختلاف خواهد شد؛ ولي چنانچه فاصله كم باشد، ديگر لزومي ندارد فرد بزرگتر امتياز دهد.

 

ازدواج با همسن از نظر روانشناسي,ازدواج با همسن,محاسن ازدواج با همسن

ازدواج با همسن از نظر روانشناسي

 

چند توصيه براي مديريت اين چالش

اول آن كه اگر در آغاز دوران جواني هستيد و قصد ازدواج با شخصي هم سال را داريد يا ازدواج نموده ايد ، لازم نيست نگران باشيد. اين مسئله ميتواند چالش هاي اضافه تري به همراه داشته باشد ولي نمي توان آن را بعنوان نكته منفي در نظر گرفت. جداي از اين مسأله، يادتان باشد بانوان جوان همسن لازم است در كنار صبر و بردباري، انتظاراتي واقع بينانه از هم‌ديگر داشته باشند و تحت‌تأثير توقعات اطرافيان به همسر خود فشار اضافه وارد نكنند. در كنار آن به خانواده ها هم توصيه ميشود در عين حال كه به مستقل شدن جوانان كمك ميكنند ، در سال هاي آغازين ازدواج به حمايت و پشتيباني از همسران جوان ادامه دهند.

 

ازدواج با همسن از نظر روانشناسي

ازدواج با همسن از نظر روانشناسي مشكلي ندارد و بيش تر به ديگر شرايط وابسته است.

براي ازدواج با همسن بهتر است اول بلوغ عقلي و فكري دختر و پسر سنجيده شود تا با در نظر گرفتن شرايط دريابند كه آيا مناسب براي يكديگر هستند يا خير. كه براي يافتن اين مسئله بهترين كار مراجعه به مشاوره ازدواج است كه با اگاهي و تجربه تشخصيص مي‌دهند زوج از لحاظ طرز تفكر و فرهنگ و اخلاقيات تا چه ميزان به يكديگر نزديك هستند.

 

ازدواج با همسن از نظر روانشناسي اسيب شناخته نمي شود ولي معمولاً ترجيح اين است كه دختر به علت بلوغ عقلي و منطقي زود تر نسبت به پسر كوچك تر باشد تا از لحاظ فكري در يك سطح قرار بگيرند ولي زوج هاي همسن را هم اسيب تلقي نمي كنند چرا كه بسته به اشخاص ممكن است تمام اين شرايط تغيير كنند. و اكنون تنها ازدواجي كه جزء ازدواج هاي نامتعارف در جامعه شناخته ميشود ازدواج با زن بزرگتر از مرد هم است

 

محاسن ازدواج با همسن

محاسن ازدواج با همسن براي افردي كه تصميم ازدواج با همسن خود را دارند شنيدني است.

 

- هنگامي كه انتخابتان براي يك زندگي مشترك شخصي ميشود كه همسن و سال خودتان است حس صميميت بيشتري با وي مي كنيد خواسته هايتان را راحت تر بيان مي كنيد و هنگامي كه با وي درد و دل مي كنيد حس مي كنيد بهتر از هرفرد ديگري شما را درك ميكند و لازم است يادآوري كنم تجربه ي اين حس در يك زندگي مشترك يكي از محاسن ازدواج با همسن است كه ممكن است هركسي آن را تجربه نكند.

 

از جمله محاسن ازدواج با همسن به موردهاي زير ميتوان اشاره نمود :

- مرد حس مدير بودن نمي كند و زن حس بهتري را تجربه ميكند .

- با هم تجربه كسب مي كنيد و اين برايتان طراوت و جذابيت دارد.

- توقعات نزديك تري داريد براي اين كه بلوغ فكري، عقلي نزديك تري داريد و حتي جهانبيني هاي شبيه تري داريد.

 

- راحت تر با يكديگر مشورت مي كنيد و با هم يك تصميم مي گيريد.

- بهترين تعريف از محاسن ازدواج با همسن اين است كه بگوييم در يك كلام بهتر حرف هم‌ديگر را ميفهميد و درك بهتري از شرايط روحي و جسمي يكديگر داريد.

 

- تحقيقات نشان ميدهد زوج هاي همسن معمولاً هيجان بيشتري را در زندگي مشترك رغم ميزنند ميتوان گفت در اين زندگي مشترك سفر هاي غيرمنتظره و بي برنامه و يا تغييرهاي ناگهاني مانند تغيير محل زندگي و … بيش تر از بقيه ممكن است رخ بدهد و نكته اين است كه تمام اين حوادث بدون نگراني و حتي با رضايت كامل آن ها انجام مي شود .

 

- زوج هاي همسن با انرژي كه از همدلي و همراهي دونفره شان به دست مي آورند ميتوانند هر اتفاق بزرگي را رقم بزنند.

 

ازدواج با همسن از نظر روانشناسي,ازدواج با همسن,محاسن ازدواج با همسن

معايب ازدواج با همسن

 

معايب ازدواج با همسن

معايب ازدواج با همسن درست زماني اتفاق مي افتد كه اين زوج خوشبخت وارد لج بازي بشوند. يكي از حوادث تلخي كه امكان دارد زندگي يك زوج همسن را از هم بپاشد بوجود آمدن اختلافاتي است كه باعث شود اين زوج نسبت به هم بي عاطفه شوند كه علل آن را در زير يادآوري خواهيم كرد:

 

- يكي از بدي ها ازدواج با همسن كه درست نقطه مقابل محاسن اين نوع ازدواج هم است اين است كه اين همسن بودن و صميمت زياد باعث شود حرمت ها بين زوجين از بين برود.

 

- معمولاً زنان از نظر رابطه جنسي زود تر از مردان پير ميشوند و زمانيكه زوج همسن باشند اين نكته در آينده ميتواند مسئله ساز شود براي اين كه در ازدواج هايي كه مرد بزرگتر است اين تعادل به واسطه تفاوت سني حل ميشود ولي در زوج هاي همسن اينطور نيست.

 

- يكي ديگر از معايب ازدواج با همسن اين است كه مرد به علت ناپختگي و يا تجربه اي به اندازه ي زن، قادر به مديريت خانواده نباشد و اين باعث شود زن، كه پيوسته به دنبال پشتوانه اي در زندگي مشترك است حس خلع كند.

 

- وقتى سن زن چند سالى كمتر از مرد باشد اطاعت پذيرى وي از مرد بعنوان سرپرست خانواده بيشتر و راحت تر خواهد بود مضافا بر اينكه زن هميشه دوست دارد همسرش فردى، توانا، قدرتمند و پناه‌گاه مطمئنى براى وي باشد و چنانچه زن و مرد از نظر سنى در يك سطح باشند هيچ گاه زن چنين تصورى را از شوهرش ندارد و وي را در حد خود مى بيند ولي چنانچه شوهر چند سالى بزرگتر باشد و از تجارب بيشترى بهره مند باشد زن حس مى كند همسر وي كسى است كه شايستگى هاى لازم را براى اداره منزل دارد و مى تواند در پناه وي يك زندگى ارامش بخش داشت.

 

- زن به دليل زايمان، شير دادن و... زودتر از مرد شكسته مى شود و هم سال بودن زن و شوهر سبب مى شود پس از يك دهه زندگى و آوردن چند فرزند شادابى زن در حد شادابى و نشاط مرد نباشد و حتي مطلوبيت وي نزد شوهر كم شود بنابراين براى پيشگيرى از مسأله كاملا طبيعى و زيستى بهتر است اين اختلاف سنى همواره بين زن و شوهر باشد تا همواره زن از نشاط كافى بهره مند باشد و مطلوبيت وي پيش شوهرش كاسته نشود.

 

ممكن است بگوييد مرد هم بايد براى همسرش مطلوبيت داشته باشد، آري اين حرف درست است ولي همانطور كه در بالا متذكر شديم مردها به دليل عدم زايمان و متحمل نشدن فرزند دارى و فرزندپرورشى ديرتر از زنان دچار شكستى و چين و چروك صورت و بدن مى شوند.

 

بهترين سن ازدواج

 

- نسبي بودن سن ازدواج

سن ازدواج امري است نسبي و متغير كه در اشخاص گوناگون، تفاوت ميكند . امكان دارد شخصي در هفده سالگي آماده ازدواج باشد، ولي شخصي در۲۵ سالگي هم قابليت اداره خانواده را نداشته باشد.

 

- تعريف سن ازدواج

سن ازدواج، سني است كه جوان حس نياز به ازدواج ميكند و تقدير الهي در وجودش اين حس نياز را به جوشش مي آورد.

منبع: بيتوته

در اين 10 موقعيت با روانشناس ها دوست باشيد

۳ بازديد

جداي از مواقعي كه هركدام از ما دچار مشكل شده و احساس نياز مي كنيم تا با روانشناس يا مشاور تماس گرفته و از كمك هاي تخصصي او بهره مند شويم، آيا موقعيت هايي وجود دارد كه بهتر است در راستاي پيشگيري از بروز مشكلات، قرار ملاقاتي با روانشناس داشته و يا با شركت در كارگاه آموزشي سطح اطلاعات خود را بالا ببريم.

در اين مطلب قصد داريم تا ده موقعيتي را كه به صورت معمول  مراجه به روانشناس مي تواند از بروز مشكلات تا حد زيادي جلوگيري كند و  در رابطه با اين موضوعات كمك كند و يادشتن مسائل را كاهش دهد، به شما معرفي كنيم. با ذكر اين نكته كه اين موقعيت ها به خودي خود آسيب رسان نيستند و مراجعه به روانشناس در اين شرايط بيش از همه به منظور پيشگيري از بروز مشكلات بعدي است.

1- بلوغ و دوران نوجواني

اينكه شما فرزندتان در سن بلوغ باشد و يا خودتان در حال طي كردن اين دوران حساس هستيد، تفاوتي ندارد، كسب اطلاعات درست و كامل در رابطه با اين دوران مي تواند كمك بزرگي براي شما بوده و احتمال برزو مشكل را كاهش دهد.

ده موقعيتي كه بهتر است در آنها با روانشناس جماعت دوست باشيد


2- شكست در روابط صميمانه

به صورت كلي در زماني كه ما در زندگي در هر زمينه اي دچار شكست مي شويم، نياز به كمك داريم تا بتوانيم خودمان را پيدا كنيم و به بازسازي دوباره زندگي خود بپردازيم. اما شايد شكست در روابط صميمانه و به اصطلاح شكست عشقي حساسيت بيشتري دارد.

نكته مهمي كه بايد به آن توجه داشته باشيم يادگيري مهارت هايي است كه بتواند احتمال بروز شكست را براي ما كاهش داده و يا در صورت بروز چنين اتفاقاتي آسيب پذيري ما را كم كند.

3- انتخاب همسر

خوشبختانه اين روزها تعداد افرادي كه ترجيح مي دهند تا در زمينه انتخاب همسر از تجربه مشاوران و روانشناسان استفاده كنند، رو به افزايش است. نكته مهمي كه بد نيست بدانيد اين است كه براي شركت در كارگاه هاي انتخاب همسر كه توسط برخي متخصصان برگزار مي شود لازم نيست شما نامزده كرده و يا موردي خاص را براي ازدواج درنظر گرفته باشيد، بلكه مي توانيد پيش از ورود جديد به بحث انتخاب همسر، با شركت در اين برنامه هاي آموزشي با معيارهايي كه لازم است در نظر داشته باشيد آشنا شويد.

ده موقعيتي كه بهتر است در آنها با روانشناس جماعت دوست باشيد


4- آغاز زندگي مشترك

آغاز زندگي مشترك، يكي از موقعيت هاي دشواري است كه لازم است هر فردي در اين زمينه اطلاعات كافي به دست آورد. آشنايي زنان از دنياي مردان و نيز برعكس، از مهمترين موضوعاتي است كه لازم است همسران جوان در آن زمينه اطلاعاتي به دست آورند. يادمان باشد درصد زيادي از اختلافات زناشويي به خاطر ناآشنايي همسران با ويژگي هاي جنس مقابل و البته آشنانبودن با مهارت هاي مورد نياز در زندگي مشترك است. البته يكي ديگر از ضرورت هاي آغاز زندگي مشترك، آشنايي با مهارت هاي لازم در زمينه روابط جنسي است.

5- بچه دار شدن و فرزندپروري

تربيت فرزند در اين دوران مي تواند دشواري هاي زيادي داشته باشد. از طرفي بعد از بچه دارشدن رابطه همسران نيز دچار نوسان مي شود. آشنايي نداشتن با مديريت مسائل پيش آمده در رابطه همسران و البته آگاهي نداشتن از مهارت هاي فرزندپروري مي تواند تجربه شيرين بچه دار شدن را به تجربه اي استرس زا و ناراحت كننده تبديل كند. يادمان باشد صرف انرژي براي آشنايي با مهارت هاي فرزندپروري يك سرمايه گذاري است كه البته نتيجه آن نيز خيلي زود نمايان خواهدشد.

6- انتخاب رشته تحصيلي و شغل

آشناشدن با استعدادها و توانمندي هاي فردي يكي از اهدافي است كه مشاوره هاي شغلي مي تواند در اختيار فرد بگذارد. البته قدم اول در انتخاب شغل شايد انتخاب صحيح رشته تحصيلي در دبيرستان و سپس دانشگاه باشد. با توجه به افزايش و فراواني رشته ها و البته اهميتي كه تمايل و توانايي هاي فردي در اين زمينه برعهده دارد، بهره  گرفتن از دانش روانشناسان مي تواند كمك كند تا انتخاب بهتري داشته باشيم.

7- به سوگ نشستن نزديكان

از دست دادن نزديكان و تجربه داغديدگي، يكي ديگر از موقعيت هاي دشوار زندگي است. استفاده از تجربه متخصصان در اين موقعيت هاي دشوار مي تواند كمك كند تا بهتر از اين مرحله عبور كرده و عوارض كمتري را تجربه كنيم. توجه داشته باشيد كه غمگين شدن ولو به صورتي بسيار شديد، به خودي خود از نظر روانشناختي مشكل تلقي نمي شود، بلكه براي نمونه، طولاني شدن دوره سوگ و تغييرات نظام باورهاست كه مي تواند نشان دهنده لزوم مشاوره با روانشناسي باشد.

ده موقعيتي كه بهتر است در آنها با روانشناس جماعت دوست باشيد


8- تغييرات ميانسالي

دوران ميانسالي همراه با تغييراتي است كه در صورت به كار بستن شيوه هاي مديريتي صحيح، مي تواند عوارضي را به دنبال داشته و سلامت روان را با مخاطراتي رو به رو سازد. به صورت معمول بسياري از افراد در اين دوره سني تصور مي كنند ديگر به سني رسيده اند كه بايد خودشان از عهده تمامي مسائل برآمده و از ديگران و به ويژه جوانترها كمك نگيرند. اما خوب است به اين نكته توجه داشته باشيم كه آگاهي يافتن از تغييرات اين دوران، خود قدم بسيار مهمي در پيشگيري از مشكلات احتمالي است.

9- ازدواج فرزندان

اينكه جوانان در زمان انتخاب همسر و ازدواج به روانشناس مراجعه كنند، تا حد زيادي امر پذيرفته شده اي است، اما واقعيت اين است كه به نظر مي رسد براي تكميل كار لازم است تا والدين همسران جوان نيز در زمان ازدواج آنها از خدمات روانشناسي استفاده كنند. اين نياز را بيش از هر چيزي آمار شكايت از خانواده ها بابت دخالت در زندگي همسران نشان مي دهد. درواقع در كشور ما يكي از دلايل مهم طلاق، دخالت خانواده ها عنوان مي شود و چه بهتر كه خانواده ها براي پيشگيري از بروز مشكل از خدمات تخصصي بهره بگيرند.

ده موقعيتي كه بهتر است در آنها با روانشناس جماعت دوست باشيد


10- طلاق

يكي از دشوارترين موقعيت ها براي هر فردي مي تواند زماني باشد كه زندگي مشترك او به شكست ميانجامد. هرچند خدمات روان شناسي مي تواند از بروز بسياري از طلاق ها، به شرط استفاده صحيح و به هنگام از اين خدمات جلوگيري كند، اما به هر صورت بخشي از طلاق ها اجتناب ناپذيرند. نكته مهم اين است كه طلاق اگرچه به معناي پايان يافتن زندگي مشترك است، اما پايان زندگي فردي افراد نبوده و آنها حق دارند بعد از طلاق نيز از زندگي خود لذت برده و انتخاب هاي ديگري براي زندگي خود داشته باشند. روان شناسي مي تواند در برهه حساس بعد از طلاق از بروز مشكلات جلوگيري كرده و به افراد كمك كند تا بهتر با اين شرايط دشوار كنار بيايند و براي زندگي خود برنامه ريزي تازه اي داشته باشند.

 

منبع: برترين ها

اين اختلافات زناشويي به طلاق مي‌انجامد

۲ بازديد

آيا مي‌دانيد مشاجره‌ها و اختلاف‌هاي زناشويي‌تان چه زماني به مرز خطرناك مي‌رسند؟ با ما همراه باشيد تا به شما بگوييم علائم اينكه زندگي مشترك‌تان در معرض خطر است چيست، تا با آگاه بودن نسبت به آن‌ها شايد بتوانيد پيش از اينكه خيلي دير شود چاره‌اي بينديشيد.

اختلافات زناشويي كه زنگ خطر طلاق را به صدا درمي‌آورند

آشكارا به همسرتان بي‌احترامي مي‌كنيد

شايد با غرولند‌هاي معمولي شروع شود مثلا: «چرا ظرف‌ها را نشستي؟»، اما كم كم تبديل به انتقاد و سرزنش‌هاي جدي‌تر مي‌شوند، مثلا: «تو هيچ وقت در كار‌هاي خانه به من كمك نمي‌كند» يا «تو آدم تنبلي هستي». اين موارد چيز‌هايي هستند كه شخصيت طرف مقابل را مستقيما هدف و به باد انتقاد مي‌گيرند: «تو خودخواهي»، «تو حسودي»، «تو بي‌ملاحظه‌اي» و ....

البته اين اتفاقي نيست كه يك شبه بيفتد، اما تدريجا مي‌تواند ريشه‌هاي ارتباط تان را سست و سست‌تر كند. كارشناسان مي‌گويند بحث و جدل‌ها هرگز نبايد با «تو» شروع شوند. استفاده از جملاتي كه مستقيما طرف مقابل را هدف مي‌گيرند، با قضاوت و سرزنش همراهند و تنها واكنشي كه با اين بيان دريافت خواهيد كرد، هجوم طرف مقابل‌تان در دفاع از خودش خواهد بود. بي‌احترامي، پيش رونده است و كم كم به جايي مي‌رسد كه هيچكس آن ديگري را نمي‌بيند و نمي‌شنود. شما و همسرتان در اندوه و نارضايتي مزمني غرق خواهيد شد كه مشكلات حل نشده نيز هر روز بيشتر و عميق‌تر مي‌شوند. اين‌ها علائم يك رابطه‌ي سمي‌اند.

در مشاجره‌هاي‌تان اصرار داريد كه حق با شماست

براي همه سخت است كه اعتراف كنند اشتباه كرده‌اند، اما در رابطه‌ي زناشويي، بايد اين كار را بكنيد. هيچكس نمي‌تواند ادعا كند كه هميشه صد در صد حق با اوست. پس به جاي اينكه به دنبال گناهكار و بيگناه بگرديد، به دنبال راه حل باشيد. اگر سر موضوع كوچك و بي‌اهميتي با همسرتان اختلاف داريد، به نفع هر دوي شماست كه بيخيال آن شويد.

البته بديهي است كه موضوعات و مشكلاتي كه براي‌تان مهم‌اند نياز به بحث و گفتگو دارند، اما بايد به شيوه‌اي عاقلانه و منصفانه بحث كنيد. براي گفتگوهاي‌تان در فرصت مناسبي وقت بگذاريد، صداي‌تان را بالا نبريد و از كلمات زشت و نادرست استفاده نكنيد. اگر احساس‌تان در مشاجره‌ها اين باشد كه هميشه حق با شماست، كلام‌تان صد در صد تحت تاثير طرز فكرتان قرار خواهد گرفت. اگر فراموش كنيد كه شما و همسرتان در يك تيم هستيد، نه در مقابل هم، چيز‌هايي خواهيد گفت و شنيد كه آزارتان مي‌دهد و شرايط را بدتر هم مي‌كند. رنجش‌ها و خشم‌هاي تلنبار شده، زمينه را براي شكست رابطه فراهم مي‌كنند.

در مورد بچه دار شدن با هم اختلاف نظر داريد

اختلافات زناشويي كه زنگ خطر طلاق را به صدا درمي‌آورند

حتما قبل از ازدواج در مورد بچه دار شدن با هم صحبت كرده بوديد، اما گاهي احساسات و عقايد تغيير مي‌كنند. شايد يكي از شما مي‌ترسد بچه‌دار شدن در زندگي كاري و حرفه‌اي‌اش اختلال ايجاد كند يا شايد شما از تلاش براي رفع مشكل بارداري‌تان ديگر خسته شده باشيد و بخواهيد اين روند را متوقف كنيد. به هر حال اگر شما و همسرتان در مورد بچه دار شدن با هم توافق نداشته باشيد، اين اختلاف سبب خشم و نارضايتي مي‌شود. بچه دار شدن واقعا به تعهد و توافق طرفين نياز دارد و چيزي نيست كه يكي به خاطر آن ديگري يا بدون رضايت زير بارش برود. بچه دار شدن و پرورش و بزرگ كردن او به خودي خود مسئوليت سنگين و جدي است كه مي‌طلبد پدر و مادر دوشادوش هم باشند.

سر موضوعات تكراري بار‌ها و بار‌ها بحث مي‌كنيد

بحث‌ها و اختلاف‌هايي كه مدام تكرار مي‌شوند، مثلا موضوعات مذهبي يا نكات تربيتي فرزندان، نشانه‌هاي خوبي نيستند. موضوعات تكراري اختلاف‌ها نشاندهنده‌ي تفاوت در سبك زندگي طرفين و شخصيت آنهاست. اگر اجازه دهيد اين بحث‌هاي تكراري همچنان ادامه پيدا كنند، زنگ خطر جدايي را روشن كرده‌ايد. شايد نياز به يك كمك حرفه‌اي داشته باشيد تا يك بار براي هميشه تكليف‌تان را با اين موضوعات اختلاف برانگيز تكراري روشن كرده و به يك توافق جدي برسيد.

در مورد مسائل جنسي با هم اختلاف داريد

وقتي بيشتر اوقات يكي از شما تمايل به رابطه جنسي دارد و آن ديگري نه، وقتي صميميت لازم بين‌تان برقرار نيست و يا وقتي رابطه‌تان مدت‌ها بدون فعاليت جنسي مي‌گذرد، نشاندهنده‌ي ضعيف شدن ارتباط تان و رسيدن به مرحله‌اي خطرناك در زندگي زناشويي است. مسائل جنسي چيزي نيست كه بتوانيد به راحتي از كنار آن رد شويد و نقش آن را ناديده بگيريد. بدون صميمت و ارتباط فيزيكي، احساس طرد شدن خواهيد كرد كه به دنبال آن، بي‌اعتمادي و ناامني و خشم و شورش خواهد آمد. شما ازدواج نكرديد كه با كسي هم اتاقي يا همكار شويد.

مطالعه‌اي دريافته داشتن رابطه جنسي بيشتر از يك بار در هفته لزوما ما را شادتر نمي‌كند، اما اگر رابطه جنسي، كمتر از يك بار در هفته باشد، شادي و رضايت افت مي‌كند. صميميت فيزيكي بخش جدانشدني و ضروري يك رابطه‌ي سالم است. اگر مدتهاست با همسرتان رابطه‌اي نداشته‌ايد پس زندگي مشترك‌تان به طور جدي در معرض سقوط است. وقتي آرام هستيد بايد با همسرتان حرف بزنيد و احساسات خود را شفاف و واقعي بروز بدهيد. درمورد اينكه واقعا چرا با هم رابطه جنسي نداريد حرف بزنيد و پيدا كنيد مشكل كجاست. شايد دلزده و خسته‌ايد، شايد تمركز نداريد يا احساس ناامني مي‌كنيد و يا شايد اصلا پاي يك مشكل فيزيكي در ميان باشد.

در مورد كار‌هاي خانه مدام با هم اختلاف داريد

اختلافات زناشويي كه زنگ خطر طلاق را به صدا درمي‌آورند

اگر مكررا با همسرتان بر مسائل خانه اختلاف داشته باشيد، بيشتر از آنچه فكرش را بكنيد به رابطه‌تان لطمه مي‌زنيد. مطالعه‌اي در سال ۲۰۱۵ نشان داده زوج‌هايي كه احساس برابري و تساوي حقوق بيشتري مي‌كنند ميزان رضايت‌شان از زندگي مشترك بيشتر است و رابطه جنسي بيشتري هم دارند، اما زوج‌هايي كه بر سر مسائل خانه و خانه داري با هم جروبحث مي‌كنند، رضايت‌شان از زندگي خيلي كمتر است.

اگر شما احساس انصاف و برابري و تعادل در رابطه‌تان كنيد، ديگر اهميت چنداني به جزئيات بي‌ارزش نمي‌دهيد و درموردشان جنگ و دعوا راه نمي‌اندازيد (مثلا اينكه همسر شما ظرف‌هاي نشسته را در سينك ظرفشويي رها مي‌كند واقعا چقدر اهميت دارد؟!)، اما اگر احساس كنيد بار بيشتري روي دوش شماست و مسئوليت‌هاي‌تان به مراتب سنگين‌ترند، احساس نارضايتي‌تان تبديل به خشم و رنجشي مزمن خواهد شد.

در مورد خانواده‌هاي‌تان با هم مشاجره مي‌كنيد

اگر احساس كنيد همسرتان از خانواده‌ي شما متنفر است يا برعكس، طبيعي است كه بر رابطه‌تان اثر مي‌گذارد. مطمئنا مي‌توانيد در مورد نحوه‌ي رفتارهاي‌تان با خانواده‌هاي هم با هم حرف بزنيد، اما خيلي بايد مراقب كلام‌تان باشيد. اگر خانواده‌ي همسرتان را به باد انتقاد بگيريد يا مدام عيب جويي كنيد، در واقع هم به همسرتان و هم به خانواده‌ي او بي‌احترامي كرده‌ايد و احساس بدي كه در همسرتان ايجاد مي‌كنيد، با شدت بيشتري به شما و رابطه‌تان برخواهد گشت.

ضمنا اگر تلاش كنيد طرز فكر همسرتان را در مورد خانواده‌اش تغيير دهيد، در نهايت طرز فكر او نسب به خود شما تغيير خواهد كرد. شايد يكي از شما دوست داشته باشد زمان بيشتري را با خانواده‌اش سپري كند، اما شما موافق نباشيد. اين جور چيز‌ها مسائلي هستند كه بايد از همان اول در موردشان صحبت و با هم توافق كنيد. در مورد توقعاتي كه از هم داريد حرف بزنيد و خط قرمز‌ها را مشخص كنيد. بگومگو‌هايي كه محورشان خانواده‌هاي‌تان باشند، علامت خوبي نيستند.

انتخاب‌هاي سبك زندگي‌تان با هم در تضادند

يكي از همسران دوست دارد مدام بيرون برود و ارتباطات اجتماعي گسترده‌اي داشته باشد، اما ديگري بيشتر ترجيح مي‌دهد در خانه باشد و در سكوت و آرامش بگذراند. اگر زن و شوهر از جهت ارتباطات اجتماعي و مراوده با دوستان اختلاف زيادي با هم داشته باشند، درد سرساز خواهد شد. آن كسي كه اهل در خانه ماندن است احساس مي‌كند ناديده گرفته مي‌شود و آن كسي كه مدام بيرون مي‌رود احساس گناه مي‌كند.

درست است كه تضاد‌ها همديگر را جذب مي‌كنند، اما سبك زندگي متفاوت بين همسران نيازمند اين است كه با هم به يك توافق برسند و حد وسط را بگيرند. اگر هيچيك از همسران انعطاف نشان ندهند، مشكلات هر روز بيشتر خواهند شد. شايد خيلي وقت‌ها بتوانيد خودتان را راضي كنيد كه به جاي بيرون رفتن و مثلا پرسه زدن در مراكز خريد، در خانه كنار همسرتان بمانيد و لحظات خوشي را با هم تجربه كنيد.

سر مسائل مالي با هم بگومگو مي‌كنيد

اختلافات زناشويي كه زنگ خطر طلاق را به صدا درمي‌آورند

تقريبا همه‌ي زوج‌ها سر مسائل مالي با هم بگومگو‌هايي دارند و مسئله‌ي مهمي نيز هست. اما اگر نتوانيد در مورد چگونه پول درآوردن، پس انداز كردن يا خرج كردن با هم توافق كنيد، وارد مرحله‌ي خطرناكي خواهيد شد. كسي كه درآمد بيشتري دارد نبايد كنترل خرج و مخارج را كاملا به دست بگيرد و همه‌ي تصميم‌ها بايد دو نفره گرفته شوند. شايد يكي از شما مهارت كسب درآمدش بيشتر باشد و آن ديگري در مديريت مخارج تبحر بيشتري داشته باشد، از اين تفاوت مي‌توانيد بهترين بهره را ببريد.

احساس مي‌كنيد عشق و علاقه در ميان‌تان از بين رفته است

اگر يكي از شما احساس كند ديگر علاقه و مهر گذشته ميان‌تان وجود ندارد پايه‌هاي رابطه‌تان خواهند لرزيد. شايد عادت كرده‌ايد دلخوري‌هاي‌تان را در دل‌تان نگه داريد يا احساسات واقعي‌تان را بروز ندهيد و به همين علت، نارضايتي‌هاي مكرر مانع ارتباط صميمي شما هستند. يا ممكن است همسرتان همين حالت را نسبت به شما داشته باشد و هرگز در مورد ناراحتي‌هايش با شما گفتگويي نكرده باشد. به هر حال مشكل شما هر چه كه هست به پيوند عاطفي‌تان لطمه زده و اگر زودتر راه حلي پيدا نكنيد، به مرز خطرناكي خواهيد رسيد.

گفتگوهاي‌تان تبديل به انتقاد‌هاي شخصي شده‌اند

وقتي به جاي اينكه بگوييد: «لطف مي‌كني امشب ظرف‌ها را بشويي؟» مي‌گوييد: «تو هيچوقت به من كمك نمي‌كني، حداقل امشب تو ظرف بشور»، از طرف مقابل انتقاد و عيب جويي مي‌كنيد نه اينكه درخواست‌تان را مطرح كنيد. عيب جويي از همسر يكي از سريع‌ترين راه‌هاي ايجاد شكاف عميق بين همسران است.

همسر را با لقب‌هاي بد خطاب كردن، بي‌احترامي آشكار به همسر است و همان طور كه گفتيم شخصيت كسي را مستقيما هدف گرفتن باعث مي‌شود او نيز موضع تهاجمي به خود بگيرد. پس به جاي اينكه ويژگي‌هاي شخصيتي همسرتان را تيرباران كنيد، در مورد احساسات و انتظارات خودتان حرف بزنيد.

خاطرات گذشته‌تان بيشتر احساسات بد را در شما تداعي مي‌كنند تا احساسات خوب

مطمئنا اولين بار‌هاي دو نفره‌تان خيلي خوب و خاطره انگيز بودند و خاطره‌هاي خوبي در ذهن‌تان ثبت كرده‌اند، اما اگر اين خاطرات واقعا فقط در همان حد مانده‌اند و با انديشيدن به گذشته، خاطرات بد منفي را به ياد مي‌آوريد كه در عرض كمتر از يك سال پس از شروع زندگي مشترك‌تان يكي يكي به وجود آمدند و حالا با يادآوري گذشته، بيشتر عذاب مي‌كشيد و حال‌تان بد مي‌شود تا اينكه غرق لذت شويد و نسبت به آينده انگيزه پيدا كنيد، پس احتمالا آينده‌ي دو نفره‌تان به شدت در معرض خطر است.

وقتي خاطرات مثبت و خوب در حال رنگ باختن‌اند و جاي خود را به خاطرات بد مي‌دهند يعني هر روز بيشتر و بيشتر از همسرتان فاصله مي‌گيريد و بيشتر تمركزتان روي جنبه‌هاي منفي همسرتان است. اما واقعيت اين است كه همه‌ي ما جنبه‌هاي منفي داريم.

اگر خودمان انتخاب كنيم كه اين جنبه‌ها را پررنگ كنيم و مثبت‌ها را نديده بگيريم، چه كسي مي‌تواند جلوي ما را بگيرد؟ شايد دو نفره‌هاي‌تان به خاطر مشغله‌هاي زندگي كم شده و نياز داريد بيشتر براي با هم بودن‌تان برنامه ريزي كنيد و مشكل‌تان با همين راه حل رفع شدني باشد. سعي كنيد به خاطر بياوريد چرا به هم علاقه‌مند شديد، چرا همديگر را براي زندگي مشترك انتخاب كرديد و همديگر را بابت همين چيزي كه هستيد دوست داشته باشيد و دست از سرزنش هم و به رخ كشيدن ضعف‌هاي هم برداريد.

ديگر با هم بحث نمي‌كنيد

اختلافات زناشويي كه زنگ خطر طلاق را به صدا درمي‌آورند

وقتي بحث‌ها و گفتگو‌ها متوقف مي‌شوند، نشاندهنده‌ي شروع مرحله‌ي جدايي است. يعني شما و همسرتان ديگر هيجاني نسبت به درست كردن رابطه‌تان نشان نمي‌دهيد و به نوعي بي‌تفاوتي رسيده‌ايد.

وقتي ديگر علاقه‌اي به شنيدن نظرات همسرتان يا ابراز عقيده‌ي خودتان نداريد يعني شور و احساس را در خودتان سركوب و پنهان كرده‌ايد و نااميد هستيد. شما بايد براي چيزي كه به آن باور داريد بجنگيد و شور و احساس‌تان را براي تقويت رابطه‌تان حفظ كنيد. وقتي در مورد چيزي كه ناراحت‌تان مي‌كند بحث نمي‌كنيد، اختلافي را در درون خود ايجاد مي‌كنيد كه باعث گفتگو‌هاي دروني منفي و نشخوار فكري مي‌شود. اجتناب از مطرح كردن مشكل، اصلا علامت خوبي نيست.

هنوز نمي‌دانيد چطور بحث كنيد

بيشتر بگومگو‌ها بر سر مسائل بي‌اهميت‌اند، اما به هر حال يك سري از اختلاف‌هاي زن و شوهري جدي و غيرقابل چشم پوشي بوده و بايد در موردشان بحث كنيد. وقتي چنين اختلافي بروز مي‌كند بايد تنها زماني با همسرتان بنشينيد و بحث كنيد كه سطح هيجاني هر دوي شما پايين است و هر دوي شما مي‌توانيد به آرامي حرف بزنيد.

درست است كه در اين زمان با هم يك اختلاف نظر جدي داريد، اما براي اينكه به نتيجه برسيد و به رابطه‌تان آسيب نزنيد بايد بتوانيد منصفانه بحث كنيد و مدام به خودتان يادآوري كنيد كه طرف مقابل شما همسرتان و عشق زندگي‌تان است، نه يك همكار يا همسايه! مديريت بحث و مشاجره هنري است كه بايد به آن مجهز باشيد.

مشكل بي‌اعتمادي بين شما حضور جدي دارد

وقتي پاي خيانت و بي‌وفايي به ميان مي‌آيد، اطميناني كه از بين رفته به سختي قابل برگشتن است. اگر مورد بي‌مهري و بي‌وفايي همسرتان واقع شده باشيد حتما او هر كاري بتواند مي‌كند تا شما را نگه دارد، اما از كجا بايد مطمئن باشيد كه او خطايش را تكرار نمي‌كند؟ ديگر به سختي مي‌توانيد رابطه‌اي را كه قبلا داشتيد ادامه دهيد و شرايط را به حالت نرمال برگردانيد. اعتماد چيزي است كه به اين راحتي‌ها دوباره به دست نمي‌آيد و به همين علت در خيلي از موارد، بي‌اعتمادي راه را براي جدايي هموار مي‌كند.

منبع: برترين ها

رضايت زناشويي چيست ؟ علت كاهش يا افزايش آن در زندگي زناشويي

۳ بازديد

انطباق رفتارهاي زناشويي زوج ها با يكديگر و وجود تفاهم و هم دلي و عشق بين آن هاست. به عبارت ديگر رضايت زناشويي، وجود يك رابطه دوستانه منطقي، تفاهم، درك يكديگر و ارضاي نيازهاي مادي و معنوي زن و مرد است. رضايت زناشويي يك تجربه فردي در ازدواج هست كه اشخاص آنرا باتوجه به ميزان شادي و خوشي در زندگي زناشويي محاسبه ميكنند ، اين امر به توقعات، احتياج ها و خواسته ها و تمايلات اشخاص در ازدواجشان بستگي دارد.

ازدواج مبناي شكل گيري خانواده است كه خود جز مهمترين اتفاقاتي است كه در طي زندگي فرد رخ ميدهد . ازدواج يعني پيوند زندگي مشترك دو فرد با حفظ استقلال نسبي هر يك در جهت تكامل شخصيت دو طرف. ازدواج بعنوان پيچيده‌ترين نوع رابطه انساني واجد چنان توان بالقوه اي در آزادسازي احساسات است كه در كمتر روابط بين فردي ديگر ميتوان نظيرآن را يافت.

 

رضايت زناشويي، يك جنبه ي بسي مهم در روابط زوجين هست و نقش مهمي در تندرستي سليس- شناختي زوجين اجرا ميكند . تندرستي سليس شناختي بانوان هم ميتواند تحت‌تأثير مؤلفه هاي مهمي زيرا رضايت زناشويي و خشنودي جنسي قرار گيرد.

 

تعريف رضايت زناشويي:

انطباق رفتارهاي زناشويي زوج ها با يكديگر و وجود تفاهم و هم دلي و عشق بين آن هاست. به عبارت ديگر رضايت زناشويي، وجود يك رابطه دوستانه منطقي، تفاهم، درك يكديگر و ارضاي نيازهاي مادي و معنوي زن و مرد است. رضايت زناشويي يك تجربه فردي در ازدواج هست كه اشخاص آنرا باتوجه به ميزان شادي و خوشي در زندگي زناشويي محاسبه ميكنند ، اين امر به توقعات، احتياج ها و خواسته ها و تمايلات اشخاص در ازدواجشان بستگي دارد. رضايت زناشويي بر ميزان رضايت بين زوج ها اشاره ميكند ، كه اين امر به مفهوم ميزان رضايتي هست كه زوجين در روابط خويش آنرا حس ميكنند .

 

رضايت زناشويي چيست ,رضايت زناشويي , رضايت زناشويي يعني چه

مهمترين عامل در رضايت زناشويي

 

رابطه ي زناشويي در زندگي مثل هر رابطه ي ديگري داري جنبه هاي مثبت و منفي ميباشد . يكي از مهم ترين شاخصه هاي تعيين كننده موفقيت در ازدواج رضايت زناشويي هست، بنابراين پژوهش حاضر با هدف عرضه ي يك مدل عالي بر اساس رابطه ي متغيرهاي مثلث عشق، تمايز يافتگي خويش، سبك زندگي معنوي و علاقه ي اجتماعي با رضايت زناشويي و ميانجي گري الگوهاي ارتباطي زوجين انجام گرفت. اين پژوهش توصيفي از نوع همبستگي بود و جامعه آماري پژوهش شامل كليه زنان و مردان متاهل شهر كرمانشاه بود. نمونه اي به روش نمونه گيري خوشه اي چند مرحله اي به حجم 603 نفر انتخاب شد وشركت كنندگان به پرسشنامه هاي رضايت زناشويي انريچ، الگوهاي ارتباطي، مثلث عشق، تمايز يافتگي خود، سبك زندگي معنوي و علاقه ي اجتماعي جواب دادند.

 

نتيجه نشان داد بين مثلث عشق، تمايز يافتگي خويش، سبك زندگي معنوي و علاقه ي اجتماعي با رضايت زناشويي والگوهاي ارتباطي زوجين رابطه وجود دارد . نتايج برازش مدل پيشنهادي حاكي از آن بود كه اين مدل از برازش لازم براي پيش بيني رضايت زناشويي بهره مند بود. طبق نتيجه پژوهش حاضر ميتوان گفت كه ابعاد عشق، تمايز يافتگي خويش، علاقه اجتماعي و سبك زندگي معنوي زماني باعث رضايت زناشويي مي شوندكه الگوي ارتباطي توقع- كناره‌گيري كم تر در بين زوجين باشد.

 

ارضاي نيازهاي فيزيولوژيكي( مسكن، خوراك، پوشاك)، معمولاً با پول امكان پذير ميشود . آن چه پول ميتواند بخرد، ارضا كننده نيازهاي فيزيولوژيكي است، نه خود پول و پول ميتواند موجب ارضاي نيازهاي فيزيولوژيكي، ايمني و حتي اجتماعي شود.

 

همچنين ، باتوجه به نظرية مازلو ميتوان گفت رضايت اشخاص در گرو تامين نيازهاي مالي و مادي آن ها است. همچنين به تامين اقتصادي و كفايت اقتصادي بعنوان تعيين كنندة اصلي در رضايت زناشويي و طلاق مي نگرند. زوج هايي كه به دنبال طلاق هستند، مشكلات و شكايات مالي را قوياً بعنوان مسأله اي عمده طرح ميكنند .

 

رضايت زناشويي چيست ,رضايت زناشويي , رضايت زناشويي يعني چه

رضايت زناشويي در زوجين

 

بر اساس نظرية همسان همسري، اكثر اشخاص همواره براي ازدواج خويش رغبت به انتخاب شخصي را دارند كه همسان و شبيه به يكديگر باشند، به دليل آن كه مطابق با اين نظريه، همساني اشخاص در بسياري از جهات سبب ماندگاري و پايداري آن ازدواج ميشود و همينطور افزايش رضايت از زندگي زناشويي را هم به دنبال خواهد داشت. در واقع انسان طبيعتاً مايل هست همسري برگزيند كه بيش تر همسان او باشد تا ناهمسان با او. همساني دو شخص نه تنها آنها را بسوي يكديگر جذّب ميكند ، بلكه پيوند و وصلت ايشان را استوارتر ميكند .

 

پژوهش هاي بسياري هم مؤيد اين امر است كه هر چه ميزان همساني زوجين از جنبه هاي گوناگون بيش تر باشد، ميزان رضايت زناشويي بيش تري حاصل ميشود . مطابق با اين نظريه، ميزان رضايت از زندگي زناشويي در هر يك از مراحل و چرخه هاي زندگي متفاوت است، در واقع ميزان رضايت مندي زناشويي در طي مدت زندگي زناشويي از يك منحنيU شكل تبعيت ميكند . به طوري كه هر چه از سال هاي نخست ازدواج مي گذرد از ميزان رضايت مندي هم كم ميشود .

 

در سال هاي نخست ازدواج رضايت به نحو چشمگيري بالاست و بعد با به دنيا امدن فرزند اين رضايت تنزل پيدا ميكند ، در سال هاي نوجواني فرزندان و نيمه هاي زندگي هم چنان سطح رضايت پائين هست و زماني دوباره رضايت افزايش مي يابد كه تمامي فرزندان خانه را ترك نموده و زوجين به دوره ميان سالي و پيري خويش نزديك شده اند.

 

در واقع مطابق با اين نظريه مي بينيم كه هر چه از سال هاي نخست ازدواج كه مي گذرد، ميزان رضايت مندي تقليل مي يابد. زوجين در هر يك از مرحله هاي زندگي خويش با تغييراتي روبرو ميشوند كه چنانچه نتوانند راهكارهاي مناسبي براي روبرو با اين تغييرات اتخاد كنند، اين امر بر روابط با همسر تأثيرات سو و مخربي بر جاي مي گذارد.

 

با توجه به نتايج حاصل شده و رابطه مثبت و منفي متغيرها ميتوان به زوجين درخصوص افزايش صميميت و رابطه آن با رضايت زناشويي و عملكرد مناسب جنسي، كنترل و شناخت هيجان ها و خصوصيت هاي شخصيتي همسر، راهكارهاي مؤثر و مطلوبي را ارائه كرد تا از اين طريق رضايت زناشويي را در زوجين افزايش داد.

 

منبع: بيتوته

نكته هايي كه قبل از ازدواج واجب است بدانيد

۵ بازديد

در رابطه زناشويي هر يك از طرفين براي خود هويت و شخصيت مستقل دارند و زماني كه دو نفر تصميم به زندگي مشترك مي گيرند، بايد بتوانند همراه با حفظ فرديت خود قسمتي از زندگي خود را به اشتراك بگذارند. اين اشتراك صددرصد نيست. در زندگي مشترك،افراد نيازمند يك حريم شخصي و خصوصي هستند، چرا كه وجود اين فضاي شخصي، به اندازه در كنار يكديگر بودن به همزيستي رابطه زناشويي كمك مي كند.

ازدواج

متاسفانه ديد منفي در جامعه نسبت به كساني كه طلاق مي گيرند باعث مي شود تا از آنها به عنوان ناسازگار و ضعيف ياد شود اما بايد بدانيم لزوما اين افراد مشكل دار نيستند، چرا كه گاهي به دليل انتخاب هاي غلط، اتفاق هاي پيش بيني نشده و غيرقابل كنترل در زندگي آنها پيش مي آيد كه آنان را به اين مرحله سوق مي دهد.

كم پيدا مي شوند آدم هايي كه براي طلاق ازدواج كنند. البته گاه ردپاي چنين آدم هاي عجيبي را در صفحه حوادث و دادگاه هاي خانواده مي بينيم كه ازدواج را وسيله اي براي خالي كردن جيب ديگران و سوءاستفاده هاي مالي و موقعيتي قرار مي دهند اما اغلب آدم ها ازدواج نمي كنند كه جيب خالي كنند و بعد جدا شوند. يعني ازدواج نمي كنند كه وقتي آن هدف اصلي محقق شد دست طرف مقابل را در پوست گردو بگذارند و دنبال شكار ديگري بگردند.

بيشتر آدم ها وقتي مي خواهند ازدواج كنند دوست دارند در كنار يك ديگري به نام همسر به آرامش برسند، بچه دار شوند و خانواده اي داشته باشند اما حتي اگر هر دو طرف ازدواج يعني دختر و پسر هدف ديگري جز اين نداشته باشند باز مي بينيم كه برخي از آنها در ادامه به چالش هاي بزرگ و گره هاي بازنشدني مي رسند و گاه چاره اي جز جدا شدن نمي يابند اما چرا اينگونه است؟

چرا آدم هايي كه به دنبال سوء استفاده در رابطه ازدواج نمي گردند، گاه چاره اي جز جدايي در پيش رو نمي بينند؟ واقعيت اين است كه يكي از مهم ترين تصميم هاي زندگي آدم ها يعني آغاز رابطه زوجيت زير سايه «باورهاي شناختي غيرمنطقي» قرار دارد. ترديدي در اين نيست كه همه ما در همه تصميم هاي ريز و درشت زندگي مان زير سايه باورهاي مان قرار داريم و از پنجره و ايوان باورهاي مان به مسائل و موضوعاتي كه در زندگي مان پيش مي آيد، نگاه مي كنيم، اين اتفاق خواه ناخواه در ازدواج هم مي افتد. از همين رو به هر ميزان كه مداخله باورهاي شناختي غيرمنطقي بيشتر مي شود احتمال اينكه ازدواج يك زوج به شكست منجر شود بيشتر مي شود.

كتاب «ازدواج و باورهاي رايج» نوشته دكتر نرگس چيمه، روانپزشك و عضو هيات علمي دانشگاه شهيد بهشتي در نقد برخي از باورهايي است كه در فرهنگ عمومي و بدنه جامعه نسبت به ازدواج وجود دارد اما اين باورها پايه هاي منطقي و علمي ندارد.

يكي از مهمترين مباحث اين كتاب تشريح و اشاره به باورهاي شناختي غيرمنطقي در ازدواج است. يعني سوءتفاهم ها و سوءبرداشت هاي ذهني كه فرد در مواجهه با ازدواج در ذهن خود انباشته دارد و همان سوءتفاهم ها را با خود به متن رابطه زوجيت مي كشاند يا اينكه آن سوءبرداشت ها، آنقدر پيرنگ قدرتمندي در ذهن فرد دارد كه اجازه ازدواج را به او نمي دهد. مثلا فرد ممكن است كاملا كمال گرايانه با خود بينديشد كه فقط يك نفر در دنيا وجود دارد كه او را مي تواند خوشبخت كند، اين فرد هم مطمئنا خواستگار اول نيست.

يعني آنقدر بايد خواستگار قلابي بيايد و بيايد تا بالاخره آن يك نفر خواستگار اصيل، خود را نشن دهد و دُم به تله بدهد يا مثلا كسي با خود بينديشد كه همه مردها خيانتكارند، بنابراين به هيچ مردي نمي شود تكيه و اعتماد كرد. پس چرا بايد ازدواج كنيم؟

آنچه در ادامه مي آيد اشاره اي به اين باورهاي شناختي غيرمنطقي است كه مثل چتري تيره بر بالاي سر آدم هايي كه مي خواهند ازدواج كنند باز مي شود.

ازدواج

1- با كسي ازدواج كنيم كه ويژگي هاي شخصيتي متفاوتي داشته باشد

از پيامدهاي منفي اين عقيده اين است كه افراد تشويق مي شوند به دنبال همسري متفاوت از خودشان باشند تا كسي كه با آنها مشابهت دارد. اين به نوعي تشويق بي مسئوليتي است. به اين ترتيب كه آدم شلخته اي با فردي منظم و آراسته ازدواج مي كند به اين اميد كه طرف مقابل به هم ريختگي هاي او را جمع خواهد كرد. اين امر مي تواند انصراف از تغيير خاصي هم باشد يعني به جاي اينكه خودم را تغيير دهم با كسي كه نقطه مقابل ويژگي هاي من را دارد، ازدواج مي كنم. به اين ترتيب مي توانم نقاط ضعف خود را جبران كنم. زندگي با فردي كه به طور معناداري متفاوت است، تنها منجر به بروز تعارض، نارضايتي و ناخشنودي در زندگي زناشويي مي شود.

2- تا زماني كه فرد ايده آل خود را نيافته ايم نبايد راضي شويم

چنين تمايل كمال گرايانه اي باعث كاهش توانايي فرد در يافتن راه حل هاست و منجر به نتايج معكوسي مي شود چرا كه ما در دنياي پر از احتمالات زندگي مي كنيم و آرزوي حقيقت و امنيت مطلق باعث انتظارات اغراق آميزي مي شود كه سودي نخواهد داشت و در نهايت باعث ايجاد ترديد و تنش در زندگي مي شود. افرادي كه اينگونه فكر مي كنند تنها مي توانند روابط كوتاه مدتي را با ديگران برقرار سازند و به جاي اينكه به شناخت طرف مقابل بپردازند با ناپختگي به ارزيابي افراد و روابط خود روي مي آورند.

3- وجود احساس كفايت و شايستگي همسري قبل از تصميم به ازدواج

اين باور غلط باعث مي شود تا افراد مدتي طولاني مجرد باقي بمانند چرا كه بسياري از آنها هيچ وقت اين احساس كفايت كامل را به عنوان يك زن يا شوهر نخواهند داشت. در مقابل اين باور غلط مي توان گفت كه يك فرد به عنوان يك همسر بايد احساس كفايت كند اما اكثر افراد درباره شايستگي خود احساس ترديد و اضطراب دارند. اين استرس نبايد باعث كناره گيري آنها از ازدواج شود چرا كه هيچ كس كامل نيست.

4- در دنيا براي هر كس تنها يك فرد مناسب براي ازدواج وجود دارد

اين باور غيرمنطقي پيامدهاي منفي بي شماري را براي فرد به همراه مي آورد. چنين باورهايي باعث مي شوند فرد در فرآيند انتخاب همسر به شكلي منفعلانه عمل كند. به عنوان مثال برخي معتقدند نيمه گمشده آنها بالاخره خواهد آمد، بنابراين ديگر تلاشي براي برقراري ارتباط و نزديكي با ديگران و شناخت آنها نمي كنند. در مقابل اين باور غيرمنطقي مي توان گفت افراد متعددي وجود دارند كه يك فرد مي تواند براي ازدواج موفق از ميان آنها دست به انتخاب بزند.

5- يك فرد با هر كسي مي تواند خوشحال باشد به اين شرط كه آنها براي رابطه شان سخت تلاش كنند

با تلاش كافي هر چيزي ممكن است و در نهايت فرد تصميم به ازدواج ناپخته مي گيرد. پيامدهاي منفي متعددي براي چنين عقيده اي وجود دارد كه عبارتند از اتخاذ ديدگاهي سهل انگارانه و تفريطي در همسرگزيني. تعدادي از زوجين كه به چنين ديدگاهي معتقدند ماه ها و سال ها به سختي تلاش مي كنند بدون اينكه به موفقيتي در زندگي برسند.

6- زوج ها قبل ازدواج بايد ثابت كنند ارتباط خوبي در زندگي مشترك شان خواهند داشت

اين قبيل زوج ها كساني اند كه بعد از آشنايي با يكديگر، دوره نامزدي طولاني خود را صرف تلاش غيرضروري مي كنند تا ثابت كنند كه ازدواج خوبي خواهند داشت. به اين معني كه موقعيت هايي را خلق مي كنند تا نقاط قوت رابطه خود را مورد آزمايش قرار دهند. به عنوان مثال با ديگري قرار مي گذارند تا ببينند كه آيا نامزدشان واكنش حسادت آميز نشان خواهد داد يا اينكه چگونه خشم خود را كنترل خواهد كرد. در اين شرايط طرف مقابل هم خسته از اين امتحان ها به رابطه خاتمه مي دهد.

ازدواج

7- يك زوج موفق بايد هميشه با هم باشند

در رابطه زناشويي هر يك از طرفين براي خود هويت و شخصيت مستقل و جداگانه اي دارند و زماني كه دو نفر تصميم به زندگي مشترك مي گيرند، بايد بتوانند همراه با حفظ فرديت خود، قسمتي از زندگي خود را به اشتراك بگذارند. اين اشتراك صددرصد نيست و با توجه به نياز افراد براي استقلال لازم است برخي از فعاليت هاي فردي مثل شغل يا برخي علايق حفظ شود. در زندگي مشترك، افراد نيازمند يك حريم شخصي و خصوصي هستند چرا كه وجود اين فضاي شخصي، به اندازه در كنار يكديگر بودن به همزيستي رابطه زناشويي كمك مي كند.

8- اينكه عاشق كسي باشي براي ازدواج با او كفايت مي كند

عاشق شدن آسان است اما ازدواجي كه بيشتر بر پايه احساس بنا شده باشد تا عقل، خطرناك است. دوستي ها و آشنايي هايي كه بر پايه احساس و كنش ناگهاني اند، اغلب منجر به ازدواج هاي ناپخته مي شوند چرا كه افراد به شناخت درستي از يكديگر نرسيده اند. با وجود اينكه عشق عاملي موثر در شروع زندگي زناشويي است اما موفقيت ازدواج و پايداري آن به عوامل مهم ديگري بستگي دارد كه برخي از آنها عبارتند از شباهت و نزديكي در ارزش ها، گذشته مشترك، سن ازدواج، آمادگي براي ازدواج و انتظارات و خواسته هاي منطقي.

9- تا زير يك سقف زندگي نكني، نمي تواني همسرت را بشناسي

قبل از ازدواج، شناسايي ويژگي ها مرحله مهمي است كه مي تواند از طريق روش هاي مختلف مانند رفت و آمدهاي خانوادگي و مشاوره ها صورت گيرد. اگرچه كسب شناخت از طرف مقابل هيچ گاه صددرصد نيست اما به فرد كمك مي كند تا از روي آگاهي و طبق معيارهاي صحيح اقدام به تصميم گيري كند. اعتقاد به اين باور باعث مي شود كه افراد احساس كنند هر چقدر هم كه قبل از ازدواج تلاش كنند قادر به شناسايي طرف مقابل نيستند بنابراين عده اي در تصميم گيري دچار ترديد و دو دلي مي شوند و عده اي ديگر، برعكس، از تلاش براي آشنايي قبل از ازدواج پرهيز مي كنند.

10- اگر زوجي با هم دعوا كنند يعني همديگر را دوست ندارند!

انسان در هر رابطه اي از جمله مادر و فرزندي، خواهر و برادري و زن و شوهري دچار تعارض مي شود و به مشكل برمي خورد و هيچ رابطه اي بدون تعارض نيست اما اين دليل نمي شود كه آنان همديگر را دوست ندارند.

به علاوه تحقيقات نشان مي دهد كه زوج هايي كه مي آموزند چگونه تعارض ها و اختلافات خود را به طور موثر و كارآمد حل و فصل كنند، بيشتر از زوج هايي كه فاقد چنين مهارت هايي هستند مي توانند به زندگي مشترك ادامه دهند.

11- ذكر مشكلات و كند و كاو گذشته مي تواند مفيد باشد

گرچه در بسياري از موارد، مشكل مي تواند هم متاثر از اتفاقات گذشته و هم تحت تاثير رويدادهاي زمان حال زندگي باشد اما زير و رو كردن گذشته ها جز اينكه احساسات ناخوشايند قبلي را در رابطه با موضوع مشكل زا زنده كند، سود ديگري ندارد.

نكته مهم اين است كه فرد با مشكل فعلي روبرو شود و به دنبال پيدا كردن راه حلي براي آن باشد، به گونه اي كه پس از حل مشكل به سطحي از خودآگاهي برسد كه در آن به نقاط قوت و ضعف خود پي ببرد و در برطرف كردن آنها سعي كند و نقاط قوت خود را نيز ارتقا ببخشد.

12- تصميم براي انتخاب همسر، آسان و بسته به شانس است

اين عقيده باعث كاهش تلاش فرد در انتخاب همسر و در نهايت منجر به انتخاب نامناسب مي شود. همچنين اين باور، باعث كاهش مسئوليت پذيري افراد هنگام شكست و ناكامي مي شود و در نهايت تلاشي براي بهبود رابطه و حل مشكلات آن نخواهند كرد.

13- زندگي مشترك بايد سرشار از خوشي باشد و يك زوج بايد تمام رضايت خاطر خود را در زندگي مشترك به دست آورند

زندگي زناشويي نيز مانند هر رابطه ديگري در معرض تعارض ها و ناكامي ها قرار دارد، بنابراين نبايد انتظار داشت كه هميشه همه چيز مطابق ميل ما پيش برود اما اعتقاد به اين باور كه زندگي مشترك يعني خوشي محض و همسر يعني رضايت خاطر مداوم باعث مي شود افراد با كوچكترين ناكامي دچار يأس شوند و به زندگي زناشويي خود آسيب بزنند.

14- ازدواج مي كنم و در صورت بروز مشكل طلاق مي گيرم

برخي افراد ديدگاه ساده انگارانه اي نسبت به طلاق دارند و اين تصور را دارند كه اگر بعد از ازدواج با مشكلي مواجه شوند به راحتي مي توانند جدا شوند. اين افراد آگاهي كمي از پيامدهاي طلاق دارند و نمي دانند كه جدايي، اثرات مخرب رواني، اجتماعي و جسمي به بار مي آورد و اين اثرات در برخي موارد مدت ها در افراد باقي مي ماند. از طرفي افرادي كه با اين طرز تفكر ازدواج مي كنند تعهد و پايبندي كمتري براي حفظ رابطه دارند و به محض مواجه شدن با مشكلات، طلاق را به عنوان اولين راه حل در نظر مي گيرند.

15- طلاق يعني شكست

اگرچه طلاق به عنوان پديده اي مذموم شناخته شده است اما در برخي شرايط مي تواند به عنوان آخرين راه حل مطرح شود. ماندن طولاني مدت در محيط پر از تنش و درگيري نه تنها به بهبود اوضاع كمك نمي كند بلكه دو طرف را فرسوده مي كند و سلامت جسمي و رواني آنها را به خطر مي اندازد. در اين شرايط جدايي به عنوان يك راه حل مي تواند به افراد كمك كند تا شروع جديدي براي زندگي خود به وجود بياورند.

ازدواج

16- كساني كه طلاق گرفته اند افراد مشكل دار و ضعيفي اند!

متاسفانه ديد منفي در جامعه نسبت به كساني كه طلاق مي گيرند باعث مي شود تا از آنها به عنوان ناسازگار و ضعيف ياد شود اما بايد بدانيم لزوما اين افراد مشكل دار نيستند چرا كه گاهي به دليل انتخاب هاي غلط، اتفاق هاي پيش بيني نشده و غيرقابل كنترل در زندگي آنها پيش مي آيد كه آنان را به اين مرحله سوق مي دهد.

 

منبع: عصر ايران

مديتيشن چيست؟

۶ بازديد

مديتيشن چيست,مديتيشن, مديتيشن يعني چه

 

واژه مراقبه (مدي تيشن) از ريشه لاتين و به معناي «التيام» است. مديتيشن يا مراقبه به معناي تمرين براي رسيدن به حالتي است كه در آن فرد با ناديده گرفتن محرك هاي پيرامون ، خودآگاهانه و به صورت ارادي ، ذهن خويش را وا مي دارد كه سكوت كند و نتيجه اين سكوت رسيدن به آرامش است.

مديتيشن چيست؟
مديتيشن به معناي متمركز كردن ذهن است. اين تمركز ميتواند بر روي يك صدا، عبارت يا دعا، شئ، تصوير، آگاهي از خويشتن، نحوه تنفس، فرائض ديني و... صورت گيرد. هدف از اين كار آگاهي از لحظه حال، رسيدن به آرامش، و كاهش استرس است. مديتيشن موجب ارتقاي شخصيت و رشد روحاني و معنوي مي شود.

 

هدف از مديتيشن:

مديتيشن مي تواند به آرامش افراد در استرس، به حفظ سلامتي و به بهبودي بيماران كمك كند. كساني كه مديتيشن را به صورت مرتب انجام مي دهند، هم كمتر دچار اضطراب و افسردگي مي شوند و هم شادماني و رضايت بيشتري از زندگي دارند. مديتيشن آرامش عميقي ايجاد مي كند كه در آن احساس توازن و تعادل فكري خواهيد كرد. دستاورد اين تعادل فكري افزايش بصيرت، ارتقاي افكار، و خونسردي در برخورد با مشكلات است. آرامش و خود شناسي بيشتر و پذيرش بهتر ديگران روابط اجتماعي را نيز دگرگون مي كند. مديتيشن با ايجاد شرايط رهايي از استرس مي تواند به كاهش علائم بسياري از بيماريها كمك كند.

 

فوايد مديتيشن:

ريلكس بودن و كمتر اضطراب داشتن

متمركز بودن و كمتر پراكنده بودن

آرامتر بودن، فارغ از نگراني‌هاي مداوم

كسب درك  بهتر از خودمان، زندگي‌مان و ديگران 

افزايش احساسات مثبتي مانند عشق و شفقت.

بيشتر ما خواهان ذهني آرامتر، شفاف‌تر و شادتر هستيم. اگر مضطرب يا در حالتي منفي باشيم ، اين ما را ناراحت مي‌كند. اين امر به صورتي نامطلوب بر سلامت ما تأثير مي‌گذارد و مي تواند بر موقعيت كاري، زندگي خانوادگي و روابط دوستانه ما تأثير بگذارد.

 

اگر ما سرشار از اضطراب يا كم حوصله‌ايم، شايد در جستجوي روشي ـ مثل مديتيشن ـ باشيم تا به ما كمك كند. مديتيشن به ما كمك مي‌كند تا بر نقاط ضعف ناشي از احساساتمان غالب شويم بدون آنكه هيچ تأثير منفي بر ما بگذارد.

 

لازم است كه رويكردي واقعي بر مديتيشن داشته باشيم. اين ابزاري است كه با به‌كار گرفتن آن مي‌توانيم به نتايج مثبت برسيم، البته اين درمان سريع براي همه چيز نيست. هرگز با يك علت نمي‌توان به نتيجه رسيد، لازم است كه چندين علت و شرايط در كنار هم گرد آيند. مثلاً اگر فشار خون ما بالاست مديتيشن مي‌تواند به ما كمك كند، البته اين نتيجه با تغيير رژيم غذايي ، ورزش و دارو به‌دست خواهد آمد.  

 

مديتيشن چيست,مديتيشن, مديتيشن يعني چه

سه نوع مختلف از ساده ترين و متداول ترين انواع حركات در مديتيشن پزشكي، بصورت زير است:

۱- چهار زانو نشسته، و هر پا را زير زانوي مخالفش جـمع كنـيـد. سـتون فــقراتتان را صاف نگه داشتـه و مهره هاي پائينيتان را كمي بـسمت جلو خم كنيد.

 

۲-  نشـسته و پـاها را صاف به سمت بيرون بگذاريـد. يعني يك پا را زير ران مخالفش گذاشته و پاي ديـگـر را روي قوزك پاي اول قرار دهيد. با اين كار پا درحالت استراحت قرار ميگيرد. ستون فقراتتان را صاف كنيد. اين نيمي از حركت لوتوس است.

 

۳-  اين نوع هم شبيه بنوع اول است اما پاي بالايي روي ماهيچه ساق پاي ديگر قرار  مي گيرد بــه جاي اينكه زير ران گذاشته شود. حتماً دراين حركت مهره هاي پائينيتان را به جلو متمايل كنيد.

 

تاريخچه مديتيشن:

مديتيشن سالهاي سال است كه انجام مي شود. مذاهب مختلف در سر تا سر جهان روشهاي متنوعي از تمرينات مديتيشن را ارائه داده اند. از جمله مراسم مذهبي مسيحي، تمرينات نشسته بودايي، حركات چرخشي صوفيان، و....

گذشته از مراسمهاي مذهبي متداول و زمينه هاي فرهنگي، مديتيشن را مي توان به صورت فردي براي غلبه بر استرس و درد به كار برد.

 

انواع مديتيشن:

به طور كلي دو نوع مديتيشن وجود دارد.

١- مديتيشن از طريق تمركز

٢- مديتيشن از طريق تفكر

در مديتيشن از طريق تمركز فرد توجه خود را بر روي تنفس، تصوير واقعي يا خيالي، يك صدا، كلمه يا عبارتي كه به آرامي يا با صداي بلند تكرار مي شود (مانترا)، و يا بر حركات مشخص مانند حركات تاي چي، يوگا ، چي كونگ متمركز مي كند. به دنبال تمركز، نگراني و اضطراب محو شده احساس آرامش جاي آن را مي گيرد. اين آرامش اثرات فيزيولوژيك مفيدي بر بدن دارد.

 

در مديتيشن از طريق تفكر، فرد از تمامي توجه خود براي آگاهي استفاده مي كند. تفكر درحالت آرامش و به منظور شناخت خويشتن صورت مي گيرد و آگاهي از افكار ، احساسات طبيعي، قوه ادراك و احساس به دست مي آيد. از اين طريق سكون و آرامش ذهن ، تسلط بر خويشتن و خونسردي حاصل مي شود.

 

روشهاي مختلف مديتيشن آميزه اي از فرهنگها و مذاهب هستند ولي اساس همه آنها را اين دو روش تشكيل مي دهد. براي مثال مي توانيد ازيكي از روشهاي ساده مديتيشن پنج دقيقه اي روزانه نوشته سلن ييگر selen yeager استفاده نمائيد.

 

در اين روش ساده، فقط كافيست شما مكاني آرام وبدون مزاحمت پيدا كنيد وبنشينيد فراموش نكنيد كه پشت شما بايد مستقيم وبدون خميدگي(قوز)باشد دستان خود را به حالتي كاملا آرام و راحت در كنار خود قرار دهيد، اجازه دهيد تا چشمان شما به طرف پايين نگاه كند البته از خيره شدن به زمين خودداري نماييد وبسيار آرام وعميق ومنظم نفس بكشيد، با تمركزو احساس سرشاراز شكر گزاري ازآفريدگار يا قدرت بي انتها ادامه دهيد.

 

اگر كمي افكارشما شناور است اشكالي ندارد،اگر احساس سنگيني چشم داشتيد چشمان خود را ببنديد، بسيار آرام باشيد واين تمرين را هر روز ادامه دهيد اگر دو بار در روز اين تمرين را انجام دهيد و زمان آنرا به بيست دقيقه برسانيد بسيار موثرتر خواهد بود.نگران نباشيد به راحتي آنرا انجام خواهيد داد و تاثير شگفت انگيز آنرا خواهيد ديد.

 

مديتيشن چيست,مديتيشن, مديتيشن يعني چه

مراحل مديتيشن

 

آسودگي از شكايت هاي روان تني

نوآموز در مرحله اول بايد معتقد باشد كه هدف او از اين تمرينات چيست زيرا در صورت اعتقاد به اين تمرينات نتيجه خوب حاصل مي شود.

در يك مكان يا محيطي مناسب كه نه زياد نرم باشد و نه زياد سخت و ناهموار تمرينات را انجام دهيد . خود را در كانون انرژي هاي مثبت كه رو به قبله است قراردهيد و فضا را كاملاً روحاني و معنوي كنيد.

 

قرار ملاقات و كارهاي خود را در محل انجام تمريناتانجام ندهيد. قبل از شروع تمرين در ذهن خود زمان خاصي را براي انجام مديتيشن تعيين كنيد. تمرين زمان 15 دقيقه تا 30 دقيقه را انتخاب و در ذهن خود آنرا تكرار نماييد.

 

در صورت علاقه مي توانيد اين زمان را تا يك ساعت افزايش دهيد. با انجام اين امور فكر و روح خود را تصفيه كنيد و براي خود تصاوير تخيلي و خرافي نسازيد تا بتوانيد بر شادي ها و اندوه هاي گذرا وتعلقات پوچ غلبه نماييد.

 

مديتيشن شمارش نفس ها

هدف اصلي مديتيشين انجام كاري در زماني، معين است . در اين مرحله دم و بازدم خود را بايد به شكل ريتم خاص در آورده و تعداد بازدم ها را بشماريد و كاملا به تنفس خود توجه كنيد و اگر افكارتان پراكنده شد به آرامي به اين فعاليت بازگرديد.

 

اگر افكار و ادراك شما آگاهانه بود شما از دستورات اصلي اين تمرين منحرف شده ايد بنابراين شمارش را تا عدد چهار ادامه داده و دوباره از يك شروع كنيد . زماني كه احساس نموديد به شمارش يا هر چيز ديگر مي انديشيد از مسير اصلي منحرف شده ايد پس دوباره به شمارش بازگرديد .

 

زماني كه احساس نموديد تنفستان تغيير كرده يعني دوباره از مسير اصلي منحرف شده ايد. فكر كنيد آرام و راحت د ركف درياچه اي با آبي زلال نشسته ايد مي دانيد كه حبابهاي بزرگ چقدر آرام تاسطح آب بالا مي آيند .

 

احساس و درك خود را چون حبابي در فضاي دريا تصور كنيد كه از اين فضا عبور كرده و از آن خارج مي شود براي كامل كردن اين مرحله از پنج تا هفت يا هشت ثانيه زمان نياز است زماني كه فكر يا احساسي در شما پديد مي آيد خيلي ساده آنرا مي بينيد تا وقتي از آب گذشته و از فضاي ديد شما خارج گردد سپس تصور حباب دوم را آغاز نماييد تا الي آخر.

 

راحتي خيال

در اين روش تعمق و تامل بر حركاتي كه خود به خود در جسم ايجاد مي شوند ، است. در مكان يا وضعيتي راحت دستهاي خود را روي سينه يا شكم بگذاريد . اين تمرين را مي توانيد به صورت نشسته روي زمين يا نشسته بر روي يك صندلي راحت انجام دهيد و انگشتان خود را كاملا باز كنيد تا انگشتانتان يكديگر را لمس نكنند .

 

حركات سينه و شكم را بيد با انگشتان خود كاملا حس كنيد و با قدرت بررسي كنيد هرگاه احساس نموديد با استفاده از كلمات در حال تفسير ادراك خود هستيد شما از اصول مديتيشن منحرف شده و بايد به آرامي دوباره خود را به جاي اصلي بازگردانيد يا اگر در حركات تنفسي خود تغييري حس كرديد يا فكرتان درگير اتفاقاتي كه در درونتان شد فوراً به جاي اوليه برگرديد .

 

تفاوت اين مديتيشن اينگونه است كه به جاي چشم از انگشتان و بجاي شي طبيعي از حركات منظم جسم خود استفاده مي كنند.دو هفته اول به هر جلسه پانزده دقيقه زمان اختصاص دهيد و براي هفته سوم و چهارم زمان را به بيست و پنج دقيقه افزايش دهيد و پس از يك ماه در صورت مفيد بودن اين روشرا در برنامه خود قرار دهيد.

 

مدتيشن مانترا ( يا ذكر گفتن )

بيشتر از انواع ديگر اين مدتيشن مورد استفاده قرار مي گيرد كه در آن بصورت ذكر بارها عبارت يا جمله اي كه مانترا مي ناميم را به كار مي بريم. در اين مرحله نوآموز اينگونه تمرينات را بايد زير نظر استاد انجام دهد زيرا در صورتي كه خود اين كار را انجام دهد مشكلات فراواني براي او ايجاد مي شود.

 

منبع: بيتوته